شما سابقه زیادی در تئاتر دارید و اولین کار تصویریتان سریال روزهای به یاد ماندنی به کارگردانی همایون شهنواز بود، اما خیلی دیده نشدید و با سریال ترانه مادری حسین سهیلیزاده به مخاطب تلویزیون معرفی شدید. از آنجا که در انتخاب کارهایتان حساسیت زیادی دارید و بندرت بازی در آثار تصویری را میپذیرید، شخصیت مرتضی برایتان تا چه میزان متفاوت بود که آن را پذیرفتید؟
همان طور که گفتید من بیشتر از آنکه خودم را درگیر بازی در آثار تلویزیونی کنم، در تئاتر مشغول هستم یا اینکه تدریس میکنم و بندرت بازی در سریال یا فیلم را میپذیرم، مگر آنکه شخصیتی که قرار است بازی کنم برایم جذابیت داشته باشد . زمانی که بازی در سریال تلویزیونی آوای باران به من پیشنهاد شد به خاطر حسین سهیلیزاده پذیرفتم. او برایم متفاوت است و شخصا به او علاقه دارم.
وقتی سهیلیزاده درباره شخصیت مرتضی با من صحبت کرد، متوجه شدم در انتخابم اشتباه نکردهام. احساس کردم نقش مرتضی هم حرفی برای گفتن دارد و هم اینکه جای بازی برای من دارد. وقتی نقش خنثی باشد آن را نمیپذیرم. سهیلیزاده کارگردانی آثاری را میپذیرد که در مرحله اول از یک فیلمنامه خوب و منسجم برخوردار باشد. او جزو کارگردانانی است که نسبت به کارش حساسیت دارد و هر فیلمنامهای را برای کار قبول نمیکند. خوشبختانه قصه سریال تلویزیونی آوای باران به مسائلی میپردازد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در واقع قصه آن قدر تعلیق داشت و متفاوت بود که من را برای بازی ترغیب کرد.
طبیعی است برای بازیگر خوشایند است که بازی در اثری را بپذیرد که موضوع آن تازه است. وقتی این حس خوب وجود داشته باشد، میتواند به بهترین شکل با بازیش آن را به تماشاگر منتقل کند. این اتفاق خوب در سریال آوای باران افتاده است. احساس میکنم سریال آن طور که میخواستیم به اهدافش رسیده است.
بازتاب مردم هم تاکنون خوب بوده و رضایت دارند. امیدوارم این رضایت تا پایان سریال ادامه پیدا کند. بازی بازیگران در سریال آوای باران خوب است و همه انرژی لازم را برای نقشهایشان گذاشتند. من هم سعی کردم به اندازه سهم خودم بازی خوبی ارائه کنم.شما اشاره کردید سهیلیزاده برایتان متفاوت است. این تفاوت را در کدام ویژگیهای این کارگردان میبینید؟
اولین همکاری من و سهیلیزاده با سریال تلویزیونی ترانه مادری آغاز شد و بعد از آن چند همکاری دیگر هم داشتیم. در طول سالها همکاری نسبت به هم شناخت خوبی پیدا کردیم. به همین دلیل شیفته اخلاق کاری و انسانیاش شدهام. کار کردن با چنین کارگردانی برای هر بازیگری لذتبخش است، چون در طول کار خیلی آرام و راحت است و انرژی مثبتش را به بازیگران و دیگر عوامل سازنده هم منتقل میکند.
او بدون آنکه تندی کند، سعی دارد با آرامش کارش را جلو ببرد تا بازیگران هم در نهایت آرامش کار کنند. این ویژگیهای سهیلیزاده باعث شده به او علاقهمند شوم و هر وقت پیشنهاد بازی بدهد با کمال میل بپذیرم. یکی دیگر از نکات مثبت کار کردن با سهیلیزاده، نظمی است که در طول کار دارد. او سر ساعت کارش را شروع و تمام میکند.
نسبت به جزئیات کار دقت زیادی دارد و هرگز کار را از سر خودش باز نمیکند. تا زمانی که رضایتش برای تک تک صحنههای کارش جلب نشود، دست بردار نیست و سعی میکند با آرامش به هدفی که میخواهد برسد. همه این موارد باعث شد علاقهمند به همکاری با او باشم.
تولید و پخش سریال تلویزیونی آوای باران همزمان شده است. شنیدهام فیلمنامه در بخشهایی از کار تغییر کرده و چند بار بازنویسی شده است. این مساله منجر به اختلال در بازیتان نشده است؟
فیلمنامه سریال آوای باران از ابتدا آماده بود و این طور نبود که ما با یک فیلمنامه ناتمام روبهرو شویم. از سوی دیگر این نوع تغییرات در آثار دیگر هم پیش میآید و اینطور نیست که بگویم مختص این مجموعه تلویزیونی یا آثار تلویزیونی است. در تئاتر هم این گونه است.
طبیعی است عوامل سازنده در آثاری که تولید و پخش همزمان میشود، مرتب در جریان بازتابهای مخاطب هستند و براساس فیدبکهایی که از بیننده میگیرند تغییرات جزیی در کار ایجاد میکنند، ولی این تغییرات به کلیات نقش مربوط نمیشود، بلکه به ظرایفی مربوط است که میتواند به زیبایی اثر کمک کند. وقتی یک نمایش هم روی صحنه میرود، بعد از چند شب اجرا با توجه به بازخوردهای مخاطبان تغییرات جزئی میکند.
این اتفاق هم در سریال تلویزیونی آوای باران افتاده و با توجه به نظرسنجیهای انجام شده، نظرات مسئولان و... تغییرات اندکی میکند. تغییرات به هیچ وجه به اسکلت نقش مربوط نمیشود که منجر به اختلال در بازی بازیگر شود.
