دوباره باز هم خبري اندوه بار از جنس ترور و ربايش توسط يک گروهک
تروريستي و اين بار ربوده شدن چندين نفر از زحمتکش ترين و مظلوم ترين
هموطناني که جان خويش را براي حفاظت از اين مرز و بوم به خطر انداخته اند.
با نگاهي به تحولات جهاني و منطقه اي، اين نکته کاملا روشن است که بسياري
از گروهک هاي تروريستي با عناوين به ظاهر مذهبي مسئوليت حمله به يک سفارت،
ربودن ديپلمات ها و يا به اسارت گرفتن سربازان وطن را به عهده مي گيرند
ولي در حقيقت اين گروهک ها، فقط نيروهاي ميداني و مجري نقشه هايي هستند که
در اتاق هاي فکر بعضي از کشورها طراحي و ابلاغ مي شود. در حقيقت قضيه اين
گروهک ها و خاستگاه و هدف آنها پيچيده تر از آن است که آنها ادعا مي کنند ،
آنها افراد بي رحمي هستند که با دريافت جيره خويش در جنگ هاي نيابتي
(Proxy War) فقط دستور مراکز فرماندهي خويش را تحت نام هاي مقدس اجرا مي
کنند.
لذا نحوه مقابله با آنها نيز نيازمند اقدامات سياسي، نظامي و امنيتي و همچنين تدوين يک برنامه جامع حقوقي- سياسي بين المللي مي باشد. در حقيقت براي مهار کردن و جبران خسارت هاي ناشي از اقدامات تروريستي که منافع ايران را در داخل و خارج از کشور هدف قرار داده اند، مسئولان امر نيازمند تدوين يک برنامه جامع و استفاده از تمام پتانسيل هاي موجود اعم از ملي و بين المللي در جهت مصون نگه داشتن کشور از آفات اين گروهک ها مي باشند. نگاهي به سوابق و اقدامات انجام گرفته شده مبين اين واقعيت است که اگر چه تلاش هاي قابل تقديري در زمينه دفاع از حقوق ملت در عرصه جهاني شده ولي به نظر اين اقدامات محدود و در مواردي مقطعي بوده است. بنابراين اگر دولتمردان محترم قصد جدي براي تدوين يک برنامه بلند مدت براي مقابله با اين حوادث تلخ دارند، بايد ضمن تهيه تمام مستندات، شواهد و استدلال ها و رويه هاي بين المللي، خصوصا رصد کردن رفتار دولت ها در اين زمينه در چند جبهه داخلي و بين المللي اقدامات حقوقي و سياسي را نيز به صورت کاملا حرفه اي دنبال کنند. البته ترديدي نيست که به نتيجه رسيدن اين امر مستلزم داشتن تيم هاي تخصصي کاري و همچنين اراده جدي در به سامان رساندن آن است. ولي اکنون سخن اين است که چه بايد کرد؟
1. فعال سازي ديپلماسي عمومي( Public Diplomacy): در عرصه بين المللي، نيل به يک هدف که همان حفاظت از منافع ملي يک کشور است، نيازمند تدوين برنامه هاي مختلف مي باشد ،خصوصا زماني که بحث مسئوليت يک دولت در خصوص اقدامات افرادي که در ظاهر هيچ ارتباطي به سيستم رسمي آنها ندارند مي باشد. در اينگونه از موارد اولين گام آماده سازي بستر اقدامات حقوقي در قالب استفاده از تمام پتانسيل هاي ديپلماسي عمومي است. لذا نحوه استفاده از توان رسانه هاي فراملي و همچنين هنر ديپلماسي عمومي و حتي طرح اين موضوعات در روند مذاکرات جاري ايران و غرب امري لازم براي مبارزه با تهديدات تروريستي عليه کشور است.
2. مستند سازي( Documentation): يکي از مشکلات اصلي بسياري از کشورها در دعاوي بين المللي، مسئله عدم وجود مستندات در مواقع لزوم است. لذا در اين مرحله لازم است که با بسيج تمام امکانات نسبت به تهيه تمام مستندات و شواهد اعم از مستندات ميداني از اعمال گروه هاي تروريستي و همچنين انجام مطالعات جامع خصوصا رويه هاي قضايي کشورهاي مختلف در اين خصوص اقدام کرد تا بتوان در مراحل و موارد لزوم از آنها کمال استفاده را نمود.
3. مطالعات مباني حقوقي انتساب(Attribution). در عرصه بين المللي خصوصا زماني که بحث انتساب يک عمل به يک شخص و يا کشور مطرح است، موضوع مستندات و مباني حقوقي مهمترين اصل در رسيدن به نتيجه دلخواه است. البته زماني که بحث و صحبت از مستندات مي شود، منظور اثبات وقوع يک عمل تروريستي به عنوان يک واقعه نيست، بلکه مستنداتي بايد جمع آوري کرد که بر اساس آن ريشه و علت و حامي اقدامات تروريستي را بتوان براي يک نهاد تصميم گير در عرصه داخلي و بين المللي و يا حتي افکار عمومي دنيا به اثبات رساند.
4. اقدامات اجرايي حقوقي چند مرحله اي( Litigation): وقتي صحبت از اقدامات حقوقي در عرصه بين المللي مي شود، اين به معني آغاز يک پروسه است که شامل چند مرحله است که آخرين مرحله آن طرح دعوي نزد مراجع ذي صلاح است. به ديگر سخن پروسه اقدامات حقوقي از مذاکرات و مکاتبات آغاز مي شود و در نهايت به مرحله طرح دعوي مي رسد. با اين فرض بايد پس از بررسي سوابق، مستندات و اخذ نظريات کارشناسان، وارد مرحله اقدامات حقوقي نزد مراجع ذيصلاح اعم از دادگاه هاي ديگر کشورها و يا مراجع بين المللي که داراي صلاحيت براي اين موضوع هستند شد.
