در ابتدا ستون یاددشت روز، روزنامه کیهان را مرور میکنیم که به مطلبی با عنوان«داستان راستان در ایستگاه ژنو»از محمد ایمانی اختصاص یافت:1- افسانه نیست، متن تاریخ است. در شهر غوغایی شد وقتی خبر آمد دشمن چند برابر
جمعیت مسلمانان سپاه فراهم کرده و تا چند وقت دیگر به مدینه میرسد. انگار زلزله
آمده باشد .نه انگار، که حتماً زلزله آمده بود. شهر به هم ریخت از این خبر بد. تا
دیروز همه در یک صف بودند و امیدوار قطعی به پیروزی. اما گویا ورق برگشته بود. به
زودی قرار بود مدینه به محاصره دشمن بیفتد و از بالا و پایین شهر هجوم بیاورند. عجب
مخمصهای، گویا هیچ راه خلاصی متصور نبود. نبود که گروهی گفتند ای مردم یثرب اینجا،
جای شما نیست، پس برگردید و به خانههای خود پناه ببرید.یک چاره مانده بود؛ کندن
خندق در بخشی از اطراف شهر برای مهار تاخت و تاز دشمن... که آن هم پهلوان دشمن
نامردی نکرد و از همان خندق عبور کرد و عربده کشید. «کجاست قهرمان شما که او را
بکشم و به بهشت برود. یا او مرا بکشد و به ادعای شما به جهنم بروم»!
2- هنوز
سپاه دشمن نرسیده بود اما رعب آن پیشاپیش تاخته بود. تاریخ میگوید مسلمانان با
سختی تمام مشغول حفر خندق بودند که به سنگی بزرگ رسیدند و هر چه کردند نتوانستند آن
را از سر راه بردارند. تاریخ میگوید به پیامبر اعظم(ص) خبر دادند و حضرت خود آمد و
کلنگ را گرفت و ضربتی به سنگ زد. از این ضربت برقی جهید و قسمتی از سنگ متلاشی شد.
رسول خدا(ص) تکبیر گفت و جمعیت به تأسی اللهاکبر گفتند. پیامبر ضربت دوم را زد،
برقی دیگر از سنگ برخاست، حضرت تکبیر گفت و حاضران هم. ضربت سوم که فرود آمد،
باقیمانده سنگ متلاشی شد و جمعیت برای بار سوم به تأسی از پیامبر خدا تکبیر گفتند.
تاریخ میگوید سلمان از ماجرای تکبیرها پرسید و پیامبر فرمود در میان برق اول،
سرزمین حیره و قصرهای پادشاهان ایران را دیدم و جبرئيل بشارت داد که امت من بر آنها
پیروز میشوند. در ضربت و جرقه دوم قصرهای شام و روم را دیدم و بشارت پیروزی را
شنیدم و در ضربت سوم و برق برخاسته از آن، قصرهای صنعا و یمن را مشاهده کردم.
جبرئیل خبر داد که امت من بر آنها پیروز خواهند شد. بشارت باد بر شما ای مسلمانان!
3- دشمن هنوز در راه بود. آنان که ایمان عاریهای داشتند یا در زمره منافقین بودند،
به هم نگاه کردند و زمزمه کردند که عجب سخنان عجیبی- و نعوذبالله- چه حرفهای
باطلی! او از مدینه، ایران و روم و شام و یمن را میبیند و خبر فتح میدهد حال آن
که اکنون در چنگال مشتی عرب گرفتار شده است؟! آیه نازل شد و اولین فاصله را میان
راستان و ناراستان گذاشت. «و اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض ما وعدنا
الله و رسوله الا غروراً. و آن هنگام که منافقان و بیماردلان میگفتند خدا و
فرستاده او وعدهای جز دروغ و فریب به ما ندادند.» وقتی فشار دشمن شدت گرفت، گویا
قیامت بر پا شد. «و اخرجت الارض اثقالها». هر کس در زمینه و سینه خود هر چه داشت،
بیرون ریخت. چند آیه بعد در سوره احزاب میفرماید «هنگامی که مؤمنان لشکر احزاب را
دیدند گفتند این همان وعده خدا و فرستاده اوست. و خدا و فرستاده او راست گفتند و
این ماجرا جز بر ایمان و تسلیم آنها نیفزود. من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله
علیه ...