عوامل سازنده سریال تلاش دارند براساس نظرات دریافت شده، قصه را به بهترین شکل جلو ببرند. به همین دلیل قسمتهای پایانی سریال دوبارهنویسی شد. در طول کار این بازنویسی توسط نویسندگان سریال انجام شد. باید بگویم نویسندگان برای نگارش فیلمنامه آوای باران زحمت زیادی کشیدند تا قصه تفاوتهای ویژهای برای بینندگان داشته باشد.
فکر نمیکنید بازنویسیمجدد تمرکز شما را برای بازی کم میکند؟
نه، اصلا چنین نیست. ما همزمان با پخش مشغول کار هستیم. وقتی یک اثر با حضور عوامل حرفهای ساخته شود، مشکلات کمتر خواهد بود . ما در کمال آرامش کارمان را انجام دادیم. اطمینان دارم مخاطبان هم متوجه ظرافتهایی شدندکه عوامل سازنده و بازیگران برای سریال ایجاد کردند.
معمولا تئاتریها روی رفتارشناسی نقش خیلی تمرین میکنند. این در حالی است که برای ساخت سریالهای تلویزیونی محدودیت زمان وجود دارد و گاهی پخش با تولید همزمان میشود و همین مساله مانع تمرین بازیگران میشود. با توجه به اینکه شما در تئاتر برای تمرین خیلی اهمیت قائل هستید، این مساله برایتان سخت نیست؟
گرچه تمرینی که ما در تئاتر داریم برای کارهای تلویزیون وجود ندارد، اما این طور هم نیست که بدون تمرین جلوی دوربین ظاهر شویم. با وجود محدودیت زمان که برای سریال تلویزیونی آوای باران داریم اما حسین سهیلیزاده برای تمرین بازیگران وقت میگذارد و اصلا صحنهای بدون تمرین ضبط نمیشود. خوشبختانه با کارگردانانی که تا به حال همکاری داشتهام، برای تمرین وقت گذاشتهاند و هرگز آن را نادیده نگرفتهاند.
یکی دیگر از ویژگیهای خوب سهیلیزاده در طول کار این است که تعامل زیادی با بازیگرانش دارد و نظرات آنها را در ارتباط با نقش جویا میشود و اگر پیشنهادی به بهبود نقش کمک کند، حتما آن را میپذیرد. من به سهم خودم از سریال آوای باران از او قدردانی میکنم که شرایط خوبی برای من، بازیگران و عوامل سازنده فراهم کرد تا بتوانیم با آرامش کار کنیم.
مرتضی در برخی صحنهها بویژه وقتی با طاها مخالفت میکند، در ارتباط با مسائل انسانیت وتوزیع داروها در بازار خیلی مستقیمگویی میکند و به قول معروف شعار زیاد میدهد. به نظرتان بهتر نبود بیننده به جای مستقیمگویی مرتضی این پیامها را غیرمستقیم دریافت میکرد؟
برای نظر شما احترام قائل هستم، چرا که معتقدم هر فردی سلیقه خاص خودش را دارد و باید به آن احترام گذاشت، حتی اگر با آن مخالف باشیم. با صحبت شما موافق نیستم که شخصیت مرتضی شعاری شده یا اینکه خیلی شعار میدهد.
بگذارید صحنههای دعوای مرتضی و طاها را با یکدیگر مرور کنیم. وقتی مرتضی شاهد مرگ بیماری است که داروی آن در انبارهای دوستش طاها قرار دارد، ناراحت میشود و به قول معروف قاتی میکند که چرا باید داروی مورد نیاز مردم احتکار شود تا بعد با قیمت بالاتر در بازار توزیع شود. او در این مساله طاها را مقصر میداند و نمیتواند دلایل غیرمنطقی او را بپذیرد. به همین دلیل با او مخالفت میکند، چون جان انسانها برای مرتضی مهم است. او به هیچ وجه شعار نمیدهد، بلکه میخواهد به دوستش یادآوری کند انسانیت را فراموش کرده و پول بیشتر برایش اولویت دارد. بنابراین مخالفت با طاها حق طبیعی مرتضی است.
ولی فکر نمیکنید این نوع نگاه باعث تکبعدی شدن شخصیت مرتضی شده است؟
نه، شخصیت مرتضی به هیچ وجه تکبعدی نیست. مرتضی یک آدم معمولی است و پیچیده نیست. با اینکه جراح متخصص است اما این مساله باعث غرور او نشده است. این را میتوان از نوع راه رفتن و حرف زدن در مرتضی متوجه شد که از جنس مردم و از قشر پایین شهر است. او تعاملات زیادی با مردم دارد و سعی میکند هر کاری از دستش برمیآید، انجام بدهد. بنابراین نمیتوان این طور قضاوت کرد که او شخصیت تکبعدی دارد. من سالهاست در تئاتر کار کردهام و اگر قرار بود مرتضی چنین شخصیتی داشته باشد، متوجه میشدم.
مرتضی برخلاف دیگر پزشکان کیفش را به دستش نمیگیرد، بلکه همیشه زیر بغلش میگذارد. این پیشنهاد خودتان بود یا کارگردان که مرتضی چنین ویژگی ثابتی داشته باشد؟
این پیشنهاد خودم بود و از آقای سهیلیزاده خواهش کردم اجازه بدهد این کار را انجام بدهم. خوشبختانه ایشان هم پذیرفتند. دلیل اینکه خواستم مرتضی همیشه کیفش را زیر بغلش بگذارد به این خاطر بود که او یک دکتر شیک و مرفه نیست، بلکه از جنس خود مردم است و دلش میخواهد ساده زندگی کند. در واقع این مورد از ظرافتهای کار بود که با تعامل خوب کارگردان در کار انجام شد.