نتيجه اينکه، با توجه به سوابق و مستندات حقوقي، خصوصا تحولات جديد در عرصه
حقوقي بين المللي و در نظر داشتن افزايش حملات افراطيون به منافع کشور در
داخل و خارج ايران، اکنون اين وظيفه دولت است که در کنار اقدامات سياسي و
امنيتي لازم، از پتانسيل هاي حقوقي و ديپلماسي کمال استفاده را نمايد. در
روند اقدامات حقوقي بين المللي هميشه بايد اين اصل را در نظر داشت که در
اين پروسه نبايد به دنبال نتيجه واحد که همان حاکم و محکوم شدن در راي
نهايي است بود. بلکه هنر يک تيم حرفه اي حقوقي-سياسي اين است که علاوه بر
تلاش براي نيل به نتيجه دلخواه، بايد با درايت براي هر وضعيت و شرايط حاکم
در هر مرحله برنامه ريزي داشته باشند تا بتوانند حداکثر بهره برداري را از
موقعيت هاي متفاوت به نفع منافع ملي داشته باشند.بديهي است که آثار اقدامات
حقوقي به تنهايي گاه از نتيجه نهايي مهمتر و موثرتر است، زيرا اراده به
مقابله در جبهه حقوقي- ديپلماسي و داشتن يک برنامه مدون و به دور از شعار
در جهت احقاق حقوق ملي کشور به عنوان يک اهرم بازدارنده در مقابله با
جنگ هاي نيابتي است و اين پيام را نيز به اتاق هاي فکري حاميان اين گروهک
ها ارسال مي کند که با در نظر داشتن آثار بلند مدت اقدامات حقوقي- سياسي در
پروسه روابط ملي و بين المللي ، آنها بايد تجديد نظر جدي در حمايت از اين
گروهک ها داشته باشند.
روزنامه رسالت مطلبی را با عنوان«شيوه بودجهنويسي و جبران غفلتها»در ستون سرمقاله خود و به قلم محمد کاظم انبارلویی به چاپ رساند که در ادامه میخوانید:
رئيس مجلس شوراي اسلامي در آخرين روز بررسي لايحه
بودجه كل كشور در سال 93 در پاسخ به تذكر يكي از نمايندگان گفت: "اين وضع
بودجهنويسي در كشور اشكال دارد." آقاي لاريجاني در اين مورد خبر از ارسال
نامه خود به رئيس جمهور در مورد بودجهنويسي داد و گفت: "من نامهاي به
رئيس جمهور در مورد بودجهنويسي نوشتم و بيان كردم كه شما در مورد تبصرهها
و قوانين مادر هر چه تصور ميكنيد كه بايد تغيير يابد را در طول يك سال به
مجلس ارائه دهيد و ما براي بررسي لايحه بودجه در سال بعد ديگر نياز به
تبصره نداشته باشيم. اينكه دولت لايحهاي ميدهد و 40، 50 تبصره در درون آن
است و ما نيز 40 يا 50 تبصره به آن اضافه كنيم درست نيست. اينگونه ما هر
سال قوانين مادر و دائمي را با قوانين يكساله زخمي ميكنيم."
يكي از مسائلي كه راقم اين سطور طي يك دهه در نقد بودجهنويسي در همين ستون يادآور شده اين بوده كه؛ "تبصرههاي الحاقي به ماه واحده از سوي دولت در لايحه بودجه و از سوي نمايندگان در بررسي بودجه يا ماهيت برنامهاي دارد يا در مورد شرح وظايف دستگاههاست و يا مربوط به اساسنامه شركتهاي دولتي است. اين مسائل ربطي به بودجه ندارد، بودجه يعني پيشبيني درآمد و برآورد هزينه براي انجام عملياتي كه منجر به نيل سياستها و هدفهاي قانوني ميشود، بوده و لاغير! لذا نميشود در ضمن تصويب بودجه سياستها و هدفها را هم تصويب كرد."سياستها و هدفها بايد قبلا در برنامه پنج ساله يا چشمانداز بيست ساله و.... مشخص شده باشد كه مشخص است. لذا چه دليلي دارد هنگام بودجهنويسي به قول آقاي لاريجاني قوانين مادر را زخمي كنيم. اگر قرار است بودجهنويسي تجديد نظر شود دقت در مراتب زير ضروري است.
1- اغلب مفاد تبصره دو لايحه بودجه كل كشور سال93 مربوط به اساسنامه شركت ملي نفت است كه از 8 سال پيش تاكنون هيچ تغييري نكرده است و قبل از آن هم تبصره 38 قانون بودجه سال 58 حاكم بر مناسبات مالي شركت ملي نفت و دولت بوده است. به گواهي تفريغ سال 83 از آن به بعد تاكنون هيچ يك از دولتهاي سازندگي و اصلاحات و پس از آن به اين تبصره عمل نكردهاند.چرا بزرگترين بنگاه اقتصادي كشور فاقد اساسنامه مصوب پس از انقلاب است و هيچ دولتي زير بار تنظيم لايحه اساسنامه نفت نميرود. بنده فكر ميكردم كه رئيس جمهور محترم كه گفته بود من يك حقوقدان هستم. اولين كاري كه در حوزه اقتصاد انجام ميدهد همين تعيين تكليف اساسنامه نفت خواهد بود تا تكليف حقوقي مناسبات مالي دولت و شركت ملي نفت را پس از 35 سال يكسره كند. اما متاسفانه ذهن مبارك ايشان در مورد حقوق اساسي ملت به سمت حقوق اقتصادي ملت نميرود و شاهد مثال آن همين بودجهاي است كه سر موعد به مجلس داده است!