4- تاریخ میگوید آنجا که در برابر عربده پهلوان دشمن هر کس خود را پشت
دیگری میکشید و پنهان میکرد، علی(ع) پسر ابوطالب برخاست و به پیامبر(ص) عرض کرد
من به مصاف او میروم. تاریخ انکار ندارد. با ضربت علی(ع)- که برتر از عبادت جن و
انس لقب گرفت- ورق برگشت و نصرت الهی نازل شد. رسول خدا(ص) در آن هنگامه بیش از همه
برای علی نگران بود... آن جنگ با همه تلخیهایش به سرنوشتی شیرین انجامید، اگر چه
حکایت مردی و نامردی، ایستادگی یا جا زدن و خالی کردن میدان سرلوحه داستان جنگ
احزاب شد. عار و افتخارهای این جنگ برای همیشه در سینه تاریخ ماند. قریب 30 سال بعد
امیرمؤمنان فرمود خداوند چون صدق ما را دید، نصرت و پیروزی خود را بر ما نازل فرمود
و نکبت و خواری را بر دشمنان فرو فرستاد. و فرمود من هنگامی برای اقامه امر خدا
برخاستم که دیگران فشل شده بودند
5- گروهی برای مذاکرات ژنو عزا گرفتهاند که
ترکمانچای امضا شد و جام زهر بود و گروهی دیگر چنان ذوقزده و شادمان که گویا- و
میگویند!- بزرگترین توافق قرن امضا شده و بزرگترین پیروزی تاریخ 34 ساله به دست
آمده است.باید جشن گرفت یا عزادار بود؟ مقتدای انقلاب که از همه ما غیورترند،
12آبان در جمع دانشجویان با اطمینان و آرامش تمام فرمودند باذنالله از مذاکرات
ضرری نمیکنیم. این سخن و باور، نه اینکه متعلق به اقتدار امروز انقلاب و نظام
باشد؛ 10 سال پیش که شرق و غرب ایران در محاصره مهاجمان بیسر و پا بود و در مجلس
جماعتی دونشأن ملت ایران نامه سر کشیدن جام تسلیم را مینوشتند، مقتدای انقلاب در
همان حال و هوا در دیدار با نمایندگان مجلس به این آیتالهی استناد کردند که «هو
الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم و لله
جنودالسماوات والارض.»
نه اینکه عارضه رنج بار نفاق برخی خواص را فراموش کنیم
یا از هزینههای بزرگی که آن روز به ملت و کشور تحمیل کردند غافل شویم. نه، جبریتی
در کار نیست که باید در مسیر حرکت با بیشترین هزینه پیش رفت. اگر ایمان و تقوا ره
توشه مسیر کاروان یک ملت شود، حتماً با حداقل هزینه میتوان بیشترین پیروزیها را
داشت.
اما سخن این است که مؤمن، رشیدتر و استوارتر از این حرفهاست که به اندک بالا
و پایین شدنی، دچار سردی و گرمی شود، چنان که انسانهای عادی دچار میشوند و خود را
در هر دو صورت هزینه دادن یا دستاورد گم میکنند. ما در همین 10 سال با همه
دشواریها و دشمنیها و کجتابیها و کم گذاشتنها و جفاها و کم فروشیها و
بیوفاییها، پیش آمدهایم و راه و مقصد را با همه تندبادها گم نکردهایم. توافق
موقت و 6 ماهه ژنو نیز با همه اهمیت برای ما صرفاً یک ایستگاه در یک مسیر و روند
پیشبینی شده به سوی مقصد است و نه بیشتر، چندان که برخی تصور یا القا میکنند. نه
اولین توافق ما با غرب است و نه احتمالاً آخرین آن. میشود به این توافق نیز از
نگاه فنی و حقوقی و سیاسی نمره داد و اجزاء آن را ارزیابی کرد. اما هر چه باشد،
مقصد نیست.
