مرحوم "ملاقلی پور" نیز در صحنههای جنگی فیلمش"مرزعه پدری" دست کمی از درویش ندارد اما به دلیل استفاده از روایت غیر متعارف جریان سیال ذهن برای داستان فیلمش با استقبال کمتری مواجه میشود.
اما گل سر سبد این دوره از جشنواره اولین حمید نعمتالله "بوتیک" بود که به دلیل کارگردانی، فیلمنامه و بازیهای درخشان مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار میگیرد. در این بین فرستادن فیلم به بخش مهمان صدای اعتراض بسیاری از سینماییها را درآورد.
در بخش بینالملل نیز جایزه بهترین فیلم از آن فیلم تکان دهنده بازگشت "آندری ژویا گینتسف" از روسیه بود و فیلم "گاوخونی" نیز جایزه ویژه هیأت داوران را در این بخش به خود اختصاص داد.
"دوره بیست و سوم" با معناگرایی همراه بود و جشنواره با یکه تازی فیلمهایی همراه بود که مطابق سلیقه متولیان سالهای اخیر سینما پیش رفته بودند. نوعی عرفانگرایی همراه با پیامهای معنوی در قالب گونهی ایرانی معناگرا که یادآور سینمای گلخانهای سالهای میانی و پایانی دهه شصت بود، از جمله این فیلمها میتوان به "یک تکه نان" کمال تبریزی، "خیلی دور خیلی نزدیک" سیدرضا میرکریمی، "دبیر مجنون" مجید مجیدی اشاره کرد که از میان آنها ساختار حرفهای "خیلی دور خیلی نزدیک" فضای فیلم را قابل تحمل کرده بود و همچنین توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را برای خود به ارمغان بیاورد. سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی هم به "مجید مجیدی" رسید.
و جایزه ویژه هیأت داوران به فیلم پر خرج اما آشفته، "جایی برای زندگی" محمد بزرگ نیا داده شد.
در بخش سینمای بینالملل نیز "آلمانی روز نهم" فولکراشلوندورف" سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد.
از نکات قابل ملاحظه این دوره پایین بودن سطح کیفی فیلمهای ایرانی بود که نگرانی بسیاری از سینما دوستان را برانگیخت.
"دوره بیست و چهارم" با بینظمی چشم گیری مواجه بود طوری که فیلمها تا روزهای میانی آماده نمایش نبودند و دورهی بیست و چهارم از این جهت در میان تمام دورهها رکورددار است.
از بین فیلمهای
مهم این سال میتوان به اثر درخشان اصغر فرهادی "چهارشنبه سوری" اشاره
کرد که هم از سوی مردم و هم از سوی منتقدان به عنوان بهترین فیلم جشنواره انتخاب
شد.
"اصغر فرهادی" سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را گرفت و "هدیه تهرانی" به خاطر نقش آفرینی متفاوتش در این فیلم به عنوان بهترین بازیگر زن جشنواره انتخاب شد.
"ابراهیم حاتمی کیا" با ساخت "به نام پدر" نشان داد که فعلا در حال تکرار خود است و نیازی اساسی به یک خانه تکانی ذهنی دارد. هر چند که فیلمش به عنوان بهترین فیلم جشنواره از سوی هیأت داوران انتخاب شد.
از دیگر فیلمهای مهم جشنواره میتوان به "کافه ستاره" سامان مقدم و "تقاطع" ابوالحسن داوودی، اشاره کرد که با ساختار شکنی رواییشان باز هم توانستند مخاطبان بسیاری را جذب خود کنند.
در بخش بینالملل نیز دو فیلم مطرح سال اروپا "سقوط" الیور هیرشبیکل با موضوع روزهای پایانی زندگی هیتلر و تریلر برنده نخل طلایی کن "میشاییل هانکه"، "پنهان"، اعتباری برای جشنواره دست و پا کردند. هر چند که سیمرغ بلورین بهترین فیلم از آن "به آهستگی" مازیار میری شد.
"دوره بیست و پنجم" با تمایز میان نظرات داوران، تماشاگران و منتقدان سال گذشته همراه بود.
در این دوره
سیمرغ بلورین بهترین فیلم و کارگردانی "به زور سوم" محمد حسین لطیفی،
رسید که بسیاری آن را اثری متوسط و معمولی میخواندند و جایزه را شایسته آخرین
ساخته داریوش مهرجویی "سنتوری" میدانستند که فیلمی موزیکال در باب ظهور
و افول یک نوازنده و خواننده با بازی درخشان "بهرام رادان" بود. رادان
برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت.
"خون بازی" "رخشان بنی اعتماد" نیز از دیگر فیلمهای قابل ملاحظه جشنواره بود که با رویکردی مستند گونه به معضل اعتیاد توانست نظر مساعد طیف و سیلی از مخاطبانش را جلب کند ضمن اینکه "باران کوثری" در این فیلم در نقش یک دختر معتاد از طبقه مرفه جامعه بسیار خوش درخشید و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را تصاحب کرد، اما بیشک جنجالیترین فیلم آخرین دوره جشنواره فیلم "اخراجیها" مسعود ده نمکی بود که با وجود استقبال بسیار تماشاگران نتوانست نظر هیات داوران را به خود جلب کند و به همین دلیل در جلسه مطبوعاتی فیلم و همچنین مراسم اهدای جوایز افتتاحیه با برخوردهای تند و شدید المن خودد، توجه رسانههای غیر هنری را هم به خود جلب کرد.
دربخش بینالملل عنوان بهترین فیلم به "زندگی دیگران" فلوریان هنکل فون دونر سمارک"از آلمان رسید، که در محافل هنری دنیا نیز مورد تقدیر قرار گرفته شده بود و جایزه ویژه هیأت داوران نیز به فیلم آخرین روزهای "سوفی شول" باز هم سینمای آلمان اهدا شد.
رخشان بنی اعتماد نیز در این بخش جایزه بهترین کارگردانی را به دست آورد. به هر حال جشنواره فیلم فجر با همه کاستی و خوبیهایش یک سند فرهنگی و هنری قابل اتکا برای ایران زمین است.
شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از تحلیلگران سینمایی هر ساله نسبت به برخی سیاستها با دلسوزی نظرات و انتقادات خود را بیان میکنند.
این وظیفه متولیان سینمایی است که این دیدگاهها را بشنوند و طبقهبندی کنند و در جهت اجرای آنها برآیند تا در دورههای بعد بتوانیم شاهد یک فستیوال سینمایی آبرومند باشیم و آن را به عنوان نماد سینمایی کشورمان به جهانیان عرضه کنیم.
نباید از یاد برد که این سیمرغ راهی بس دراز و دشوار در پیشرو دارد.
انتهای پیام/اس