به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، خبر دستگیری گسترده بازرگانان ایرانی و آذربایجانی در ترکیه و همچنین فرزندان سیاستمداران عضو حزب عدالت و توسعه در این کشور، در وهله اول تنها خبری بود که میتوانست برای ایران از این جنبه جالب به نظر برسد که نام یک ایرانی به نام رضا ضراب نیز در لیست دستگیریهای گسترده دادگستری ترکیه دیده میشد. با این حال گذشت چند ساعت از انتشار این خبر و پیامدهای آن نشان داد این شبکه پیچیده اقتصادی در پشت صحنه بزرگترین تجربه دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران نقش داشته است.
هنوز هم ابعاد ماجرای بزرگ و پیچیده دستاندرکاران این کار که به «پل طلایی» معروف شدهاند، مشخص نشده و نمیتوان معین کرد چه آیندهای برای روابط اقتصادی تهران - آنکارا بعد از فاششدن این پرونده بزرگ رقم میخورد. با این حال تاکنون این بازی بزرگ برنده و بازندههایی داشته که با بررسی نقش هر کدام از آنها در این پرونده، ميتوان به نمایی کلی از اهداف و برنامههای پشت پرده این ماجرا دست یافت.
بابک مرتضی زنجانی سایت تحلیلی - خبری «اوراسیانت» از بابک زنجانی به عنوان یکی از قدرتمندترین تجار تاجیکستان یاد میکند که وزارت خزانهداری آمریکا او را به دلیل دور زدن تحریمهای ایران در لیست تحریمهای خود قرار داده است. این رسانه در خبر بازداشت زنجانی مینویسد: زنجانی به دلیل بازنگرداندن حدود 9/1 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی ایران به خزانه این کشور بازداشت شده است. اقدامات و فعالیتهای زنجانی که این اتهام را رد کرده است از ماه سپتامبر یا تابستان گذشته تحت بررسی قرار گرفته بود. با این حال او بعد از دستور روحانی برای مبارزه با «ویژهخواران» که توانستهاند از مساله تحریمها سود ببرند، دستگیر شد.
زنجانی پیش از این نیز اعتراف کرده بود به دولت ایران کمک کرد حدود 5/17 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی را که به دلیل تحریمها بلوکه شده بود، به ایران بازگرداند. با این حال به نظر میرسد رئیسجمهور جدید ایران میخواهد به دلایلی نامعلوم او را که زمانی بزرگترین کمکكننده دورزدن تحریمهای آمریکا بوده است، کنار بگذارد. در تاجیکستان زنجانی به خاطر ارتباطات ویژه خود با رئیسجمهور این کشور یعنی امامعلی رحمان و شبکه گسترده تجارتی که در این کشور دارد، شناخته میشود.
رسانههای تاجیکستان به همراه سایر رسانههای دنیا از اینکه بابک زنجانی این کشور را برای گسترش تجارت خود انتخاب کرده است، متعجب شدهاند چرا که بازار این کشور بسیار کوچک بوده و برخی اعتقاد دارند نمیتوان تضمین کرد سرمایهگذاری عظیم او دارای بازگشت باشد. برخی رسانهها از جمله «اوراسیانت» در تابستان گذشته بیان کردند انتخاب چنین کشور کوچکی با اقتصاد کوچک، این شک را به وجود آورده است که زنجانی برای مقاصدی غیر از مقاصد اقتصادی این کشور را انتخاب کرده است و یکی از این مقاصد به احتمال زیاد میتواند پولشویی باشد.