6- خطاست و خطای راهبردی مهمی هم هست که نقشه غرب آسیا (خاورمیانه
سابق) و موقعیت ایران از پشت عینک محدود مذاکرات ژنو دیده شود. این مذاکرات با همه
اهمیت قطعهای از پازل بزرگ مصاف با جبهه استکبار است. بخشی از یک جبهه است و نه
چهار سوق بازار معامله. نباید خواب رفت یا اجازه داد دشمن و همزبانان او مردم را
خواب کنند که بله، سوءتفاهمی بود با غرب که برطرف شد و دوره آشتیکنان است و تابوی
مذاکره با آمریکا و خط مقاومت با هم شکست و بادا بادا مبارک بادا! و از مخمصه
درآمدهایم و به ماه عسل رسیدهایم و از این تعابیر که متأسفانه در ادبیات برخی
سیاسیون نیز دیده میشود؛ نظیر مصاحبهای که یکی از همین چهرهها با روزنامه
فایننشال تایمز کرد. خودمان را گول نزنیم که آمریکاییها و انگلیسیها تا حالا
تندرو بودند و حالا میانهروهایی در بین آنها پیدا شدهاند که اهل تعاملند، یا
بدتر؛ آنها اهل تعامل و معامله بودند و این طرف آمادگی تعامل نبود. کسی که در میانه
میدان جنگ بخوابد، دشمن تایماوت استراحت به او نمیدهد هیچ، که شبیخون هم میزند.
درست مانند کاری که در فتنه سال 88 با استفاده از خوابزدگی یا در خودماندگی برخی
نخبگان ما کردند یا شبیخون اقتصادی که 2 سال بعد در روز روشن سامان دادند اما برخی
مسئولان دولتی و حریفان انتخاباتی و سیاسی آنها چنان سرگرم لجبازی و گریبانگیری با
هم بودند که فقط بر جرئت هجوم خصم افزودند.
7- از دولت جمهوری اسلامی که خط مقدم
نبرد است باید پشتیبانی همهجانبه کرد، چه محمود احمدینژاد در راس آن باشد و چه
حسن روحانی. توافقی که دولت پای آن میرود چه بیانیه تهران در سال 89 باشد و چه
بیانیه ژنو در سال 92، پای آن باید به مثابه یک جبهه منسجم ایستاد. البته لابد حق
دارد مشاور خارجنشین آقای کروبی از برخی دوستان خود بپرسد که چطور بیانیه 3 سال
پیش، ترکمانچای بود که به مراتب بهتر از توافق ژنو بود و حالا این بیانیه شده،
توافق و پیروزی بزرگ قرن؟! فراوان از این سوال میتوان پیش کشید و پرسید اما باید
افقهایی دورتر و مصالحی عالیتر را در کانون توجه داشت. ارم ببصرک اقصی القوم.
نهایت جبهه دشمن را ببین! همه موظفند از نگاههای نوک دماغی، قبیلهای، انتخاباتی،
حزبی و جناحی بپرهیزند. اگر یک ملتیم که هستیم، هنر نیست از صلح با جهان غرب سخن
گفتن و در داخل رقابتهای انتخاباتی را به صفبندی اعتدالیون و افراطیون تبدیل کردن
و سپس همین نگاه مغشوش را به پس از انتخابات سرایت دادن و در آتش اختلاف، هیزم
افکندن.
