سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه خبرنگاران از زندگی دو مهاجر افغان گزارش می‌دهد؛

زندگی زجرآور در اتاق 7 متری/زنی که هرشب مرگ را در آغوش می‌گیرد+تصاویر

زنی که با مادرش حدود 6 سال است در یک اتاق 7 متری زندگی می‌کند، از زندگی زجرآور و انتظار مرگ می‌گوید.

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، فكر شو  بكن! بدون هیچ ‌دغدغه نشسته‌اي و زندگي‌ات را مي‌كني و بي‌خيال از روزهایی که يكي پس از ديگري پشت سر مي‌روند، اما در ميان همين بي‌خيالي‌ها يك روز متوجه يك تغيير در خودت مي‌شوي... اول بیخیال میشوی . اما  گویا بیمار شده ای .  
 
كنجكاو مي‌شوي، پيگيري مي‌كني، پيش پزشك مي‌روي و بالاخره متوجه بيماري‌ات مي‌شوي. آدمهای كه در اطرافت هستند، سري به نشانه تاسف و ناراحتی  تكان مي‌دهند و سعي مي‌كنند با تو ابراز  همدردي كنند؛ اما كدام همدردي؟! 

پزشک محترمانه جوابت می‌کند و با زبان بي‌زباني تو را از مرگي در همين نزديكي است  مطلع میکند. گوشه‌اي مي‌نشيني و اشک مي‌ريزي و منتظر مي‌ماني! خانم فاطمه حسینی يكي از همين آدم‌هاست. سرگذشت زندگی  تلخ ودردآور او و بيماري‌اش را به رشته تحریر درآورده ام تا شاید آدم منصفی پیدا شود وگره کور زندگی این انسان را باز کند .


 
طبق آدرسی که از طریق یکی از دوستان به من داده شده به راه میافتم . هوا حسابی سرد است . به اصطلاح می‌گویند "سرمای استخوان سوز" اینجا خیابان گلبو در منطقه گلشهر شهر مشهد است .
 
مکانی در شمال شرقی شهر که سالهای دور بیشتر مهاجران افغان در اینجا ساکن بوده اند . البته هنوز هم هستند خانواده های که با توجه به سیاست‌های انسان دوستانه جمهوری اسلامی ایران در این مکان در کمال آرامش و امنیت سکونت دارند .   
 
از ساکنان پرس وجو میکنم ، تا به مقابل منزلی میرسم در انتهای یک کوچه باریک . سراغ زنگ منزل میروم ولی زنگ نیست . پس در میزنم . خانمی مسن با سنی حدود 50 سال در را باز میکند .  
 
خودم را  معرفی میکنم . ابتدا مخالف مصاحبه وگفتگو با من است. پس از اینکه  دقیقا هدف از مراجعه به منزلشان را بیان میکنم راضی میشود و من را به اتفاق عکاس که همراهم هست به داخل اتاقی حدود7یا8متری دعودت میکند . 


 
بوی رطوبت عجیبی فضا اتاق را پر کرده است در گوشه ای تشکی پهن است و یک نفر دراز کشید. با ورود ما به داخل اتاق خود از جای خود بلند شده ومی نشیند . خودش را فاطمه حسینی  یکی از مهاجرین  افغانی معرفی میکندو میگوید به همراه مادرش که در را برایمان باز کرد در اینجا ساکن است .  
 
خانم حسینی می افزاید، حدود12سال در ایران ساکن است . او میگوید زندگی خوبی با همسرم در افغانستان داشتیم . علیرغم میل باطنی به همراه  همسرم برای پیدا کردن کار به ایران مهاجرت کردم. البته  زندگی در ایران بخاطر امنیت وآرامش اش  برایم بهتر بود. چند سالی گذشت که همه چيز از یک سرما خوردگی خیلی ساده شروع شد با مراجعه به پزشک ،او به من گفت داراي مشکل در يکي از آزمايش‌ها هستم.  
 
