این کشور از تولید کنندگان نفت و صادر کنندگان
الماس محسوب میشود و از جمله کشورهای فقیر جهان به حساب میآید. (نزدیک به 70
درصد مردم این کشور زیر خط فقر هستند) حکومت این کشور در ظاهر حکومتی مبتنی بر
ریاست جمهوری است اما در واقع نوعی ریاست جمهوری سرکوبگر به صورت مادام العمری بر
این کشور حکومت میکند.
رئیس جمهور این کشور ژوزه ادواردو دوسانتوس (José Eduardo dos Santos) از سال 1979 تا کنون بر این کشور حکومت میکند و حکومت نظامیان و مدیریت دولت این کشور را نیز بر عهده دارد و به نوعی همه قوای کشور را اداره میکند. حکومت آنگولا در دوران جنگ سرد گرایش مارکسیستی داشت ولی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آمریکا توانسته است با این حکومت به توافقاتی برسد و روابط دیپلماتیک متقابل در عالی ترین سطح میان آنها برقرار است. به عبارت دیگر این نیز یکی از حکومتهای شبیه به حزب بعث صدام در عراق است که سالها مورد حمایت و توافق آمریکا قرار داشت.
اصل ماجرا چیست؟
اصل خبر وزیر فرهنگ آنگولا علی الظاهر خبری درست بوده است و این وزیر از سیاست رسمی این دولت در مبارزه با اسلام و تخریب مساجد این کشور خبر داده بوده است و در عمل نیز در آنگولا اقداماتی علیه مبارزه با مسلمین در دست اجراست. اما وقتی خبر تخریب و تعطیلی مساجد آنگولا منتشر شد و مورد توجه افکار عمومی مسلمین قرار گرفت مسوولان این کشور مجبور به عقب نشینی شدند و سفارت این کشور در آمریکا مدعی شد که آنگولا طرح مبارزه با هیچ دینی را در دست اجرا ندارد و این خبر را تکذیب میکند.
اما
بررسی اخبار و گزارشهای موجود حاکی از آن است که در کشور آنگولا حکومتی به سبک
حکومتهای لائیک اروپایی بر سر کار است که به بهانه اقلیت بودن مسلمین انواعی از
سختگیری را علیه مسلمانان به کار میگیرد. از جمله این که مسلمانان به این بهانه
که تعداد آنها زیر 100 هزار نفر است و بخش اندکی از جمعیت کشور بالای 20 میلیونی
این کشور را تشکیل میدهند تحت انواعی از فشارها قرار دارند و حکومت آنگولا در عمل
حتی به تخریب مساجد و دستگیری علمای اسلامی اندک این کشور نیز دست میزند.
گزارشهای موجود حاکی از آن است که حکومت آنگولا حتی در برابر ساخت مساجدی که همه مراحل کسب مجوز آن طی شده است نیز مخالفت میکند و به بهانه بلند بودن یا دیگر ادعاهای مهندسی و ... به تخریب مساجد دست میزند. به عبارت دیگر سیاست عملی این کشور که این بار از زبان وزیر فرهنگ آن رسما بیان شده است مبارزه جدی و پی گیر با رایج شدن اسلام و گسترش پیروان آن در آنگولاست.
اگر همین کار را با مراکز یهودیان در هر کشور دیگری میکردند چه میشد؟
نکته جالب توجه آن است که بعد از انتشار اولیه
خبر مبارزه با اسلام در آنگولا بسیاری از رسانههای غربی بر تکذیب این خبر
پرداختند و چنین پوشش دادند که چون مسلمانان اقلیت اندکی هستند رسمیت ندارند و از
این رو دولت آنگولا مراکز دینی آنها را به رسمیت نمیشناسد و برای آنها حقی قائل
نیست.
این اخبار به گونهای تنظیم شده است که گویی واقعا چون مسلمین تعداد اندکی دارند دولت این کشور حق تخریب مساجد آنان و دستکیری ایشان را دارد. سوالی که از این رسانهها باید پرسید این است که اگر یهودیان هر کشور دیگری که آنها نیز اقلیتی اندک هستند مورد بخشی از این آزارها و یا درصدی از این رفتار سرکوبگرانه قرار میگرفتند همین رسانهها چه واکنشی نشان میدادند. آیا این سرکوبها را با اقلیت بودن یهودیان توجیه میکردند و یا با شعار حقوق بشر به مقابله با حکومت سرکوبگر آنگولا میپرداختند؟