هنر نیست پیشینیان خود را سیاهی مطلق نمایاندن و انصاف در قضاوت به خرج
ندادن. هنر نیست نگاه آدام اسمیتی- که در اقتصاد سرمایهدار غرب شکست خورد- به
فرهنگ یک کشور داشتن. تا کی قرار است هر صاحب منصبی با تخطئه مدیر قبلی، خود را
ثابت کند؟ انصاف را اگر گم نکنیم، جا دارد وقتی بیتدبیریها و کجرفتاریهای آخر
کار یک دولتمرد را- به حق و به جا- نقد میکنیم و تورم 40 درصدی را رکورد سی و چهار
سال گذشته معرفی میکنیم، منصفانه بگوییم رکورد اصلی تورم مربوط به دولت دیگری در
سال 74 بود که اتفاقا آن دولت درگیر تحریمهای ظالمانه دشمن نبود و بدون تحریم،
رکورد 49 درصدی را برجای گذاشت و حالا شاکله آن دولت، شاکله دولت ما هم هست. البته
انصاف این است که توقع نداشته باشیم دولتی در 100 روزگی، تغییر و تحول اساسی مثلا
در حوزه بهبود وضعیت اقتصادی ایجاد کند... این قصه ملالآور میشود و کاش افق نگاه
تک تک ما به جایی برسد که این نزاعهای حیدری- نعمتی را به سر آوریم و نگاه ملت را
از دشمن اصلی منحرف نکنیم.
8- داستان راستان، فراز و نشیب پیدا کرد. قلم اگر
بخواهد به اصل داستان برگردد و حق مطلب را ادا کند، نمیتواند از گمنامان عزتآفرین
یاد نکند. مولا و مقتدای ما درباره یکی از همین گمنامان نامآور- مرحوم عبدالله
والی- فرمود مجاهدتهای امثال این مرحوم در گمنامی و بدون تابلو و سروصدا و
تبلیغات، مانند بتون و سیمان در بنای جمهوری اسلامی تزریق میشود و آن را محکم
میکند. در همین ماهها و سالهایی که اغلب ماها کم یا زیاد درگیر دعواهای حیدری-
نعمتی بودیم، پاکباختگان راست قامتی بودند که با گمنامی به دفاع از حرم مطهر حضرت
زینب سلامالله علیها شتافتند و با خون شریف خویش به علمدار کربلا تأسی کردند. یکی
همین شهید عزیز رسول خلیلی که پیکر پاکش در گمنامی تشییع و تدفین شد اما وصیتنامه
او هر دلی را به تب و تاب میاندازد. و دیگری شهید هادی باغبانی که مادر گرامی وی
بر سر جنازه فرزند جز همین چند جمله نگفت؛ مادرت برات بمیره... خدایا قبول کن از
ما... رضایم به رضای تو!
مهدی یار احمدی خراسانی در مطلبی که با عنوان«ضرورت هاي لازم براي رشد و ارتقا بسيج»در رابطه با سخنان مقام معظم رهبری پیرامون بسیج در ستون یادداشت روز،روزنامه خراسان به چاپ رسید اینگونه نوشت:رهبر معظم انقلاب اسلامي چند روز قبل در اجتماع پر شکوه ده ها هزار نفر
از فرماندهان بسيج، بسيج را مظهر ثبات، افتخار و ابهت نظام اسلامي برشمردند
و توانايي هاي آن را کارگشاي عرصه هاي مختلف خواندند. ايشان ضمن اشاره به
حضور قشرهاي مختلف مردم و چهره هاي برجسته علمي، فرهنگي، هنري، سياسي و
اجتماعي در اين مجموعه افزودند: «توانايي هاي بسيج بايد همچنان رشد و ارتقا
يابد». بسيج يک حرکت اجتماعي است که در هر جامعه اي با توجه به فرهنگ آن و
به صورت هاي مختلف در اثر شرايط خاص به وجود مي آيد. اين واژه مقدس که به
لطف انفاس قدسي حضرت امام خميني(ره) امروز تنها در لغت نامه و دايرة
المعارف انقلاب اسلامي يافت مي شود حتي در دوران صدر اسلام و به هنگام حمله
کفار و منافقين عليه اسلام نيز کارکردهاي آن وجود داشته است.