وی ادامه داد: از من پرسيد آيا هيچ مشکلي در سلامتي خود دارم يا نه؟ گفتم نه، دکتر به من گفت کلیه های بدن  شما بر اثر سرما خوردگی دچار عفونت شدید شده واز کار افتاده است  و شما باید دیالیز شوید. اوايل کاملا خود را باخته بودم. باید یا دیالیز میشدم ویا اینکه پیوند کلیه انجام دهم . در ایران به پزشکان متعددي مراجعه مي‌كردم اما همگي متفق‌القول گفتند درمان شما همان است که گفته ایم و شما بايد برويد و منتظر شويد. در حقيقت آنها به من مي‌گفتند بروم منتظر مرگ باشم که کي به سراغم خواهد آمد.  
 
حسینی اظهار داشت: تازه معني بيماري و درد و مرگ و هر چه سختي بود فهميدم.بيشتر از اينکه بخاطر مریضی ام  درد بکشم و بترسم نگاه تحقیر آمیز و کنایه های مداوم همسرم مرا آزار مي‌داد و از اينکه به این روز افتاده  بودم  ناراضی بود.. خلاصه همسرم در کمال ناباوری  تصميم گرفت از من جدا شود و این کار را هم کرد و برگشت کشورم افغانستان . حالا من مانده بودم وهزار درد بی درمان . به هر زحمتی بود با خانواده ام  در شهر مزار شریف تماس گرفتم وجریان را گفتم . هفته  بعد مادرم و پدرم هراسان به ایران آمدند. البته این را هم بگویم،شوهرم  در همان ایامی که از من جدا شد،در اینجا منزلی را برایم اجاره کرد،تا به قول خودش سرپناه داشته باشم . اما چه فایده که اجاره آن را هم نداد و رفت . 



وی در ادامه گفت: اکنون نزدیک به 6 سال از آن زمان مي‌گذرد. با مشورت پدرم به همراه خانواده ام که افغانستان برگشتم . در شهر مزار و کابل امکانات دیالیز کلیه و پیوند فراهم نبود یا بهتر بگویم اصلا وجود نداشت . مریضی ام روز به روز بیشتر میشد . پدرم  با توجه به اینکه من 8 خواهر وبرادر دیگر دارم بناچار در افغانستان ماند و من و مادرم به ایران آمدیم . چند روز اول را در منزل یکی از آشنایانمان ماندگار بودیم . اما به ناچار مجبور شدیم . اینجا را که یک اتاق در یک منزل قدیمی است را اجاره کنیم .  
 
این زن بیمار اذعان داشت: اوایلی که دوباره به ایران آمده بودیم ، به همراه مادرم در برخی کارگاه های زنانه دوزی به کارگری  مشغول بودیم . اما با توجه به رشد مداوم بیماری در بدنم دیگرتوان کار نداشم و مادرم بیچاره ام سر کار میرفت .  
 
او میگوید: همسایگان ایرانیمان که از وضع زندگیم خبر دارند تا حدودی در تامین مایحتاج و اجاره خانه به ما کمک کرده اند . اما هزینه های سرسام آور دیالیز و داروهای مصرفی ام ،درد کلیه ام را دوچندان کرده .به چند موسسه خیریه متعلق به افغانستان در شهر مشهد مراجه کرده ایم ،اما آنها هم نتوانسته اند کاری برایمان انجام دهند و درکمال تاسف هیچ مرکز خیریه افغانستان در مشهد ما را تحت پوشش نمیگیرد.  
 
میگویند پول و بودجه نداریم . خدا خیر نهادهای خیریه ایرانی را بدهد . با راهنمایی همسایگان محله مان  فعلا در یکی از مراکز دیالیز شهر مشهد بصورت نیم بها دیالیز میشوم .اما تا به کی .او میگوید اوایل در هفته 2 روز و هر روز 4 ساعت باید دیالیز میشدم . هر بار دیالیز بیش از 300هزارتومان هزینه دارد. 

خانم حسینی گریه میکند ومی افزاید، دلم به حال مادرم میسوزد که بخاطر بیماری من از وطنم آواره شده و پدرم وبرادر و خواهرانم را اجبارا در مزار شریف تنها گذاشته تا پیش من باشد. 


 
سوال کردم مگر هزینه پیوند کلیه چقدر است؟  
 
جواب داد: بین 20تا 50میلیون وشاید هم 80میلیون . میگوید بستگی به گروه خونی دارد. هرچه گروه خونی افراد کمیاب تر باشد ،کلیه گرانتر است ،البته هزینه داروهای را که الان مصرف میکنم خیلی بالارفته و گرانتر شده است .  
 