امپراتوری بنگاههای تجاری زنجانی در تاجیکستان شامل یک بانک، یک خط هوایی، یک سرویس خدمات تاکسی و یک ترمینال اتوبوسرانی است که امامعلی رحمان، رئیسجمهور این کشور در ماه مارس سال 2013 میلادی شخصا آن را افتتاح کرده و برای بهرهبرداری از آن کمکهای زیادی به زنجانی کرد. این تنها تاجیکستان نیست که مورد علاقه بابک زنجانی است. غیر از تاجیکستان دوبی نیز محلی برای سرمایهگذاریهای عظیم او است. در وبسایت بسیاری از شرکتهای اماراتی نام زنجانی به عنوان مدیرعامل دیده میشود. تعداد زیادی از این شرکتها در حیطههایی مانند ساخت و ساز، لوازم آرایشی، حمل و نقل، هتلداری و استخراج نفت و گاز فعالیت میکنند. این شرکتها با شرکت حمل و نقل اکسپرس آسیا در دوشنبه پایتخت تاجیکستان نیز همکاری دارند.
بانک مرکزی ایران و نمایندگان مجلس قبل از بازداشت زنجانی بیان کرده بودند مدارکی که نشان میداد او پول درآمدهای نفتی ایران را به خزانه بانک مرکزی واریز کرده، جعلی است. زنجانی گفته بود این پول را از طریق بانکی در دوشنبه پایتخت تاجیکستان به ایران فرستاده است اما بانک مرکزی تاجیکستان نیز اعلام کرد بابک زنجانی مدتهاست دیگر همکاریای با بانک «کنت اینوستمنت» دوشنبه که مورد تحریم وزارت خزانهداری آمریکا قرار گرفته است، ندارد. اگر این مساله صحت داشته و زنجانی به وسیله بانکهای تاجیکستان توانسته باشد چنین کار جعل مدرکی را انجام داده باشد غیر از اردوغان در ترکیه، این رحمان در تاجیکستان است که قربانی اقدامات بابک زنجانی و همکارانش در منطقه میشود چرا که در بسیاری از طرحهای اقتصادی زنجانی نام امامعلی رحمان و عکس او نیز در کنار زنجانی دیده میشود.
بابک زنجانی و رضا ضراب اگرچه نام بابک زنجانی از ماهها قبل در رسانههای ایران به نامی معروف تبدیل شده بود و او خود را بسیجی اقتصادی خوانده بود که به اقتصاد کشورش کمک کرده است،اما نام رضا ضراب در ایران چندان هم شناخته شده نبود. اولینبار نام او بهواسطه ازدواجش با «ابرو گوندش» خواننده سرشناس ترک در ایران خبرساز شد اما بعد از گذشت چند سال این افشاشدن مساله مالی اخير در ترکیه بود که نام ضراب را به رسانههای ایرانی نیز باز کرد. در اولین اعترافاتی که گفته میشود ضراب بعد از دستگیری کرده است، به نام بابک زنجانی نیز اشاره شده و بیان کرده بابک زنجانی به نوعی رئیس او محسوب میشده است.
براساس گزارش تلویزیون ترکیه بابک زنجانی و رضا ضراب حداقل در یک مورد همکاری خوبی با هم داشتهاند و آن حمل یک محموله طلا از استانبول ترکیه به فرودگاه دوبی بوده است.
بازداشت زنجانی و تئوری معامله تهران – واشنگتن هافینگتون پست بیان کرده است با وجود اینکه بابک زنجانی نقش تاثیرگذاری در دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران داشته و با وجود اینکه اقدامات این فرد به نزدیکشدن هر چه بیشتر ترکیه و ایران کمک زیادی کرده است اما دولت جدید ایران با بازداشت او سعی دارد نشان دهد با این افراد دیگر سر و کاری ندارد. جدای از اینکه یخ روابط تهران - واشنگتن بعد از توافق ژنو درباره فعالیتهای هستهای ایران در حال آبشدن است، باید گفت فاششدن مساله فساد مالی تنها یک علاقهمند دارد و آن هم ایالات متحده است. از یک سو با این اقدام دولت اردوغان که روابط خود با آمریکا را در ماجرای سوریه و همچنین مصر به هم زده است، در این ماجرا بشدت تضعیف شده و گولن که رابطه بسیار مثبتی با ایالات متحده دارد دوباره به عرصه قدرت بازمیگردد و از سوی دیگر ترکیه دیگر سرزمین رویایی ایران برای دور زدن تحریمها نخواهد بود و باز این وزارت خزانهداری آمريكاست که غلبه خود بر مسائل اقتصادی جهانی و مساله تحریمهای ایران را ثابت میکند.
