حتما با سلسه مطالبی با عنوان "خانمها حتما بخوانند" یا محوریت مسئله حجاب که هر شب در مجله شبانه منتشر میشود آشنا هستید.
اگر
شما دوستان گرامی نیز مطلب، خاطره،دلنوشته و ... در مورد مسئله حجاب دارید
می توانید به ایمیل bashgaheshabaneh@gmail.com ارسال کنید تا با نام
خودتان منتشر شود شما حتی می توانید در این بخش مطالب دیگر عزیزان را نقد کنید.
وقتی رفتم پیش دانشگاهی عاشق دبیر ادبیاتم شدم چون حس کردم حجابو دوس دارن هد زدم تا ترم 3 دانشگاهم همیشه هد داشتم هیچوقت اجازه ندادم حتی یه تار موم بیرون باشه ولی چون این حجاب با احساس به یه موجود خاکی شروع شده بود بازم رفت....
وقتی رفتم مشهد به امام رضام قول دادم دختر خوبی باشم از اون موقع بازم حجابم کامله ...
از تیرماه فقط دغدغه اینو داشتم که چادری شم با پریسا دوستم هم مشورت کردم اونم با اینکه چادری نیس ولی تشویقم کرد...
من موندم با کلی فکر که خدا تو زمستون چیکار کنم سختم میشه ، خدا تابستونا گرمم میشه ... البته نا گفته نمونه خیلی برخوردای بدی از برخی چادری ها دیده بودم که فک میکردن خودشون فرشته اند و بقیه جنی یا بچه شیطونی، چیزی، و خلاصه نگاه تحقیر امیزی داشتند بطوری که از چادر زده شده بودم ولی مگه همه چادری ها بدن؟ نه ....یا مثلا همه مانتویی ها بدن؟ نه...
خلاصه میدونین آخرش به چی فک کردم
...
من که با کلی خطا دل اماممو شکوندم، واسه زخمهایی که خودم به دل مبارک اقا زدم باید یه مرهمی جور کنم ...
خوب حجاب داشتن که واجبه باید یه کاری کنم که واسه خودم خیلی سخت باشه
تصمیم گرفتم چادری شم با اینکه واقعا سختمه
چادرم هدیه ای برای مولایم مهدی
اقا جان قبول کن این تحفه را از من و برام دعا کنین تا اخر ، همراهم حفظش کنم...
***
البته اینم بگم تو خونه ی ما هیچوقت به من حجاب تحمیل نشد. به قول دکتر شریعتی:
"نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمایید فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست"
نا گفته نمونه چادری شدنم با مطالعه بوده و تو اون خیلی از وبلاگا مثله زینت زن=حفظ حجاب یا دختران ماه پیشونی نقش داشتند.
تحمیل
کردن حجاب نتیجه ی بدی میده .آخرش میشه یه دختر چادری که فقط موقع از خونه
در اومدن چادر داره و سر کوچه چادر میره تو کیفش و میشینه وسط خیابان به
ارایش کردن چیزی که خیلی دیده شده...