پس باز هم انسان قانع نبوده است.
وی گفت: چه زمان میشود که انسان چیزی نخواهد، چنین چیزی وجود ندارد، نخواستن انسان مرگ است. انسان سیری ناپذیر یوده و همینطور میخواهد.
این استاد دانشگاه درخصوص عالم لفظ افزود: انسان باید به زبان خیلی اهمیت بدهد. بعضیها گفتند که انسان یک چهارم آن چیزی را که میداند، نمیتواند بیان کند.
بعضی از چیزها در بیان انسان نمیآید. انسان وصل به غیر متنهی است.
ابراهیمی دینانی تصریح کرد: در زبان واژهای را داریم، در فارسی صفت تفضیلی، در عربی افضل تفضیلی میگویند.
حیوانات با تبادل صدا، بو، رفتار، نگاه ارتباط برقرار میکنند، بعضی از صداهای حیوانات علامت دوستی و بعضی دیگر صداها علامت دشمنی است.
وی ادامه داد: حیوانات هر چیزی میخواهند، همان است اگر سیر شدند تا وقتی که گرسنه نشوند به دنبال غذا نمیروند و غذایی را برای خود ذخیره نمیکنند.
کلاغها غذاهایی را برای خود ذخیره کرده این کار آنها از روی غریزه است.
زیاده طلبی، صیغه افضل تفضیل در صدا و بیان حیوانات نیست.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: انسان به حکم زیاده طلبی، افضل تفضیل دارد، اگر به انسان بگوییم که تو فاضل هستی میگوید میخواهم افضل باشم. یعنی به آن چیزی که دارد قانع نیست.
انسان همواره به جلو پیش میرود، این سلوک دائمی انسان است. اگر او ماند و نتوانست این راه را برود و به اصل خود برسد در غربت غریبه و بیگانه از خود میماند.
ابراهیمی دینانی اظهار داشت: انسان با نور حق میتواند خدا را ببیند، هیچ چشمی خدا را نمیبیند، تنها چشمی که خدا را میبیند، چشم خود خداست، یعنی تنها چشمی که حق را میبیند، چشم حق است.
وی ادامه داد:
خدا سمیع و بصیر است، اگر انسانی بتواند با چشم خدا نگاه کند، خدا را میبیند، اگر
با چشم نفس ببیند، نمیتواند خدا را نگاه کند.
ابراهیم دینانی هم در خصوص شعری که مجری برنامه آن را خواند، افزود: خودی در شعر معنای یعنی آشنائی و وصل میدهد.
دینانی ادامه داد: با خود حق، حق را باید دید، و با خود نفسانی باید بیگانه شد. این خیلی مهم است که این کلمه را در شعر اینگونه معنی کنیم.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: انسان باید خالص باشد، انسانها بط است، کلمه هبوط اصطلاح قرآنی بوده، هبوط یعنی چیزی برخلاف صعود، بعنی نزول(پایین آمدن)
هرچه در عالم ماده پایین آمدیم از خلوص دور شدیم، هبوط آمدن از خلوص به سمت غلظت است.
ما از سرچشمه نور آمدیم، این نور پایین آمده تا به حد تاریکی رسیده است.
وی ادامه داد: خداوند نور الانوار است ما از عالم نور آمدیم اما در ظلمت غوطهوریم و به نوعی در وجودمان تاریکی و زوائد داریم.
ابراهیمی دینانی افزود: یکی از خصائص انسان ناخشنودی و دیگری هنر و خلاقیت است.
ما هنرهای زیادی همچون سینما، نقاشی و شعر داریم، یکی از هنرمندان میگوید، به طرف بالا رفتن اصوات لطیف بوده این یک هنراست. نقاشی یک هنر زمینی است یعنی روی یک لوح را نقاشی میکنیم، شعر بین صوت لطیف و نقاشی قرار گرفته، شعر صوت آئینی است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: ما انواع هنر داریم، یکی دیگر از هنر ما این است که انسان بتواند زوائدی که به آن گرفتار شده (کدورتها) را برطرف کند.
وی تعریف جدید خود را از هنر بر اساس الهام از "میکل آنژ" ارائه کرد و گفت: از "میکل آنژ" پرسیدند که هنر چیست" او در پاسخ گفت: هنر، تراشیدن زوائد است.