بابک زنجانی آنطور که هافینگتون پست گفته است، در هر صورت به نفع ایران کار میکرده است. او در زمانی که راننده نوربخش، رئیسکل بانک مرکزی ایران بوده است، ماموریت مییابد حدود 17 میلیون دلار ارز خارجی را به بازار ایران تزریق کرده و به پول نقد تبدیل کند. این ارزها بهمنظور ایجاد ثبات در بازار ارز خارجی ایران به صورت نقدی در بازار تهران و صرافیها توزیع میشود. زنجانی گفته بود در همان زمان بشدت مورد تشویق قرار میگیرد اما سرنوشت او با درگذشت نوربخش، رئیسکل بانک مرکزی ایران عوض میشود. بعد از مرگ نوربخش، زنجانی صادرات پوست گوسفند به ترکیه را آغاز میکند و تا زمان روی کار آمدن محمود احمدینژاد دیگر منابع موثقی درباره زندگی تجاری او، وجود ندارد. بعد از افزایش تحریمهای ایران در دوران احمدینژاد، حدود 20 درصد از فروش نفت ایران توسط بخشهای نیمهخصوصی چون شرکتهای بابک زنجانی صورت میگیرد. زنجانی در این باره به خود میبالد که توانسته تحریمها را دور بزند و از خود به عنوان یک قهرمان در زمان تحریمها یاد میکند.
به گزارش روزنامه حریت، بابک زنجانی و رضا ضراب با اقدامات خود در ترکیه و ایران معامله طلا در برابر گاز را بین دو کشور به پیش رانده و با دور زدن تحریمها، نظام تحریمهای ایران در جامعه جهانی را به چالش میکشیدند. البته این دو مانند دو قهرمان بیادعا وارد میدان نشده و سهم خود و همکاران خود را از این مبادلات برمیداشتند.
معاملات طلا در برابر گاز چگونه انجام میشد؟ از سال 2011 که به یکباره معاملات طلای ترکیه بشدت فزونی گرفت، موضوع معامله پنهانی طلا با گاز و دور زدن تحریمها در دستور کار و بررسی خزانهداری آمریکا قرار گرفت. ترکیه تا قبل از آن محمولههای طلا به ارزش بیش از 5/1 میلیارد دلار را صادر میکرد، در حالی که میزان طلای وارداتیاش 2/6 میلیارد دلار بود. اما انفجار صادراتی در ترکیه در سال 2012 اتفاق افتاد که صادرات طلای این کشور به 3/13 میلیارد دلار در سال رسید. میزان واردات طلا در آن سال تنها 6/7میلیارد دلار بود و این باقیمانده طلا را ترکیه از کشور سوم تهیه میکرد.
در سال 2013 میزان واردات طلا در ترکیه با انفجاری دیگر رو به رو شده و به 13 میلیارد دلار رسید. اما چرا این همه تجارت طلا در ترکیه بالا گرفت؟ ترکیه نمیتوانست براساس تحریمها، پول گازی که از ایران میخرید را پرداخت کند. بانک مرکزی ایران قبول کرده بود پول گاز را به لیر ترکیه دریافت کند و این پول دوباره سر از ترکیه درآورده و برای خرید شمشهای طلا مورد استفاده قرار میگرفت. راهی که ایران برای دور زدن تحریمها یافته بود، خرید طلا از ترکیه با پول ترکیه بود.
در آن زمان که ایران مشغول خرید شمشهای طلا از ترکیه بود، هنوز ترکیه نتوانسته بود میزان واردات خود را به حدی برساند که مایحتاج ایران به طلا را نیز تامین کند و بخش دیگر این طلا از کشور سوییس تهیه میشد. کشور دیگری که به نظر میرسد توانسته بود به خوبی تحریمهای آمریکا درباره تجارت با ایران را دور بزند بخش خصوصی موجود در امارات (بویژه شرکتهای وابسته به بابک زنجانی) بود.