2- موضوع هدفمندي يارانهها 4 سال پيش در مجلس به تصويب رسيد دو سال مجلس و
دولت به همراه صدها كارشناس مالي و حقوقي روي آن كار كردند. فقط فاز اول
اين قانون در دولت گذشته اجرا شد مجلس حاضر نشد اجازه دهد فاز دوم را دولت
اجرا كند. گير كار كجاست؟ اگر در قانون است مشكل آن را حل كنيد. اگر نيست
چرا بايد به صورت يك تبصره همراه بودجه به گونهاي آورده شود كه قانون مادر
را زخمي كند.
3- 35 سال است دولتها بودجه به مجلس ميدهند. مادر قرآن يك سوره به نام
انفال و در قانون اساسي هم يك اصل به نام انفال داريم. طي اين 35 سال در
ميان كليد واژههاي موجود در 5 جلد بسته پيشنهادي دولت واژهاي به نام
انفال يا رديف درآمدي به نام انفال وجود ندارد.
در حالي كه در اصل 45، قانون اساسي كليديترين درآمد دولت اسلامي را انفال ميداند و زير بخشهاي آن را هم احصا كرده است.
هيچ كس در دولت، مجلس و شوراي نگهبان به هنگام تدوين، بررسي و تصويب و
تاييد بودجه متوجه مغايرت بودجههاي ساليانه با اصل 45 قانون اساسي نشده
است. آيا اين غلفت در بودجهنويسي جديد برطرف ميشود؟
4- مجلس در بررسي بودجههاي ساليانه كار رسيدگي به تبصرهها را وجهه همت خود مينمايد كاري به جداول بودجه ندارد آيا بودجه همان 40 و 50 صفحه اول جلد يك ماده واحده است. يا بودجه 5 جلد و قريب هزار صفحه ميباشد. چرا از هزار صفحه بودجه تنها 40 صفحه آن مورد مداقه و بررسي قرار ميگيرد؟جداول 19 و 20 لايحه بودجه سال 93 از اجراي 339 طرح اجرايي خبر ميدهد اما در مقابل هيچ يك از طرحها ميزان اعتبار تخصيص داده شده قيد نشده است نهادهاي نظارتي كه ميخواهند ردّ هزينههاي اين طرحها را بگيرند و تفريغ آن را بدهند چگونه اين كار را انجام دهند. برآورد هزينه اين طرحها كجا انجام شده است؟آقاي توكلي در آخرين روز بررسي بودجه در اين مورد تذكر داد آيا در دولت گوش شنوايي براي اين تذكر حقوقي وجود دارد. مجلس با اين جداول چه ميخواهد بكند. مگر مجلس در بررسي اين طرحها ميتواند هزينههاي هر يك را برآورد كند.و اگر هم بكند آيا مجلس چنين وظيفهاي دارد؟
5- اصل 52 قانون اساسي ميگويد بودجه "لايحه" است. اما 35 سال است در مجلس در كميسيون تلفيق و صحن علني مجلس لايحه بودجه به شكل "طرح" در ميآيد و آنچه در مجلس مورد بررسي و تصويب قرار ميگيرد "طرح" كميسيون تلفيق در مورد بودجه است و مجلس همين را تصويب ميكند. آيا مجلس نميخواهد به نقض اصل 52 قانون اساسي در بررسي بودجه خاتمه دهد؟
6- 35 سال است بودجه كل كشور با كسري تصويب ميشود. كسر بودجه دولت منشاء اصلي تورم و گراني در جامعه است. كسري بودجه منجر به كاهش ارزش پول ملي و بياعتباري پول ملي در برابر ارزهاي خارجي است. دولت و مجلس چرا به اين رويكرد غلط پايان نميدهند. نگارنده طي مقالات متعددي مدعي شدم هيچ سالي بودجه كل كشور كسري نداشته است و يك عمد وجود داشته كه بودجه با كسري بسته شود. منابع عظيمي از درآمدهاي كشور با مكانيزمهاي تبصرهاي از درآمد عمومي حذف ميشود تا بودجه كل كشور با كسري بسته شود اين قلم مدعي بوده و هست كه ميلياردها دلار از درآمد صادرات نفت و ميلياردها تومان درآمد ناشي از فروش نفت و گاز در داخل برخلاف اصول 52 و 53 قانون اساسي و خلاف مواد 10 و 11 قانون محاسبات عمومي به خزانه واريز نميشود و خارج از گردش خزانه در جريان است و همين بيانضباطي مالي منجر به كسري بودجه سالانه ميشود. در طول اجراي برنامه پنجساله چهارم بيش از 270 ميليارد دلار از درآمدهاي نفتي خارج از ساز و كار خزانهداري كل و بودجههاي سالانه مديريت شده است.و در طول اين سالهاي ما با مازاد در آمد روبهرو بودهايم اما بودجه كل كشور را با كسري بستيم. كدام عقلانيت اقتصادي حكم ميكند كه در بودجهنويسي بخش عظيمي از درآمد عمومي را ناديده بگيريم و مفاسد مترتب بر بيانضباطي مالي آن را بپذيريم و حاضر نشويم براي جبران كسري بودجه گوشه چشمي به اين منابع عظيم خدادادي داشته باشيم؟
آن كارگروهي كه قرار است براي بازنگري در بودجهنويسي از دولت و مجلس گردهم آيند، احتمال بدهند دشمن در حوزه اقتصادي طي 35 سال گذشته آن هم در بودجهنويسي بيكار نبوده است. خسارات پديد آمده يا ناشي از جهل و غفلت ما بوده يا ناشي از سوزنباني فريبكارانه دشمن در ذهن برنامهريزان و بودجهنويسان و يا خداي ناكرده خيانتي در كار بوده است.هر گزينهاي درست باشد مهم نيست. مهم رصد هوشمندانه ماست كه بدانيم ضربه را از كجا خوردهايم از همان جا جبرانش كنيم.