فاطمه حسینی ادامه میدهد: از 13سالگی ازدواج کردم وشوهرم بعد از این اتفاق مراطلاق داد و رفت ازدواج کرد و الان دوباره به ایران برگشته و اینجا مشغول بکار است و انگار اصلا مرانمیشناسد. او میگوید اگر لطف و مساعدت همسایگان و نهادهای خیریه ایرانی نباشد؛ معلوم نبود  که من اصلا تا الان زنده بودم یاکه خیر .
 
وی گفت: نوع بیماری من به گونه ای است که هر غذایی را نمیتوانم بخورم و این برایم خیلی سخت است . حتی وقتی برای دیالیز میرم برخی رانندگان تاکسی که موضوع و شرایط جسمانی من را میفهمند از دریافت کرایه خوداری میکنند.  
 
حسینی یادآور شد: هفته قبل که رفته بودم برای دیالیز به علت استمرار ضعف جسمانی دکتر مرکز دیالیز گفت از این به بعد باید هفته ای 3 روز دیالیز بشوی وگرنه امکان زنده ماندنت دشوار است . . . .
 
خانم حسینی دیگر قادر به تکلم نبود و مجدد درد او را در آغوش گرفت و ما هم خانه را با دعایی برای شفای این مریض بدرود گفتیم.
 
در حین بازگشت به محل کار با خودم می‌اندیشیدم که چقدر زندگی این دختر و مادر سخت است، آنقدر که حتی در ذهن هیچ انسانی نمی‌گنجد، البته بار دیگر مرام و سخاوت ایرانی برایم پررنگ تر شد. . .


 
امیدوارم این گزارش  باعث ایجاد تلنگری برای مسئولان سفارت کشور افغانستان در ایران باشد تا شاید زندگی زجرآور این مادر و دختر مهاجر در ایران  سامانی و التیام یابد./گزارش از محسن رحیمی عنبران/
 
انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۹
در انتظار بررسی: ۰
جلیل
۱۱:۰۵ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳
لطفا شماره حساب ایشان را اعلام فرمائید.
امیر
۰۰:۱۳ ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳
لطفا آدرس یا شماره حسابی ازایشان اعلام کنیدتا مردم بتوانندکمکهای خیرانه خودراتقدیم این خانواده کنند. به امید شفای این خواهرو تمامی بیماران خاص وصعب العلاج.
سيد علي شفيعي
۰۱:۲۱ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳
از خداوند منان طلب شفا و از همه عزيزان هم نوع دوست نيم تشكر و قدرداني.از ديگر دوستانی که اظهار نظر کردند خواهش میکنم ضمن لطف و بزرگواری که میکنند در حد توان و کلام کمک میکنند به این نکته با دید بازتر نگاه کنند که انسانیت غالب بر ملیت است.همانگونه که حافظ می‌فرماید {بنی آدم اعضای یکدیگرند. چو عضوی بدرد آورد روزگار. دگر عضوها را نماند قرار }
بخشنده
۲۰:۴۰ ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۳
لطفا آدرس یا شماره حسابی ازایشان اعلام کنیدتا مردم بتوانندکمکهای خیرانه خودراتقدیم این خانواده کنند. به امید شفای این خواهرو تمامی بیماران خاص وصعب العلاج.
من خودم بیماری خاص دارم ولی دوست دارم به این خانواده کمک کنم.لطفا آدرس این خانواده را به ایمیلم بفرستید تاضمن عیادت کمکهای کوچکی راتقدیم کنیم.
فريبا
۱۶:۴۸ ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۳
بابام4ساله مريضه. من ايراني ام نيازي به كمك ندارم. افغان ها و غيره بيشترنياز دارند.
مهیار
۱۴:۵۶ ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۳
فرق ایرانی بادیگر اقوام در این است .همه انسانها دنیا رابا هر دین ومسلکی دوست دارد .وهمیشه به داد مظلومان در جای جای دنیا میرسد.امیدوارم باظهور اقا دیگر شاهد بی عدالت وفقر بد بختی نباشیم.
رضا
۰۷:۴۶ ۲۶ فروردين ۱۳۹۳
اصلاحیه : بابت اشکالی که در انتهای متن پیام فوق صورت پذیرفته عذرخواهیم ، به امید رفع و ریشه کنی فقر و بی بضاعتی از میان تمام مسلمانان جهان در سرتاسر جهان اسلام .
رضا
۱۱:۳۲ ۲۴ فروردين ۱۳۹۳
سلام به آقا امام زمان (عج) و سلام بر رهبر عزیزم حضرت آیت ا... خامنه ای دامت توفیقاته ، پرودرگار به این خواهر محترم شفاء عاجل ان شاء ا... عنایت بفرماید ، دوستان اگر محبت بفرمایند یک شماره حساب از این خواهر محترم قید بفرمایند کمال سپاس را خواهیم داشت .ایران وطن من دوستت دارم .به امید بی بضاعتی برای تمام مسلمان در سرتاسر جهان اسلام .
قدرتی
۰۹:۳۲ ۲۲ فروردين ۱۳۹۳
ازتهیه کننده گزارش ممنونیم.
علی
۲۱:۴۶ ۱۸ فروردين ۱۳۹۳
خوشحالم. از این بابت که هنوز هم مردان و زنان با غیرتی داریم که جون آدما براشون عزیزتر از پوله. دم همگی گرم
مريم اميري
۱۶:۳۳ ۱۱ اسفند ۱۳۹۲
باسلام.اگر حسابي براي تمام ساكنان ايران كه داراي بيماري اند وكم بضاعت وبي بضاعتند وافرادي كه در زندگي ناگهان باچنين معضلي روبرو مي شوند مخصوصا كساني كه بيمه نيستندباز كند دولت براي عموم مردم كه كمكهاي خود هرچقدر كه هستبه اين حساب واريز كنند ديگر اين مشكل پيش نمي آيد به شرط اين كه براي ساكنين باشد ايراني يا غير ايراني وشرايط سني هم نداشته باشد وپرداخت از آن باهماهنگي وآسان صورت گيرد نه يك سري افرادهرجادلشان بخواهد خرجش كنند.
نفیسه
۱۱:۰۲ ۰۵ اسفند ۱۳۹۲
الهی بمیرم..خدا شفاشون بده.وقتی دیدم ایتقد هموطن خیر دارم که حاضرن کمک کنن اشک توی چشام جمع شد
majid
۲۰:۵۶ ۰۱ اسفند ۱۳۹۲
ما نمیدونیم بفکر فقیر ومریض های خودمون باشیم یا افغانستان یا جای دیگر
محمد
۱۱:۴۱ ۳۰ بهمن ۱۳۹۲
75میلیون در 1000ضرب شود 75 میلیون نمشود عزیز دلم فردین
كياوش
۰۰:۵۹ ۲۰ بهمن ۱۳۹۲
با سلام.خواهشا يك شماره حساب از اين خواهر محترم يا از سايت خودتون اعلام بفرمائيد.هنوز آدماي بامعرفت زيادن كه دست اين عزيزارو بگيرن.اگه پيگير نشيد خيلي بي انصافيد.منتطريما. يا حق
ملیخه
۲۲:۵۴ ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
من اهل مشهدم خیلی دوست دارم کمکشون کنم حتی شده در حد مخارج روزمره شون. لطفا شماره حساب هم اعلام کنید. ممنونتون
ناشناس
۱۶:۴۶ ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
شماره حساب امیدوارم مشکلاتان کم شود
امیر
۱۴:۳۳ ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
