سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کپی های ایرانی، نه برابر اصل!

کپی کاری در سینما و تلویزیون امری است عادی، در این گزارش مروری دارد بر سریال هایی که بخش یا تمامی قسمت های خود را از روی نمونه های خارجی کپی کرده اند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، کپی کاری در سینما و تلویزیون امری است عادی، در این گزارش مروری دارد بر سریال هایی که بخش یا تمامی قسمت های خود را از روی نمونه های خارجی کپی کرده اند.

 کپی کاری در سینما و تلویزیون امری است عادی. شبیه سازی نمونه های موفق، امر رایجی در هنرسینما و تلویزیون دنیاست، چنان چه مجموعۀ فیلم های ترسناک کینه، آب سیاه و ... که اصالتاً ژاپنی بودند، توسط آمریکایی ها ساخته شدند و مورد استقبال قرار گرفتند. اتفاقی که برای گودزیلا هم افتاد. فیلم بی خوابی کریستفور نولان با بازی آل پاچینو، رابین ویلیامز و هیلاری سوانگ هم نسخه بازسازی شده ای از فیلمی نروژی است و ... سینمای هند و بالیوود هم ید طولایی در هندی کردن فیلم های مطرح هالیوودی مثل آقا و خانم اسمیت و ... دارد. چینی ها هم که استاد مونتاژند، سریال های مطرح جهانی را به صورت چینی بازسازی می کنند. در حقیقت چه هالیوود و چه هر سینمای دیگری با بازسازی فیلم ها و آثار مطرح نوعی بومی سازی براساس منافع، عقاید و  مسلک و بازار خودش انجام می دهد.

در ایران هم تقلید و کپی کردن رواج دارد چنانچه در سینما از این نمونه ها بوده است. مثلا فیلم چپ دست آرش معیریان کپی50 قرار اول، دو خواهر محمدبانکی، تقلید کاملی از توماچ و ... حتی فیلم های ایرانی از همدیگر هم کپی می کنند مثل تله فیلم «کابوس» سیروس مقدم که کپی فیلم سینمایی «اقلیما»ی محمد مهدی عسگرپور بود.

مسئله کپی کردن اگر یک جور بومی سازی باشد طبیعتا مشکل چندانی ندارد اما مشکل اینجاست چون سازندگان ایرانی نگاهی به شدت تالیفی و خاص دارند زیر بار این نکته که کاری را به طور کامل کپی کنند نمی روند و معمولا اثرشان، پیوندی بعضا ناهمگون از اتصال چند اثر است.

در آخرین نمونه که بهانه ای هم برای پرونده پیش روست می توان به سریال «شاهگوش» داود میرباقری در شبکه نمایش خانگی اشاره کرد که قصه اش برداشت آزادی از داستان «شاعر» مجموعه داستان کوتاه داوودی آبی کارل ایک، نویسنده چک تبار است. برداشتی که اشاره ای از آن در تیتراژ سریاتل نشده است.

در طول این سال ها، سریال هایی که به نحوی شباهت هایی به نمونه های خارجی داشته اند، کم نبوده اند. سازندگان این سریال ها مانند خیلی از مخاطبان سریال های معروف خارجی مثل «لاست»، «پریزون بریک»، «24»، «فرندز» و ... را می دیدند و خواه ناخواه در کارشان تاثیر می گذاشت. اگر روزگاری نبود ماهواره، دی وی دی و ... باعث می شد تا انتشار آثار جهانی، محدود و سخت باشد در این روزگار، وسعت و سرعت انتشار و دیدن سریال های خارجی به حدی است که مخاطبانس ریال های داخلی هم به سرعت پی به شباهت نمونه های داخلی و خارجی می برند. در اینجا نگاهی داریم به چند سریال تلویزیونی چند سال اخیر که شباهت هایی به نمونه های خارجی داشته اند.

