به دستور فرماندار نظامی وقعی نگذارید
در این روز بعد از سالها مردم درهای زندان اوین را به روی زندانیان رژیم باز کردند. این تحولات در حالی رخ میداد که بختیار خود را هنوز نخستوزیر قانونی میدانست و در سخنرانی خود در مجلس سنا از آمادگی اش برای مذاکره با مخالفان خبر داده بود.
با این وجود در ساعت 2 بعدازظهر 21 بهمن، از رادیو اعلامیه فرمانداری نظامی تهران پخش شد. فرمانداری نظامی با ریاست سپهبد رحیمی در این اعلامیه ساعات منع عبور و مرور را از ساعت 30/16 تا 5 بامداد اعلام کرد و در اعلامیه بعد این زمان تا 12 ظهر 22 بهمن تمدید شد.
امام در حالی که بیمار بودند، در اعلامیهای به مردم هشدار دادند: "به دستور فرماندار نظامی وقعی نگذارید و به خیابانها بیایید چرا که گاردیها و فرماندار نظامی توطئه کردهاند تا با استفاده از نبودن مردم، همافران را تار و مار کنند".
پس از اعلام سفارش امام مردم به خیابانها ریخته و در هر گوشهای از شهر
سنگری بر پا شد. به گفته خبرنگار بیبیسی روحانیون در بین شهر میگشتند و
میگفتند که امام اعلام کرده است ساعتهای منع عبور و مرور غیرقانونی است و
همچنین ایشان گفته است اگر لازم شود متقابلا میجنگد.
نقشه دستگیری امام
در جبهه انقلابیون در مورد اعلامیه فرماندار نظامی گمانهایی وجود داشت که از آن جمله تصور بر این بود که فرمانداری نظامی قصد داشته با اعلام منع عبور و مرور از فرصت استفاده کرده و در خالی بودن خیابانها، امام را دستگیر کنند.
بختیار با همه تظاهری که به مذاکره با دولت موقت داشت، سعی میکرد با خشونت در مقابل انقلاب بایستد. از همین رو ساعت 6 بعدازظهر روز 21 بهمن در جلسه شورای امنیت ملی با فرماندهان ارتش شرکت کرد و از آنان خواست با شدت تمام مقررات حکومت نظامی را اجرا کنند. او حتی دستور داد منطقه اطراف پادگان دوشانتپه بمباران شود. و در همان جلسه دستور دستگیری سران انقلاب را صادر کرد.
مردم مسلح شدند
با وجود این خطرها تهران بیدار بود و مردم به فرمان رهبر انقلاب، بیاعتنا به حکومت نظامی در خیابانها سر کردند. از آنجا که این خبر در میان مردم شایع شده بود نیروهای ارتش از شهرهایی همچون قزوین به سوی تهران در حرکتند، مردم شهرها اطراف تهران از خانههای خود بیرون آمده و در خیابانها و جادهها مشغول حفر خندق و ایجاد مانع شدند تا بدین وسیله از پیشروی نیروهای نظامی به سوی تهران ممانعت کنند.
با آغاز درگیری مسلحانه، پرسنل انقلابی نیروی هوایی برای تسلیح مردم در ازاء كارت پایان خدمت سربازی، یك قبضه سلاح و هفت فشنگ در اختیار آنان قرار میدادند. در ساعت 5/4 بعدازظهر كلانتری تهران نو پس از 5ساعت زد و خورد شدید بین مأموران گارد و مردم سقوط كرد و مردم و گاردیها در این زد و خورد چندین كشته و مجروح داشتند. از این پس، كلانتریها یكی پس از دیگری به دست مردم ساقط شدند.
فقط 4ساعت آزادی تردد
فرماندار نظامی تهران در اعلامیه شماره چهل خود، ساعات حكومت نظامی را از ساعت چهار و نیم بعدازظهر تا ساعت پنج صبح افزایش داد. پس از شدت گرفتن حملات مردم به كلانتریها و پادگانها، فرماندار نظامی تهران در همین روز ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت دوازده ظهر افزایش داد و مردم تنها از ساعت دوازده ظهر تا چهار و نیم بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را داشتند.
در این میان رژیم در تدارك یك كودتای نظامی بود. سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران و حومه، طی دستورالعملی به یگانهای تابعه خود، از آنها خواست تا بیدرنگ كلیه رهبران نهضت را دستگیر و با هواپیما به یكی از جزایر منتقل کنند. همراه این دستورالعمل، فهرستی از اسامی صدها نفر كه باید بازداشت شوند، الصاق شد كه در رأس آنها نام امام، آْیتالله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، به چشم میخورد. در این دستورالعمل، پیشبینی شده بود كه كلیه رهبران درجه دوم كه اقدام به تحریك در مقابل این دستگیریها بكنند، بازداشت شوند.
امام در رابطه با حكومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی تهران، آن را ملغی اعلام كردند و گفتند: اعلامیه امروز حكومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچوجه به آن اعتنا نكنند... اخطار میكنم كه اگر دست از این برادر كشی بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش برنگردد... تصمیم آخر خود را به امید خدا میگیریم.
برخلاف قسم عمل کنید
همچنین دولت موقت، اعلامیه حكومت نظامی را یك توطئه توصیف كرد. مینیبوسها و ماشینهای وابسته به ستاد كمیته امام، با بلندگو، لغو اعلامیه فرماندار نظامی را در سطح تهران اعلام كردند. بنا به گفته رحیمی، یكی از سران ارتش، حكومت نظامی تصمیم داشت كه با افزایش ساعات حكومت نظامی، به انجام كودتا و سركوب مردم و خصوصا ترور و دستگیری رهبران نهضت، بپردازد.
این تصمیم امام، توطئه بزرگی را در آستانه پیروزی نهضت در نطفه خفه كرد. امام در جواب به استعفای افراد نیروی مسلح نوشتند: قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و كسانی كه قسم خوردهاند باید بر خلاف آن عمل كنند.
"
سقوط کلانتریهای تهران
مردم مسلح به یاری افراد نیروی هوایی رفتند. جنگ خیابانی در تهران اوج بیشتری پیدا كرد. دهها هزار تن از مردم در خیابان فرحآباد، پشت كیسههای شن و خاك سنگر گرفتند. كلانتریهای تهران نو، (14 و 16 و 21 و 9) و نارمك 10 و 11 و شهر ری، سقوط كردند و همچنین یك هلیكوپتر گارد در تهران در هوا ساقط شد.
دكتر مفتح از جانب امام، عكس مندرج در روزنامه كیهان مبنی بر رژه افسران نیروی هوایی در مقابل ایشان را كاملا صحیح و واقعی دانست. مهندس بازرگان گزارش مطبوعات را در زمینه تماس با بختیار و سران ارتش، قویا تكذیب كرد. از سوی دفتر تبلیغات امام، هر گونه تماس با بختیار و سران ارتش تكذیب شد.
"
امام اعلام كردند كه من خودم اهل قلم و بیان هستم و هیچ سخنگویی ندارم. ستاد امداد و سازمان ملی پزشكان، تعداد شهدا را تا ساعت یازده امشب، صد و بیست و شش تن، و مجروین را ششصد و سی و چهار نفر ذكر كرد. شمار كشته شدگان كه به بیمارستان جرجانی منتقل شدهاند، به چهل و شش نفر رسید و تعداد زخمیها به علت كثرت آنها قابل شمارش نبود.