احمد وکیلی در مطلبی با عنوان«عبرتهای 22 بهمن 92»چاپ شده در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز اینگونه نوشت:
این روزها دم زدن از «خط امام» و حرکت کردن برخلاف آرای
امام خمینی(ره) مد سیاسی است اما برخی مسائل در گفتار و سیره حضرت امام به
اندازهای صریح تبیین شده است که با صدها روایت کذب نیز نمیتوان به آن حتی
خدشهای حداقلی وارد کرد. یکی از این موارد، مساله حیاتی تبعیت از ولایت
فقیه است. امام هرگز نفرمودند پشتیبان فلانی یا بهمانی باشید تا به انقلاب
شما آسیبی وارد نشود. حتی وحدت مردم را به تنهایی، شرط سالم ماندن انقلاب
ندانستند. تاریخ مملو از وقایعی بود که نشان میداد عقول در عین وحدت از
طبایع و سلایق گوناگون نیز برخوردارند و حتی قابل نفوذ هستند.
22 بهمن علاوه بر تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، مصادف با
پیروزی نهایی مردم مصر در انقلاب ضد حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک آمریکایی
نیز بود. هر چقدر انقلاب ایران ضدآمریکایی و ضداسرائیلی محسوب میشد،
انقلاب مصریها نیز اینگونه بود اما با وجود اتحاد مردمی که دستکم در
ابتدای مسیر بر همگان آشکار بود فقدان رهبری شجاع، بصیر و متعهد انقلاب مصر
را در کمتر از دو سال با انحراف مواجه ساخت. برخلاف مصر آشفته از خون و
درگیری و تفرقه و آتش، جمهوری اسلامی ایران به لطف خداوند متعال سی و
پنجمین سالگرد حماسهآفرینیاش را پشت سر گذاشت. فرمان رهبری، همچون رسم هر
ساله «همه» مردم را به میدان کشاند و پرچمهای «آماده نبرد بزرگ هستیم»
زینتبخش بزرگترین گردهمایی ملی کشورمان شد. فاصله آرمان امامخمینی عزیز
تا ارزشهای متبلور شده در دوره امام خامنهای را «همه با هم» با وحدت کلمه
و اطاعت از امر ولی خدا طی کردیم و خوشحالیم که طعم عمل به سنتهای الهی،
کام ملت ایستاده، مقاوم و بصیر ایران را در روز پاسداشت عزت و کرامت
ایرانیان شیرین ساخت.
اما 22 بهمن 1392 چه تفاوتی با سالهای گذشته داشت؟ امسال به واسطه
رخداد برخی وقایع در عرصه سیاست خارجی، تهدیدات علیه ملت باکرامت و شجاع
جمهوری اسلامی ایران افزایشی قابل توجه یافته بود به نحوی که دشمن در طول 6
ماه گذشته دستکم 8 بار در فواصل کوتاه، ایران و ایرانی را تهدید به گزینه
نظامی کرده بود! به هر دلیلی که برای ما مشخص نیست متاسفانه از سوی
دولتمردان کشور نیز این تهدیدات با پاسخی درخور مواجه نشده بود. پس به صحنه
آمدن شیران ایران در میدانی که شغال در آن زوزه میکشید و حریف میطلبید
بسان بازگشت همه گزینههای روی میز بزدلانی بود که لاف زدن را سالهاست بر
اقدام عملی ترجیح دادهاند! حال تصور کنید پرچمهای «آماده نبرد بزرگیم» در
دستان پرتوان و با انگیزه نوجوانان و جوانان ایرانی با آن زمینه زرد شفاف
که صهیونیستها را ناخودآگاه تا مرور خاطرات جنگ 33 روزه با حزبالله
همراهی میکند تا چه اندازه آمریکاییها را مأیوس کرده است.
در کشاکش
پاسخگویی به ابوعطای آمریکاییهایی که رخت ترسشان را زیر پرچم سازشطلبی
در دیدار با دیپلماتهای ایرانی پنهان کرده بودند، رئیسجمهور به میدان قدم
گذاشت و از شور و شعور مردان و زنان جنگی ایرانی به شعف آمد. هر چند شیخ،
دیپلمات است و کمتر از ادبیات انقلابی استفاده میکند اما پیام مردم برای
آمریکاییهای بیادب و مزور و خیانتپیشه با مهر تایید حضور او به عنوان
رئیس همه جمهور حقیقتا جهانی شد. قطعا دیگر شیخ دیپلمات هم اوبامای گستاخ
را «مؤدب» نمیبیند و نمیخواند! بیشک امروز تجربیات ظریف از تعامل با به
ظاهر سازشخواهان آمریکایی دیگرگون شده است و کسی در وزارت امور خارجه به
ایده وجود طبقه آمریکاییهای ضدصهیونیست در دولت آمریکا معتقد نیست. هر
تجربه تاریخی عبرتی است که عقلا از آن در ترسیم خط مشی آینده بهره میبرند.