1- مسیر انحرافی

کارگردان: بهرنگ توفیقی

نویسنده: زامیاد سعدوندیان

منبع کپی: لاست




سقوط هواپیما در جزیره ای ناشناخته و زندگی بازماندگان در کنار هم. این، ماجرای سریال نوروزی شبکه سه بود که خط اول قصه آن شباهت عجیبی به افتتاحیه لاست داشت طوری که خیلی ها آن را لاست ایرانی نامگذاری کرده بودند اما بهرنگ توفیقی کارگردان سریال این ماجرا را رد کرد و گفت خط اولیه قصه سقوط یک هواپیما در یک جزیره متروکه است که فکر می کنم این اتفاق با سریال لاست شباهت دارد. ممکن است شباهت هایی بین مسیر انحرافی و لاست وجود داشته باشد اما قطعا کار ما کپی نیست.

او دلیل این تکذیبش را این نکته عنوان کرد که قصه مسیر انحرافی در نهایت قصه شخصیت هاست و کاراکترها همه ایرانی هستند و قصه ارتباطی با لاست ندارد. ادامه سمیر انحرافی و فضای ساده انگارانه و سهل آن هم نشان داد که سازندگان سریال فقط در افتتاحیه و با شبیه سازی لاست تلاش کرده اند مخاطب ار پای خودشان بنشانند.

2- پنجمین خورشید

کارگردان: علیرضا افخمی

نویسنده: سجاد ابوالحسنی

منبع کپی: لاست

سریال ماه رمضانی علیرضا افخمی در روزهایی که بازار سریال لاست داغ بود، روانه آنتن شد و در ظاهر هم شباهت هایی به آن داشت. مثلا در اوایل سریال پنجمین خورشید، محسن (حمید گودرزی)، گردنبندی را پیدا کرده و آن را به صفحه ای نزدیک می کند. با نزدیک کردن آن گردنبند به صفحه، صدایی شبیه صدای فلاش های فصل پنج لاست شنیده می شود. جالب تر اینکه بعد از این صدا و فلاش، حمید گودرزی 24 سال در زمان، منتقل می شود، اتفاقی که در خود سریال لاست هم افتاد و جک شپرد با حرکت در زمان به زمان بچگی اش می رود.

افخمی در جواب انتقاداتی که این سریال را شبیه سریال لاست دانسته بودند گفته بود وقتی سریال را می ساختم فقط چهار قسمت از سریال لاست را دیده بودم که هنوز به بخش انتقال زمانی نرسیده بودند اما در نیمه های ساخت، برنامه ریز کار گفت در بخشی از سریال لاست نیز این اتفاقات مشابه می افتد. با اینحال او انکار نکرد که اگر برداشتی از لاست کرده بود، اصلا از گفتن آن خجالت نمی کشید. او معتقد بود ایده گرفتن از کار خوب اصلا بد نیست.

3- نون و ریحون

کارگردان: فرزاد موتمن

نویسنده: عباس نعمتی

منبع کپی: فرندز



سریال ماه رمضانی فرزاد موتمن برای شبکه پنج با ترکیبی از پنج شخصیت اصلی شباهت زیادی به پنج شخصیت سریال فرندز یا دوستان داشت. مثلا مادر رضا داودنژاد که به هتل رفته، همه وسایل یکبار مصرف هتل را در کیفش می گذارد و دوباره زنگ می زند تا برایشان اتاق را سرویس کنند تا بتواند باز هم کیفش را از وسایل هتل (شامپو، صابون، مسواک، دستمال کاغذی و ...) پر کند، کاری که در سریال فرندز انجام می شد یا مثلا در فرندز، جویی که فرد ساده ای است یک بازیگر مبتدی است اما توهم مطرح بودن دارد. این خصوصیت یکی از پنج شخصیت اصلی نون و ریحون هم هست یا یکی از شخصیت ها در حال مکالمه با دختر مورد علاقه اش است، هنگام قطع تماس است و دلش نمی آید قطع کند، ناگهان یکی از شخصیت ها می آید و بی هوا، گوشی را قطع می کند. عین همان چیزی که در یکی از قسمت های سریال فرندز اتفاق می افتد. فرزاد موتمن این نکته ها را تکذیب نکرد و گفت این کار ترکیب طنز گل آقایی با سریال های خارجی است. المان های سریال های خارجی که جایشان خالی است.