این شرکتها به واسطههای بزرگ خرید طلا و ارسال آن به ایران تبدیل شده بودند. بدین ترتیب که طلای مورد نیاز ایران با پول این شرکتهای اماراتی به ترکیه پرداخت شده و بعد طلاها از دوبی به ایران وارد میشد و در این بین شرکتهای اماراتی نیز از این تجارت سود خود را میبردند. بدین ترتیب میزان صادرات طلای ترکیه طی 4 سال گذشته یعنی از سال 2010 تا 2013 به بالاتر از 27 میلیارد دلار رسید. واردات شمش طلا در ترکیه نیز ارزشی معادل 8 میلیارد دلار داشت در صورتی که ترکیه در همین زمان حدود 6 میلیارد دلار طلا نیز به امارات صادر میکرد که از طریق امارات به ایران راه مییافت.
هویجی که تبدیل به چماق شد! رسانههای آمریکایی با این حال رویه دورزدن تحریمها توسط ترکیه را رویهای نمیدانند که وزارت خزانهداری از آن بیاطلاع بوده باشد. این رسانهها نظیر «فارین پالیسی» و «تاور» در حالی از نظارتهای کاملا کارشناسی آمریکا در این باره میگویند که اطمینان دارند آمریکا به عمد در زمان گفتوگو با ایران برخی تحریمهای ایران را اجرایی نکرده و به «هالک بانک» ترکیه و سایر شرکتهای خصوصی دستاندرکار در دور زدن تحریمها کاری نداشت تا از آن به عنوان عاملی تشویقی برای گفتوگو با ایران استفاده کند. شاهد این ماجرا نامه 47 سناتور آمریکایی به جان کری و جک لو، وزیر خزانهداری بود که طی آن هشدار داده بودند باید «هالک بانک» ترکیه را نیز در لیست تحریمهای خود قرار دهند اما دولت به این هشدار توجهی نکرده بود.
این همان هویجی بود که به مدت 4 سال به کار میرفت تا در نهایت به چماق عاملان فتحالله گولن بر سر رضا ضراب و سایر عوامل دولتی ترکیه تبدیل شود و نشان دهد آمریکا هیچگاه از نیت اصلی خود یعنی تحریم همهجانبه ایران دست برنمیدارد و در عین حال مشوقهای لازم برای نگهداشتن ایران پای میز مذاکرات هستهای را داراست و در زمان مناسب از آنها استفاده کرده و در زمان مناسبتر همه را نابود میکند! نشریه تاور آمریکا در این باره مینویسد: این کوتاهی در اجرای تحریمها شاخه زیتون اوباما به ایران برای کشاندن مسؤولان ایرانی به پای میز مذاکره بود اما دولت احمدی نژاد این شاخه زیتون را نپذیرفت و با وجود اینکه بعد از او روحانی آن را پذیرفت، به یکباره همه چیز از بین رفت. به گزارش دیلی نیوز، این مساله البته هشداری به ایران نیز بود. آمریکا تنها از سناتورهای خود برای تهدید ایران استفاده نمیکند و ماجرای ترکیه و بستهشدن راههای دورزدن تحریمها توسط بازرگانان بخش خصوصی ایران ضربشست آمریکا به دولت جدید ایران بود که اگر نخواهد توافق هستهای مقرر در ژنو را به خوبی اجرایی کند، غیر از اینکه دیگر خبری از 7 میلیارد دلار داراییهای نفتی ایران که قرار است ظرف 6 ماه به این کشور داده شود نیست، بلکه تحریمها با انگیزه و برنامهریزی دقیقتری اجرایی خواهدشد.