عقل حکم میکند پس از این، دیپلماتهای ایرانی یکتنه به جنگ تنشزایی
عمدی دونصفتان صهیونیست نروند. مصلحت ایجاب میکند از تجربیات گذشته درس
بگیریم و دستکش مخملی دشمن را نشانه تغییر خوی استکباریاش ندانیم.
دیپلمات کسی است که در شطرنج سیاست 10 حرکت بعدی حریف را پیشبینی کند.
سیاستمدار کسی است که بدون تن دادن به ترکه تجربه بفهمد افول قدرت، پرچم
سازشخواهی را اجباراً بر سردر وزارت خارجه آمریکا به اهتزاز درآورده است.
اگرنه هر کودکی میداند سگی که قدرت گاز گرفتن دارد، چندان پارس نمیکند
بلکه تهدیدش را به سرعت عملی میسازد. واجب است بپذیریم طرح «صلح خاورمیانه» برای «مصرف داخلی» آمریکا و
اسرائیل و به جهت حل بحرانهای شدید پیشرو تهیه و تنظیم شده است. اما در
مقابل درشتگوییهای احمقانه آمریکاییها در برابر دولت و ملت ایران در عین
تلاش برای سازش، به جهت حفظ وجهه و دیسیپلین «ابرقدرتی» آنها در محیط
بینالملل با صدای بلند اعلام میشود. انقلابیهای باهوش میدانند گربهای
که طعمه نفتی را با دست پس میزند، دستش از معرکه کوتاه مانده نه اینکه
میلش به استعمارگری از بین رفته باشد! چطور دیپلماتهای آمریکادیده ما
تفاوتها را درک نکردند، خدا میداند و بس!
بگذریم! این اولین مرتبهای نبود که دشمن، ایران را از سر نادانی تهدید
به گزینه نظامی میکرد اما 22 بهمن امسال اولین باری بود که ملت در
پاسخگویی به تهدیدات دشمن یکتنه بازی بزرگ غفلتزدگان داخلی و ظالمان
بینالمللی را در هم پیچید. این اولین هماوردی در بهمن ماه ایرانیان بود که
مردم ثابت کردند نرمش در دیپلماسی، ارتباطی با درد نان و تحریم ندارد. این
اولینها در تاریخ ثبت شد تا دیگر کسی مدعی نشود رأی به خادمان ملت با
سلایق متفاوت، نشانه کوتاه آمدن از آرمانها و ارزشهای والای بهمن 57 است.
به قول سیدمحمد غرضی، بعضی خودشان که خسته میشوند میگویند «مردم» خسته
شدهاند! پیام استقامت ملت ایران بار دیگر در جریده الهی ثبت شد و ما
همچنان دعا گوییم برای پیش افتادن «نبرد بزرگ»!
«تحلیل سیاسی هفته»این هفته روزنامه جمهوری اسلامی مطلبی است چاپ شده در ستون سرمقاله و به شرح زیر که میخوانید:
هفته جاري با شور و شعف ميلاد خجسته يازدهمين ستاره تابناك آسمان امامت و سراج منير هدايت، اباالمهدي حضرت امام حسن عسكري عليهالسلام آغاز شد و با حماسه وحدت و اميد همراه گرديد. در 22 بهمن امسال و در آغاز سي و پنجمين سالروز پيروزي انقلاب اسلامي ايران كه اكنون به درخت تنومندي مبدل شده و هر روز بر اقتدار وعظمت آن افزوده ميشود، حضور پرشور مردم در اين راهپيمايي به اتمام حجتي بادشمنان نظام تبديل گرديد. حضور گسترده مردم در راهپيمايي 22 بهمن امسال اين پيام را براي دشمنان خارجي انقلاب به همراه داشت كه ستيز با نظام اسلامي براي آنان همچنان بيثمر خواهد بود و چارهاي غير از اين ندارند كه با ملت ايران با زبان تكريم و احترام سخن بگويند و بدانند كه تهديدات نخ نما شده آنها پس از 35 سال تحريم ملت ايران، نتيجهاي جز حقارت براي دشمنان به دنبال نداشته است.
امسال مردم ايران با حضور ميليوني خود در راهپيمايي 22 بهمن نه تنها نمادي از انسجام و همبستگي ملي را به نمايش گذاشتند بلكه پاسخي محكم به دشمنان خارجي و تفرقهافكنان داخلي دادند كه در تثبيت دستاوردهاي انقلاب و تداوم حركت آن، در نهايت تدبير و اميد ايستادهاند. بر همين اساس رئيسجمهور طي سخناني در جمع راهپيمايان تهراني با تاكيد بر وفاق و همبستگي عمومي و پرهيز از ايجاد شكاف و تقابل در ميان اقشار مختلف مردم بر لزوم وحدت بيشتر همهگروهها و همگرايي اجتماعي براي دستيابي به قلههاي حماسه ملي و دفاع از سنگرهاي انقلاب و رفع مشكلات داخلي و خارجي پافشاري كرد. واقعيت اينست كه اتحاد و همدلي ملي در موقعيت كنوني و متحد كردن صفوف داخلي، مستحكمترين مانع در راه زيادهخواهيهاي دشمنان انقلاب خواهد بود و ميتواند تثبيتكننده آرمانهاي امام در مسير ناهموار بينالمللي باشد.
