یا لَحُزنٍ طالَ
آه از اندوهی طولانی
فیه دَمعی سالَ
که اشک چشمم در آن جاری شد
فَبأَحزانی أَنوحُ لکِ یا زهراءُ
ای زهراء! با اندوههایم برای تو نوحهسرایی میکنم
جَفنی الأوّاه
چشم من پر از آه و ناله است
شاکراً للهِ
در حالیکه خدا را شکر میکنم
إنّنی صِرتُ مُحِبًّا لَکِ یا حوراءُ
من دوستدار تو شدهام، ای حوراء!
أنتِ مَعناً لِبُکای
تو مقصود گریهام هستی
و لَکِ یَعلو نِدای
و نالهام تنها برای تو بلند میشود
سَیِّدتی لکِ الفداءُ
ای سرور من، فدای تو باد
أنا و أمّی و أبای
جان من و مادرم و پدرم
لَکِ دارٌ فی قَلبی
تو در دلم خانه کردهای
مَعَ دَمی یَجری حُبّی
عشق من با اشک چشمم جاری است
واویلا
امَّ ابیها یا زهرا
ها أنا مَن ثارَ
من کسی هستم که قیام کرد
فی مَدَی الأعصارِ
در طول زمانها
ضدَّ طاغوتِ الزمان ِ ضدَّ الاستکبارِ
علیه طاغوت زمان و علیه استکبار
شیعةُ الکرّارِ
شیعیان حیدرکرار
دائماً أَحرارٌ
همواره آزاده هستند
ما نَهاب ُالموتَ رُغمَ الظلمَة ِو النّارِ
ما با وجود تاریکی و آتش از مرگ نمیهراسیم
بِصفاءٍ و وَفاءٍ
با صفا و وفاداری
بِحُضورٍ و وِلاءٍ
با حضور در صحنه و ولایتمداری
جِئتُ أُواسیکِ دَماً
آمدم تا با خون تو همدردی کنم
یابنتَ خَیرِ الأوصیاءِ
ای دختر بهترین اوصیاء
لَکِ دارٌ فی قَلبی
تو در دلم خانه کردهای
مَعَ دَمی یَجری حُبّی
عشق من با اشک چشمم جاری است
واویلا
أمَّ أبیها یا زهرا