فتحالله گولن و ماجرای مسائل مالي بسیاری بر این عقیدهاند بازی جدید مسائل مالي در ترکیه از زمانی آغاز شد که اختلافات رجب اردوغان و فتحالله گولن رفیق قدیمی و رقیب امروز او بالا گرفت. نشریه «فارین پالیسی این فوکوس» در اینباره نوشته است: اردوغان و گولن که توانسته بودند با کمک یکدیگر نیروی متحدی را در برابر ارتش ترکیه تشکیل داده و قدرت را در سال 2002 به دست بگیرند، در سالهای اخیر اختلافات زیادی با هم داشتند. گولن موافق رابطه محکم و بیقید و شرط با آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده و بهخاطر اینکه اردوغان سران این رژیم را بعد از حادثه کشتی مرمره محکوم کرد، وي را زیر بار سوالات و انتقادات خود گرفت.
او که هماکنون در ایالت پنسیلوانیای آمریکا زندگی میکند، زمانی فعالیتهای خود علیه اردوغان را آغاز کرد که نخستوزیر این کشور دستور بستهشدن یکی از مهمترین منابع ثروت گولن در ترکیه را صادر کرد. در ابتدای سال 2013 اردوغان دستور بستهشدن مدارس و دانشگاههایی را داد که یکی از سرمایهگذاران اصلی آنها گولن بود. این مدارس و کالجها که با نام «دِرشنس» در ترکیه فعالیت کرده و مشغول آمادهسازی دانشجویان برای امتحانات بودند به یکباره تعطیل شدند و از این بابت خسارت مالی بزرگی به گولن وارد شد.
این مدارس البته در سراسر دنیا و در 140 کشور مختلف شعبه دارند و مراکزی فعال و موثر در تربیت نسل مدیران مورد نیاز در «جنبش توسعه» یا جنبش مورد حمایت گولن هستند. این مدارس که در آمریکا نیز فعالیت داشتند از سوی چند کشور تحریم شدند. این تنها ترکیه نبود که این مدارس را تعطیل کرد و روسیه نیز با این اتهام که این مدارس تربیتکننده سربازان جنگ علیه اقتصاد روسیه هستند، فعالیت آنها را ممنوع اعلام کرده و عنوان کرد این مراکز، مرکز تربیت نیرو برای سیا هستند.
گولن این حرکت اردوغان را «خنجری بر قلب خود» توصیف کرد. اما زمانی که مساله مالی موجود در دولت اردوغان فاش شد، نشان داد این حرکت بیشتر حرکتی در راستای سیاست خارجی و رویارویی ترکیه با آمریکا بود تا کشمکش بر سر مدارس اسلامی و غیراسلامی آمریکایی.
طرفداران اردوغان بر این باورند تحقیقاتی که مراجع قضایی برای کشف مسائل مالی اخير انجام دادهاند، توطئهای است از سوی قضات حامی گولن عليه اردوغان که برای ضربه زدن به چهره حزب عدالت و توسعه در آستانه انتخابات محلی برنامهریزی شده است. اردوغان نیز در این باره گفته است: «آشکار است که هدف واقعی از این توطئه من هستم.»
البته این مساله چندان هم عجیب به نظر نمیرسد. اردوغان طی چند سال گذشته اشتباهات زیادی در سیاست خارجیاش انجام داد. او با شعار و استراتژی «از بین بردن تنش با همسایگان» به عنوان نخستوزیر ترکیه انتخاب شد اما طی این مدت غیر از اینکه روابط خود با آمریکا را دچار تغییرات منفی کرد، در برقراری ارتباط با عراق، سوریه، مصر و حتی ایران هم عاجز ماند و به جای تنشزدایی رو به تنشزایی با همسایگان آورد. تا اینجا کار گولن راحت بود اما طی سال 2013 با وجود اشتباهات استراتژیک و محاسباتی در برخورد با بشار اسد، ترکیه سعی در درستکردن رابطه خود با ایران و عراق به صورت عمقی و اقتصادی کرد. اگرچه در ظاهر اختلافات زیادی بین ترکیه و ایران بر سر مساله سوریه وجود دارد اما ترکیه بهشت ایران برای دور زدن تحریمها بود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/