در آغاز اين هفته مجلس شوراي اسلامي بررسي لايحه بودجه را پس از كنكاش در كميسيون تلفيق و بيش از 10 روز كارشناسي در صحن علني به پايان رساند و آنرا براي تاييد نهايي به شوراي نگهبان ارسال كرد. اين موضوع كه در طول سالهاي اخير به دليل تاخير دولت نهم و دهم در ارائه بموقع لايحه بودجه به مجلس به اوايل سال بعد كشيده ميشد اكنون با اقدام به هنگام و قانوني دولت يازدهم روال منطقي به خود ميگيرد و انتظار ميرود موجب برقراري نظم و انضباط مالي در دخل و خرج دولت در سال آينده گردد.در اين هفته همچنين نمايندگان ايران و آژانس بينالمللي انرژي اتمي پس از سه دور مذاكرات فني و فشرده با انتشار بيانيه مشتركي براي هفت اقدام عملي ديگر توافق كردند كه ايران در جهت شفافسازي تا 25 ارديبهشت سال آينده آنرا اجرايي خواهد كرد. بر اساس توافق ايران و آژانس به نام "چارچوب همكاري" به همراه ضميمه 6 صفحهاي آن، ايران تا سه ماه بعد، اطلاعات لازم را از فعاليتهاي هستهاي خود به آژانس ارايه خواهد كرد و آژانس نيز در زمينه پيشرفت در اجراي اين اقدامات، به شوراي حكام گزارش خواهد داد.
در مسائل بين المللي، اين هفته مذاكرات درباره حل بحران سوريه در ژنو از سرگرفته شد. دور دوم مذاكرات موسوم به "ژنو 2" درحالي برگزار شد كه دور اول اين مذاكرات بدون هيچ دستاورد قابل ذكر پايان يافته بود. اخضر ابراهيمي، نماينده سازمان ملل كه گردانندگي اين مذاكرات را برعهده دارد اذعان كرد دور دوم مذاكرات دشوارتر از دور اول است. وي همچنين اعتراف كرد مذاكرات تاكنون هيچ پيشرفتي نداشته است. اخضر ابراهيمي در عين حال دستور كاري را پيشنهاد كرد تا براساس آن، دو موضوع "مبارزه با تروريسم در سوريه" و "تشكيل دولت انتقالي"، همزمان مورد مذاكره طرفين قرار بگيرد.
دولت سوريه اين دستور كار را رد كرده و مسئله اصلي سوريه را تروريسم ميداند و تاكيد دارد زيربار خواسته غيرقانوني مخالفان، كه نهايتاً خواستار آن هستند تا از خروجي كنفرانس ژنو، بركناري بشار اسد را به دست آورند، نخواهد رفت. دولت سوريه اين ادعا را نيز كه ژنو 1 بر كنارهگيري بشار اسد تاكيد داشته است رد ميكند و معتقد است سرنوشت حكومت اسد را تنها انتخابات مشخص ميسازد و تنها مردم سوريه هستند كه صلاحيت دارند با رأي خود، آينده سياسي اين كشور را رقم بزنند.با آغاز دور دوم مذاكرات ژنو، يك آتش بس سه روزه در شهر بحران زده حمص برقرار شد و كاروانهاي كمك رساني اجازه يافتند پس از ماهها، وارد اين شهر شوند و همچنين شماري از مردم كه خواهان خروج از شهر بودند مجال پيدا كردند خارج شوند.
همزمان با برگزاري مذاكرات، تروريستهاي تكفيري در روستايي به نام "معان" در استان "حماه" جنايتي تازه آفريدند و 25 نفر از اهالي اين روستا را كه از علويها و طرفداران حكومت بشار اسد بودند قتل عام كردند تا نشان دهند كه هيچگونه اعتنايي به مصالحه و مذاكره ندارند و تنها در انديشه جنايت افروزي هستند.اين هفته، مردم بحرين سالگرد انقلاب خود را با حضور گسترده در خيابانها و برگزاري تظاهرات اعتراضي عليه رژيم ديكتاتوري منامه گرامي داشتند. مردم بحرين سه سال است كه با وجود برخوردهاي وحشيانه و ضدانساني رژيم آل خليفه به مبارزه برحق خود ادامه ميدهند. ملت مقاوم بحرين در طول سه سال گذشته ظلم و ستمهاي فراواني را از سوي باند جنايتكار و فاسد حاكم بر بحرين متحمل شدهاند با اينحال همچنان، استوار و به صورت مدني و مسالمتآميز به اعتراضات خود ادامه ميدهند.
تلاشهاي مذبوحانه رژيم بحرين براي خاموش كردن شعله انقلاب مردمي اين كشور نه تنها هيچ نتيجهاي نداشته است بلكه بيآبرويي و رسوايي را براي رژيم آل خليفه و حاميان خارجي آن، به خصوص رژيم عربستان كه بيشرمانه ارتش خود را براي كمك به رژيم ديكتاتوري آل خليفه و ريختن خون مردم به اين كشور گسيل داشته، به ارمغان آورده است.رژيم بحرين كه در برابر استقامت ملت بحرين مستاصل مانده به اقدامهاي جنون آميز روي آورده است. كشتار و شكنجه معترضان، بكارگيري گازهاي سمي و مرگبار عليه تظاهر كنندگان، حمله به بيمارستانها و بازداشت و شكنجه كادرهاي پزشكي، تخريب مساجد و اخيراً، انحلال مجمع علماي شيعه از جمله اقدامات سركوبگرانه، رژيم بحرين بوده است.اين موضوع كه پس از گذشت سه سال مردم بحرين با همان شور و حرارت روزهاي اول انقلاب در صحنه هستند دليل قاطعي است كه رژيم در متوقف ساختن انقلاب ناكام مانده و نشانههاي موجود حاكي است كه انقلاب مردم بحرين به پيروزي نهايي نزديك ميشود.