4- سایه روشن

کارگردان: آرش معیریان

نویسنده: محمود سلطانی

منبع کپی: دسپریت هوس وایف

آرش معیریان که قبلا فیلم «چپ دست» را به صورت کاملا اقتباسی از روی فیلم «50 قرار اول» ساخته بود، در سایه روشن هم خانه دار مستاصل رفت و اتفاقا به شدت از اقتباس آزاد کارش از یک سریال خارجی، دفاع کرد و گفت که به نظرش خلأ وجود نگاه گرته بردارانه در آثار ما به شدت احساس می شود. او نمونه خارجی را به قدری ارزشمند، پرپتانسیلا و دراماتیک دانسته بود که معتقد بود نویسنده احساس کرده می تواند از آن در شکل ایرانی شده اش استفاده کند.

محمود سلطانی، نویسنده فیلمنامه هم این نکته را تایید کرد و گفت چه ایرادی دارد که این اتفاق بیفتد. البته سایه روشن علاوه بر این سریال، شباهت هایی هم به سریال ویدز داشت. یک سریال کمدی آمریکایی و محصول سال 2005. شخصیت اصلی داستان، بیوه ای به نام نانسی باتوین دو پسر دارد و مجبور شده برای حمایت از خانواده اش ماری جوانا بفروشد. زندگی این خانواده تحت تاثیر شغل مادر بیوه قرار می گیرد و اتفاق های جالبی برایشان می افتد در سایه روشن هم رویا نونهالی نقش مادر بیوه را برعهده دارد.

5- اولین انتخاب

کارگردان: مهدی صباغ زاده

نویسنده: عباس نعمتی

منبع کپی: ملاقات با والدین




سریال شبکه پنج که توسط مهدی صباغ زاده ساخته شد و چند ماه پیش روی آنتن رفت را همه می توان نمونه ای شبیه فیلم ملاقات با والدین – میت د فاکرز و میت د پرنتز – دانست. جوانی شهرستانی به قصد خواستگاری به خانه دکتر آمده و یک ماه در آن خانه که یک زن و دو دختر دم بخت زندگی می کنند به سر می برد. جالب اینکه یکی از این دو دختر هم تقریبا نامزد کرده و نامزد مربوطه هم همینطور بی تفاوت به این خانه می آید و می رود و البته خانه دکتر هم با پنج اتاق خواب همه مشکلات را حل می کند.

این فضا، شباهت زیادی به دو فیل خارجی دارد که جوانی برای خواستگاری و آشنایی به خانواده ای وارد می شود که پدر خانواده با بازی رابرت دنیرو، مردی خلافکار است. اولین انتخاب که قرار بود سریال رمضانی شبکه تهران باشد با وضع نامناسبی نمایش داده شد و روابط آن مورد انتقاد برخی رسانه ها قرار گرفت.

