به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید پنجشنبه شب گذشته در سخنانی ابراز داشت: «برچیده شدن تأسیسات در توافق جامع پاسخ داده میشود و ایران در این توافق باید «بخش قابلملاحظهای» از زیرساختهای هستهای خود را برچیند.» پیش از این نیز جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده ساعتی پس از حصول برنامه اقدام مشترک در ژنو گفته بود که در مرحله بعد بر سر اسقاط (Dismantle) برنامه هستهای ایران با این کشور مذاکره خواهد شد.
در همین شرایط، روز گذشته وزیر خارجه ایالات متحده در اجلاس اقتصادی داووس تاکید کرد که اجازه راهاندازی رآکتور آب سنگین اراک به جمهوری اسلامی ایران داده نخواهد شد. وی همچنین در گفتگو با شبکه خبری العربیه مدعی شده بود که اگر ایران به توافق ژنو پایبند نباشد بار دیگر گزینه نظامی علیه این کشور مطرح خواهد شد.
این در حالی مطرح میشود که حسن روحانی، رئیس جمهور ایران ابراز داشته است که سانتریفیوژهای فعلی برچیده نخواهد شد و همچنین وزیر امور خارجه هم در مصاحبه با سیانان تصریح کرده بود که حتی یک کلمه در توافق ژنو که معنای آن برچیدن سانتریفیورژها باشد، یافت نمیشود.
بههرحال بهنظر میرسد که واشنگتن از هماکنون در حال خط و نشان کشیدن برای مذاکرات جامع است. اینکه منظور از این سخنان دقیقا چه میتواند باشد را در سطور بعد بررسی خواهیم کرد اما روشن است که ایالات متحده آمریکا برای مذاکرات جامع که احتمالا در بهمن یا اسفند آغاز خواهند شد، برنامههای گستردهای دارد و سناریوسازیهای مشخصی انجام داده است. در چنین سناریوسازیهایی تنها وزارت خارجه آمریکا و کاخ سفید دخیل نیستند، حتی اندیشکدهها هم در این مسیر به دولت آمریکا کمک میکنند و حتما اعضای کنگره نیز بیتاثیر نیستند؛ جایگاه لابیهای صهیونیستی هم در تصمیمسازیهای واشنگتن البته رفیع و غیرقابل تردید است.
همچنین روشن است که واشنگتن در آستانه مذاکرات جامع برنامه مشخصی برای جنگ روانی و رسانهای در دستور کار دارد که اینچنین هماهنگ در حال سوق دادن اذهان بهسوی تصور حذف بخشهایی از برنامه هستهای ایران و لزوم تحقق چنین امری است.
از سخنان اینچنینی مقامات آمریکایی میتوان دستکم دو سطح برداشت نسبتا متفاوت بهعمل آورد، برداشتهایی که ذیلا به تشریح آنان پرداخته خواهد شد:
الف – معنای صریح واژگان
آنچه مقامات آمریکایی بهصراحت در خصوص برچیدن بخشهایی از برنامه هستهای ایران بر زبان میآورند و یا سخنانی که در خصوص رآکتور آب سنگین اراک مورد تصریح قرار میدهند، طبعا در کنگره، لابیهای صهیونیستی و افکار عمومی رایدهندگان آمریکایی ایجاد مطالبه میکند.
جان کری وزیر امور خارجه و باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده قطعا هم در برابر افکار عمومی آمریکا و هم در برابر کنگره و در جلسات تند استماع باید پاسخگوی این وعدههایی باشند که امروز میدهند. در تاریخ آمریکا مواردی وجود داشته که شخص رئیسجمهور در برابر مجلسین به شدت محاکمه شده و در برابر افکار عمومی خود را شکستخورده یافتهاند.
البته میتوان تصور کرد که بخشی از گفتههای اینچنینی مقامات آمریکا صرفا مصرف داخلی داشته و برای آرام ساختن افکار عمومی تندروهای آمریکا است اما نمیتوان در مورد تکتک جملات و وعدههای ضدایرانی آنها چنین تصوری داشت. بالاخره روزی میرسد که کنگره از آقای کری بپرسد: «پس برچیدن سانتریفیوژهای ایرانی چه شد؟» آن روز حتما کری یا باید به کنگره بگوید که این کار انجام شده و یا باید بگوید که ایران حاضر به تن دادن به چنین اقدامی نیست و بنابراین نمیتوان با این کشور به توافقی که مدنظر آمریکاست دست یافت.