اين هفته، مصر نيز درحالي شاهد سالگرد انقلاب اين كشور بود كه اعتراضات ضد دولتي همچنان ادامه داشت. مردم مصر سه سال قبل، با يك قيام همگاني رژيم مستبد گذشته را ساقط كردند تا حكومتي مبتني بر آراي مردم را بر سركار بياورند.با اينحال، در سه سال گذشته اتفاقاتي افتاد و كار را بدانجا رسانيد كه اكنون، مردم مصر كه از زير ديكتاتوري رژيم مبارك نجات يافتند خود را گرفتار ديكتاتوري كودتاچيان ميبينند.گروهي از نظاميان به سركردگي "عبدالفتاح السيسي" تابستان گذشته دولت منتخب اين كشور را سرنگون كرد و محمد مرسي رئيسجمهور را نيز بازداشت و زنداني نمود. اقدام كودتاچيان با واكنش خشمگين مردم مواجه شد و تظاهرات گستردهاي عليه كودتاچيان برگزار گرديد كه تا امروز ادامه داشته است.
اين اعتراضات تاكنون بيش از هزار كشته داشته است، با اينحال مجامع جهاني و قدرتهاي بينالمللي در مقابل اين اقدامات سكوت كرده و با اين عمل، كودتاچيان را براي ادامه اقدامات غيرقانوني تشويق نمودهاند. در تازهترين تحول، السيسي، سركرده كودتاچيان خود را نامزد انتخابات رياست جمهوري كرده است. همزمان دادگاه نظاميان، مرسي را تحت محاكمه قرار داده است. مضحك اين است مرسي كه در انتخابات با رأي اكثريت مردم به رياست جمهوري رسيد و رئيسجمهور قانوني و مشروع اين كشور محسوب ميشود در بازداشت و تحت محاكمه قرار دارد و نظاميان كه با كودتا و قتل و كشتار معترضان بر مسند قدرت نشسته اند، در جايگاه قاضي قرار گرفتهاند و هيچ صداي اعتراضي نيز از سوي دولتهاي مدعي دفاع از حقوق بشر و طالب مردم سالاري شنيده نميشود و اين، از شگفتيهاي صحنه سياسي در جهان امروز است.
حشمت الله فلاحت پیشه ستون یادداشت اول روزنامه تهران امروز را به مطلبی با عنوان«ترك همزمان در سد تحريم و ايرانهراسي»اختصاص داد:
اتفاقي كه در موضوع تحريم ايران افتاده و بر اساس آن اوباما رئيسجمهور آمريكا و فرانسوا اولاند رئيسجمهور فرانسه بار ديگر درباره افزايش تحريمهاي ايران صحبت كردهاند را ميتوان از چند جنبه مورد بررسي قرار داد.باراك اوباما بيش از هرچيزي بهدنبال مديريت توافق ژنو و موضوع تحريمهاي ايران است، با اين عنوان كه همچنان فشار به ايران حفظ شود تا بهتدريج بتواند در راستاي اهدافي كه در قبال برنامه هستهاي ايران پيشبيني كرده است پيش برود. نوع واكنشي كه اوباما نسبت به كنگره داشت و از آنها خواست تحريمهاي جديدي عليه ايران تصويب نكنند و در صورت چنين كاري تحريمها را وتو خواهد كرد، در مقايسه با واكنشي كه در نشست خبري مشتركش با اولاند در برابر تحريمهاي ايران اتخاذ كرد بيانگر نگراني اوباما در به ثمر نرسيدن سياستش در قبال ايران است.واكنشهاي جان كري و وندي شرمن معاون كري نيز همگي در همين قالب ميگنجد.تلاش براي مديريت تحريمها و توافق ژنو از سوي اوباما و تيمش در شرايطي صورت گرفته است كه يك سمت اين مديريت به اين موضوع مرتبط است كه وي ميداند اگر تحريم تازهاي عليه ايران شكل بگيرد، ايران كليت توافق را بر هم خواهد زد كه اين موضوع براي اوباما يك شكست محسوب خواهد شد.
در شرايطي كه اوباما تاكنون در طرحهاي خود با شكستهاي متعددي مواجه شده است و اين شكستها باعث شده رئيسجمهور آمريكا با قفل محبوبيت مواجه شود،يك شكست ديگر براي وي سنگين خواهد بود.اوباما اكنون از 43درصد محبوبيت در بين مردم آمريكا برخوردار است و اين در حالي است كه كلينتون آخرين رئيسجمهور دموكرات آمريكا در دور دوم رياستجمهوري خود 60 درصد محبوبيت داشت.اين خطري است كه از درون حزب دموكرات آمريكا را تهديد ميكند. از زاويه ديگر، سمت ديگر مديريت اوباما به فشارهاي وارده از سوي جمهوريخواهان و سناتورها برمي گردد.در واقع اگر با اقدامات اوباما در سد تحريمهاي ايران رخنهاي شكل بگيرد، امكان فرو ريزي اين سد وجود دارد كه اين نشاندهنده ناتواني اوباما در مديريت مسئله ايران است. در حاليكه سياست آمريكا برداشتن آجر از روي اين سد است نه ايجاد ترك يا رخنه در سد و اين موضوع اساس اختلاف اوباما با جمهوريخواهان است، تحليل جمهوريخواهان اين است كه كاهش تحريمهاي ايران كه تاكنون كم سابقه بوده منجر به ترك برداشتن ديوار تحريمها ميشود،چون فضاي رواني تحريم به اعتقاد آنها از فضاي عملي تحريم مهمتر است.