6- بچه های نسبتا بد

کارگردان: سیروس مقدم

نویسنده: پیمان عباسی

منبع کپی: برکینگ بد

آخرین سریال سیروس مقدم که پخش اش چند روز پیش از شبکه اول تمام شد، برای سریال بین های حرفه ای شباهت های زیادی به سریال بر کینگ بد داشت. فضای بین پسران سریال و برش های کار و ریتم آن که برای مخاطب ایرانی عادی نبود. این شبیه سازی را تشدید کرد. مقدم، دیدن این سریال و تاثیرپذیری از آن را تایید کرد اما گفت این تاثیرپذیری خودخواسته نبود و تحت تاثیر آن انجام شد ولی از این اتفاق راضی است اما پیمان عباسی آن را تکذیب کرد و گفت سریال بچه های نسبتا بد بسیار بهتر از این سریال خارجی است. سریال بر کینگ بد بازیگران زشتی داردو من از بازیگران زشت اصلا خوشم نمی آید. پیمان عباسی در حالی این قضیه را تکذیب کرد که ماجرای سرطان ریه شخصیت سمیر با بازی میلاد کیمرام و انگیزه اش برای دزدی دقیقا شبیه همان ماجراهایی است که برای شخصیت اصلی برکینگ بد به وجود آمد.

7- شب می گذرد

کارگردان: راما قویدل

نویسنده: عباس نعمتی

منبع کپی: لاست




سریال انقلابی راما قویدل در همان قسمت های اول خیلی ها را یاد شخصیت جان لاک لاست اندخت. فرید امینی و پدرش شباهت زیادی به جان لاک و پدرش داشتند و حتی فضا و دیالوگ ها هم شبیه آن بود. در لاست جان لاک براساس طرح و توطئه پدرش یکی از کلیه های خود را به پدری می دهد که از کودکی تا بزرگسالی هرگز او را ندیده در شب می گذرد هم دقیقا همین اتفاق رخ می دهد جالب اینجا بود که سازندگان شب می گذرد به این نکته توجه نکرده بودند که داستان للاست در سال هایی می گذرد که دیالیز بیمار کلیوی در خانه امر طبیعی است اما داستان شب می گذرد در سال 52 می گذرد و در آن سال ها دیالیز در کشور ما به شکل بسیار محدود و آن هم فقط در یک بیمارستان امکان پذیر بوده است. علاوه بر این شباهت برخی هم معتقد بودند شب می گذرد شباهت هایی به فیلم زندگی دیگران اثر فلوریان هانکل فان دونر سمارک هم دارد به خصوص در صحنه های استراق سمع کوروش تهامی که امور ساواک است. فضا، دیالوگ و حتی زاویه دوربین هم عینا کپی همان فیلم بود.

8- شاید برای شما هم اتفاق بیفتد

کارگردان: کار گروهی

نویسنده: کار گروهی

منبع کپی: کلید اسرار

اما سریال های مذهبی یا به تعبیر دیگر عبرت آموز تلویزیون هم از این کپی کاری بی بهره نبوده اند. سریال های 86 و 87 بود که یک مجموعه ترکی به نام کلید اسرار از شبکه سه پخش شد که اتفاقا در همان مقطع حتی با وجود ساختار بسیار ضعیفش مورد استقبال خوبی از سوی مردم قرار گرفت. عمده داستان های این سریال به صورت سیاه و سفید همه چیز را نشان می داد و آدم بدهای سریال در پایان هر قسمت به بدترین عقوبت دچار می شدند و آدم های خوب هم به خوشبختی می رسیدند. اولین کسی که خیلی سریع از این ظرفیت بالقوه استفاده کرد علی اکبر تحویلیان بود. مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» آنقدر از لحاظ ساختاری و مضمونی شبیه کلید اسرار بود که به آ« لقب «کلید اسرار ایرانی» دادند. احمد و محمود معظمی دو برادری بودند که از ساخت فصل اول این سریال در سال 1389 تا فصل چهار که در رمضان 1392 پخش شد یارهای جدا نشدنی این مجموعه لقب گرفتند.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
محمدحسین میرزایی
۲۱:۰۳ ۲۷ دی ۱۳۹۷
بله خواهش می کنم لطفا سریال ترکیه ای کلیداسرار شبکه ایلام راپخش کنیدبا تشکر
هانیه
۱۶:۳۱ ۰۴ مرداد ۱۳۹۳
برای خودمون متأسفم که ذره ای خلاقیت نداریم.