تردیدی نیست که اگر ایران به دنبال حفظ و توسعه چرخه سوخت هستهای خود باشد، سخنان مقامات آمریکایی در مذاکرات جامع مشکلات و موانعی سخت ایجاد خواهند کرد. شاید از همین رو باشد که سید عباس عراقچی، از مذاکرهکنندگان هستهای ایران حتی احتمال 50 درصد برای حصول توافق جامع را خوشبینانه توصیف کرده است.
ب – نزول کف انتظارات ایران در مذاکرات
در فرآیند مذاکره، دو طرف بین سقف انتظارات و کف انتظارات خود در یک نقطه مورد توافق، توقف کرده و بر آن پای میفشرند. اکنون اگر بتوان کف انتظارات یکی از طرفها را پایین آورد، طرف مقابل میتواند نقطه توافق را بهنفع تغییر داده و به منافع بیشتری دست یابد.
این سخنان مقامات آمریکایی میتواند یک هدف از پیشتعیین شده داشته باشد: «طرف ایرانی باید تصور کند که حتی حفظ همین تاسیسات هستهای نیز در مذاکرات جامع کاری بسیار سترگ خواهد بود چه رسد به پذیرش پیشرفت اندک برنامه هستهای ایران.» به این ترتیب، واشنگتن میتواند کف انتظارات طرف ایرانی از مذاکرات را کاهش داده و ایران را به پذیرش امتیازات کمتر در مذاکرات جامع قانع کند.
این تاکتیک یک تاکتیک جنگ روانی است که «محیط روانی» طرف ایرانی را هدف گرفته است. بر اساس برآوردهای طرف آمریکایی وقتی ایران تحت فشار تحریم است، محیط روانی در این کشور شکنندگی آن را دارد که با کاهش کف انتظارات هستهای در توافق معطوف به گام نهایی موافقت کند.
تهدید ایران به تحریمهای بیشتر و حتی گزینه نظامی هم میتواند به این تدابیر طرف آمریکایی اضافه شود. همین طرحی که اکنون در کنگره مطرح است و بهنظر میرسد بررسی آن با شروع اجرای توافق ژنو عقب افتاده باشد، یکی از چماقهایی است که ممکن است در مذاکرات جامع مورد استفاده طرف غربی قرار گیرد.
* آزموده را دوباره آزمودن
مبنا و منطق برنامه اقدام مشترک آن است که ایران پس از پذیرش یک دوره محدودیت در برنامه هستهای خود که البته هنوز مدتزمان آن دقیقا روشن نیست، از بحران برساخته غرب عبور کرده و با این کشور همچون سایر اعضای فاقد سلاح هستهای انپیتی برخورد شود.
طبعا بعد از طی شدن این دوره ایران به تاسیسات هستهای نیاز خواهد داشت. آیا باید این تاسیسات را که با هزینه سنگین ساخته شدهاند از بین ببریم تا بعد از دوره نسبتا طولانی گام نهایی آنها را مجددا بسازیم؟ این خواسته از طرف ایرانی، تقاضایی بهغایت غیرمنطقی است.
در ضمن، از آنجا که بر اساس متن سند توافق ژنو، گام نهایی گامی «طولانیمدت» است، ایران نیازمند آن خواهد بود که با یک سرعت منطقی به پیشرفت صلحآمیز هستهای خود در طول دوره این گام نیز ادامه دهد و نمیتواند فرصت را از دست بدهد، هرچند که انتظار آن هم نمیرود که سرعت پیشرفت در دوره این گام همچون سالهای پیش از حصول توافق ژنو باشد. علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در یکی از مصاحبههای خود ابراز داشته بود که عدم تولید یا نصب سانتریفیوژ جدید مربوط به همین دوره 6 ماهه [یا نهایتا] یکساله خواهد بود. بنابراین در گام نهایی نهتنها تاسیسات موجود باید حفظ شوند بلکه باید بر آنها افزوده هم بشود.
ایران چارهای جز این ندارد که در برابر خواسته غیرمنطقی مزبور مقاومت کند و البته ایران بارها ثابت کرده است که در برابر چنین فشارهایی کوتاه نخواهد آمد. غرب بار دیگر با ابزار فشار بهدنبال تسلیم ایران است و این چیزی جز دوباره آزمودن آزمودهها نیست.
جمهوری اسلامی ایران واقف است که اگر در برابر چنین خواستههایی کوتاه بیاید، طرف مقابل کف خواستههایش را بالاتر خواهد آورد و بهدنبال امتیازات بیشتر هم خواهد آمد؛ پس جلوی زیادهخواهی واشنگتن را باید در همینجا گرفت.