اوباما مدعي است كه اين فضا را مديريت كرده اما اكنون و پس از توافق ژنو شرايطي شكل گرفته است كه تحليل پانزده سناتور دموكرات مخالف توافق ژنو و اغلب جمهوريخواهان تا حدي تقويت شده است و هياتهاي مختلف سياسي،پارلماني و تجاري از دنيا بهويژه اروپا به سمت ايران سرازير شدهاند.اين يعني سد تحريمها ترك برداشته و اوباما و تيمش مواضعي را مطرح كردهاند تا در قالب آن به رقباي خود تعهد مديريت تحريمها و ديپلماسي را بدهند. در اين راستا دو موضوع مشخص شده است،يكي موضوع برچيده شدن بخشهايي از برنامه هستهاي ايران و ديگري طرح ادعاهاي جديد خارج از توافق ژنو با موضوع مذاكره درباره موشكهاي بالستيك و موضوعاتي چون تروريسم و حقوق بشر همگي تلاشهايي است براي ايجاد بهانههاي لازم جهت حفظ تحريمهاي ايران.اما همه اين تلاشها نشان ميدهد آمريكاييها نه تنها در طرح تحريمها موفق نبودهاند و سد تحريمها ترك برداشته است بلكه از سوي ديگررفتار كشورهاي اروپايي نشان داد طرح ايران هراسي آمريكاييها نيز موفق عمل نكرده است و شكافي عميق در اين طرح شكل گرفته است.
آمريكاييها ده سال تلاش كردند تا تحريمها بر عليه ايران را جهاني كنند چرا كه اروپاييها تحريمهاي ايران را با عنوان تحريمهاي فرامرزي غيرقانوني ميشناختند.اما دولت آمريكا تلاش كرد اين تحريمها را در قالب قطعنامههاي شوراي امنيت فرامرزي كند. اكنون كه شركتهاي اروپايي به سمت ايران سرازير شدهاند تحريمهاي آمريكايي باز به سمت بخشي شدن و آمريكايي شدن در حركت هستند كه اين موضوع براي دولت آمريكا احساس خطر ايجاد كرده و باعث شده است رفتار دولتمردان آمريكايي در قبال ايران رفتاري متناقض و خشمگين باشد.
باز هم حشمت الله فلاحت پیشه در مطلبی که با عنوان«نااهلان در قالب افراط»در ستون سرمقاله روزنامه ابتکار به چاپ رساند اینگونه نوشت:
روزنامه حمایت مطلبی را با عنوان«مقام معظم رهبری:افقهای روشنیدر مقابل جوانان قرار دارد»در ستون یادداشت خود به چاپ رساند:
حجتالاسلام والمسلمین محمد محمدیان، رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، پیام شفاهی حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب خطاب به نشست سراسری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل را قرائت کرد.به گزارش ایسنا، متن این پیام شفاهی که در اردوی سراسری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در مشهد قرائت شد، به شرح زیر است:«سلام مرا به فرزندان انقلابیام برسانید و از تلاشهای جهادگونه آنان در ترویج و پاسداری از آرمانهای امام و انقلاب تشکر کنید و چند نکته را به آنان یادآوری کنید:
1- در کنار تحصیل علم و دانش از فرصت جوانی برای تهذیب نفس و انس با خدا و آشنایی عمیق با معارف قرآن و اهلبیت (علیهمالسلام) بهره ببرید.
2- شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصه جنگ نرم بصیرتی عمارگونه و استقامتی مالک اشتروار میطلبد؛ با تمام وجود خود را برای این عرصه آماده کنید.
3- نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایههایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تحلیل کنید و برای رویارویی با آن تمام ظرفیتهای خودتان را بهکار گیرید و در این مسیر به وعدههای خداوند اطمینان داشته باشید.
4-تشکیلات میتواند معبد باشد، ولی مبادا تبدیل به معبود گردد؛ اصول و ارزشهای عقیدتی و معنوی خودتان را در قالب تشکیلات حفظ و بر صمیمیت و همدلی بین اعضا تاکید کنید.
5- افقهای روشنی در مقابل شما جوانان قرار دارد، این کشور و انقلاب با دست پرتوان شما آیندهای امیدبخش در پیش رو خواهد داشت؛ بر تلاشهای خود بیفزایید و برای رسیدن به قلههای پیشرفت و تعالی از همدیگر سبقت بگیرید.
در آخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری را میخوانید که به مطلبی با عنوان«مجيد سليمي بروجني اختصاص یافت:
گروهي به نفي آن پرداختند و گروهي نيز با طبيعي
جلوه دادن اين رفتار مردم، سعي کردند نشان دهند که اين رفتار در همه جاي
دنيا فراگير بوده و منحصر به مرزهاي ايران نيست. بررسي آنچه در اين دو
ماجرا به قوع پيوست اين سوال را در ذهن به وجود ميآورد که آيا در آينده و
در ساير حوزهها نيز امکان بروز چنين رفتاري از هموطنانمان خواهيم بود؟
يعني اگر روزي قرار باشد مثلا کنسرت موسيقي و يا مسابقات بزرگ فوتبال و يا
واليبال به صورت رايگان برگزار گردد باز هم شاهد هجوم مردم خواهيم بود؟ آيا
تنها ما ايرانيها هستيم که در چنين شرايطي اينگونه واکنشها را از خود
نشان ميدهيم؟