مخلوق من در دل سنگها نهفته، زوائد را باید زودود، زوائد سنگ را میتراشیم و آن چیزی که میماند، هنر است.
وی گفت: هنر یعنی زوائد را زدودن، زوائد را بزدائیم برای اینکه به آن جوهر و اصل برسیم. اصالت انسان پاک، از عالم نور و از شرق حقیقت بوده است، ما انسانها ازمشرق حقیقت آمدیم، در غرب ماده و غربت غریبه گرفتار شدیم.
باید زوائد غربی را بتراشیم تا به در عدم برسیم و به قول میکل انژ به آنچه که در دل سنگها نهفته است، برسیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: سنگ را میتوان شکافت اما بعضی از دلها شکافته نمیشوند ( به رحم نمیآید) انسانها از سنگ سختترند و باید بعضی از زوائد را بشکافیم.
هنریعنی تراشیدن زوائد غربت و تمایلات، گرفتاریهایی که نفس در این عالم به آن گرفتار شده است و اگر آنها را تراشیدیم و نفس خالص، خالص شد، به شرق حقیقت بر میگردیم.
وی ادامه داد: اقتصاد یعنی میانهروی، اعتدال و منظور "غزالی" از اقتصاد، اقتصاد در اعتقاد است.
اگر اعتقادمان کم باشد خطرناک است و اگر به اعتقاداتمان زیاد اضافه کنیم. که شبیه خرافات شود، این هم خوب نیست.
غزالی میخواهد در این کتاب بگوید که ما باید عقیده اصلی را پیدا کرده و زوائد را دور بریزیم.
در واقع اقتصاد در همه چیز وجود دارد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: ما از دوران کودکی هر کجا که میرفتیم مفهوم سازی میکردیم. در دنیای امروز که عصر اطلاعات نام گرفته فاصلههای مکانی برداشته شده است.
امروز مفهوم مکان دیگر موجود نیست و کلماتی همچون اکنون و اینجا در دنیای امروزه معنی ندارند. فاصله مکان را برداشتیم، از طریق اینترنت با تمام دنیا در ارتباط هستیم.
این مفاهیم پراکنده لایتناهی که از صبح تا شب و هر روز برخورد جوان و پیر داده میشود، اگر نامنظم باشد، پراکندگی و آشوب میشود.
وی عنوان کرد: عقل زوائد را دور میریزد و بین آن مقولاتی که لازم باشد هماهنگی ایجاد میکند.
کار عقل هماهنگی مفاهیم بطور نظم منطقی و نظم عقلانی است.
بعضیها تصور میکنند که کار عقل برداشتن اختلافات بوده، هارمونی و نظام دادن رفع اختلاف نیست.
ابراهیمی دینانی ادامه داد: هارمونی و نظام دادن، از بالا به اختلافات نگاه کردن است.
اگر اختلاف در عالم نباشد، این عالم، عالم نیست، در عالم باید همه چیز از جمله تابستان زمستان، سرد، گرم، تند، کند و همهی چیزهای دیگر وجود داشته باشد، اما میتوان بین آنها هماهنگی ایجاد کرد، یعنی میتوان اختلافات را نظم و بین آنها هماهنگی ایجاد کرد.
وی افزود: اختلافات را تا آنجا که عقلانی است، بپذیریم وحد اعتدال را بدانیم که در کجاست. انسان اگر در زوائد باقی بماند از خود بیگانه است.
ابراهیمی دینانی در پاسخ به سخنان لاریجانی درخصوص آیهای که از سوره مریم قرائت کرد، گفت: حضرت مریم خود را از چشم همه پنهان کرد و از حجاب ماده گذشت.
حضرت عیسی از شرق حقیقت طلوع کرد، حضرت مسیح یکی از پیامبران اولوالعظم است. و همان مکانی که حضرت مریم رفت، مکان شرقی دلپاک و صفای باطن حضرت مریم است.
دینانی ضمن اشاره به این نکته که اتحادی بین حقیقت مسیحیت و حکمت ما وجود دارد، اظهار داشت: خورشید حقیقت هیچ وقت غروب نمیکند. موانعی باعث میشود که ما خورشید حقیقت را نبینیم.
منصوری لاریجانی در پایان برنامه خاطر نشان کرد: حضرت مریم در کمال خود به مشرق حقیقت رسید.
انتهای پیام/