سلام اممیدوارم که خدا شفا بدش .ولی تو رو خدا ببینید یه افغانی اینجوری شد چقدر بهش کمک کردید حالا اگه ایرانی بود این کار میکردید اقای محسن رحیمی عنبران .
رضاصادقی گنجه
۰۱:۲۰ ۱۷ بهمن ۱۳۹۲
بنده باگروه خونی o+ یک کلیه خود را اگر از نظر پزشکی هیچ مانعی در برنداشته باشد به این خانم هدیه میدهم به نظر بنده این کمترین وظیفه در امور انسانیست بدون هیچ محدودیت مرزی و دینی و نژادی میباشد و با این کار میخواهم بگویم در این دنیا بجای (جنگ تن به تن) میتوان باهمه(صلح تن به تن) داشت و آنرا با کارهای کوچکی مثل این آنرا ترویج داد
كياوش
۰۱:۰۴ ۲۰ بهمن ۱۳۹۲
خدايي شما رو قله معرفتي. اي والله.
اعظم
۲۲:۵۱ ۰۳ اسفند ۱۳۹۲
درسته که اینها هم مسلمان هستند اما اول به هم وطن هایی برس که محتاج ترند مردم افغان هم اگه خیلی دلشون به حال هم می سوزه می تونن کاری بکنن.
ناشناس
۲۱:۵۵ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
@
Mori
۲۱:۵۳ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
خداوند شفا بدهد%
فردین هنوز نمرده
۲۱:۲۷ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
چند بار تو رسانه ها مطرح کنید و شماره حسابی رو برای کمک به این بندگان خدا مطرح کنید، فرقی نداره یک انسان افغانیه یا ایرانی و یا هرچی، مهم اینه که همه انسانیم. 75 میلیون جمعیت داریم، نفری 1000 تومن کنار بذاریم میکنه 75 میلیون تومن نمیشه مشکل این بندگان خدارو حل کرد!!!
مهدی
۲۱:۲۳ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
کجاست دست مهربانی و مسلمانی؟.یه باغیرت پیدا نمی شه؟
محمد
۲۱:۰۳ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
سلام من هم یک افغانی ام که الان دانشجو وساکن کرمان هستم.به خاطر گزارش ازتون تشکر میکنم .این فقط گوشه ای از درد های این ملت زجر کشیده است ..درمان این درد ها و زجر هارو فقط خداوند میتوانه.التیام ببخشه.
اعظم
۲۲:۴۹ ۰۳ اسفند ۱۳۹۲
ای کاش جوانان افغان به کشورشان برگردند و برای رشد آن کاری کنندتا حالا هم وطنشان این طور زجر نکشد .عزت یک ملت را مردمش می سازند
ناشناس
۲۰:۵۵ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
فقط خدا میتونه بنده هاشو یاری کنه....
ناشناس
۱۹:۳۹ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
shomare hesab elam konid
سلام
۱۹:۰۷ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
از ملت شریف ایران استدعا دارم در صورت اختصاص شماره حساب مساعدت لازم را بنمایند اجر همه مومنین با خداوند باد
قاسمی
۱۸:۳۰ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
لطفا شماره حساب اعلام نمایید تا هر کس به اندازه توانش کمک کند
ناشناس
۱۸:۲۶ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
لطفاً شماره حسابی برای کمک اعلام کنید
مانیا
۱۸:۰۴ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
تورو خدا هرکسی که پول داره به این خانواده کمک کنه اگه میشه یه شماره حساب برای کمک به این خانم برای من بگذارید تازه خونه خریدم پول انچنانی ندارم که بدم پول کمی اما باز بهتر از هیچی نمی خوام تو حساب هرکسی این داستان تلخ می خونه یه 10 تومانی برای این خانواده بفرسته
دعا گو
۱۸:۰۳ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
انشاء الله شفا پیدا کند و لطف کنید یک شماره حساب برای دریافت کمک بگذارید
مهدی
۱۷:۱۳ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
اللهم اشف کل مریض
سام
۱۶:۲۴ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
لطفا اگر شماره حسابی برای کمک به ایشان هست، اعلام کنید یا هر راه دیگری.
زهرا
۱۶:۰۱ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
باسلام خسته نباشيد بيماران ايگونه در كشور خودماهم زياد است كجاييد مسئولان بهداشت درمان ايا بايد در خانواده خودتان چنين موردي وجود داشته باشد تا به فكر چاره بيفتيد. بنده هم حدود هفت سال است كه اين مشكل را دارم باين تفاوت كه دياليز بنده رايگان است اي كاش به ان خواهر دسترسي داشتيم وكمكش مي كرديم خخواهرم خدا شفايت دهد .انشاالله
ناشناس
۱۵:۳۳ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
شماره حسابی برای کمک اعلام کنید
علیرضا
۱۴:۵۳ ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
خداوند همه مریضان را شفا عنایت فرماید.