امام
خميني(ره) در اين رابطه چنين مي فرمايد: «قضيه بسيج، همان مساله اي است که
در صدر اسلام بوده است اين مساله جديد نيست، در اسلام سابقه داشته است و
چون مقصد ما اسلام است، بايد هر جواني يک نيرو باشد براي دفاع از اسلام و
همه مردم و هر کسي در هر شغلي که هست مهيا باشد براي جلوگيري از کفر و هجوم
بيگانگان». براين اساس و با عنايت به تغييراتي که در مناسبات اجتماعي،
فرهنگي و سياسي داخلي و بين المللي و تغيير جبهه مبارزاتي جنگ سخت به جنگ
نرم رخ داده فهرست نياز جامعه اسلامي به خدمات و برکات بسيج تغيير يافته
است. لذا بسيج به عنوان عنصر فعال جامعه در قالب يک فرهنگ پويا و پايا و
همچنين به مثابه يک سازمان منسجم و فراگير براي پاسخگويي به نيازهاي روز
جامعه اسلامي مي بايست مباني فکري و ارزشي و توانايي هاي عملياتي خود را
رشد و ارتقا بخشد. برخي از مهمترين راهکارها و بايستههاي بسيج براي تحقق
اين امر عبارتند از:
نشاط کاري و اطاعت آگاهانه: بدون ترديد اطاعت و فرمانبرداري آگاهانه همراه
با نشاط کاري در تفکر بسيجي جايگاه منحصر به فردي را به خود اختصاص مي دهد
زيرا در تفکر بسيج عنايت نهايي براي انسان، کسب رضايت معبود است و چنين
غايتي جز با فرمانبرداري مطلق از اوامر الهي که همانا عمل به تکليف معين
شده از سوي امام و ولي فقيه در زمان غيبت است، حاصل نمي شود.تداوم پايبندي به الزامات اخلاقي، عملي و اجتماعي: وفاداري به ارزش هاي
اخلاقي، عملي و اجتماعي که بسيج بر اساس آن شکل گرفته است زمينه ساز رشد و
تعالي مستمر بسيج مي باشد. رشد و تقويت صبر، گذشت و تواضع، افزايش ظرفيت
هاي دروني، داشتن جنبه، تعامل صحيح با محيط و جامعه و تلاش بي وقفه براي
خدمت از جمله الزاماتي است که مي تواند مجموعه بسيج را در پيشبرد اهداف
کشور، از تأثيرگذاري روزافزون برخوردار سازد.
تجهيز به مباني علمي و فناوري: بسيج براي مبارزه با دشمن در عصر دانش
نيازمند آن است که خود را به جديدترين مباني علمي و فناوري روز مجهز نمايد.
ترور دانشمندان هسته اي کشور نشان ميدهد امروز بزرگترين خار در چشم
دشمنان ايران اسلامي توسعه فعاليت هاي علمي است از اين رو بسيج همگاني به
سوي تجهيز جامعه به مباني علمي و فناوري امري ضروري و از بايسته هاي رشد و
ارتقاء بسيج است.پرهيز از افراط و تفريط: دفاع از مقدسات و ايدئولوژي اسلام ايجاب مي کند که
در مقابل خطرات به گونه اي منطقي و شيوه اي صحيح برخورد نماييم. تفکر
بسيجي براي دستيابي به رشد و ارتقاء مستمر به دور از هرگونه افراط و تفريط
آنگاه که سخن دفاع از کيان اسلام، عزت مسلمين و حقوق مستضعفين در ميان باشد
به مصداق آيه شريفه "اشداء علي الکفار"صيقل دهنده شمشير عدالت جو و ظلم
ستيز رزمندگان و استحکام بخش گام هاي استوار همراهان و ياران خواهد بود. از
طرف ديگر در زمان ارتباط با مردم رفتاري محبت آميز و به دور از تکبر دارد.
اصولاً آنچه بوي تکبر، خودبيني، افراط و تفريط مي دهد از فرهنگ متعالي
بسيج و تفکر بسيجي فاصله بسياري دارد زيرا بسيجي پيش از هر چيز با تدبير و
درايت همه تندروي ها، کاهلي ها و سدهاي منيت و خودبيني را در هم مي شکند.
توسعه عناصر قدرت آفرين در ساخت دروني نظام: بسيج براي ايجاد بستري گسترده و
سامانه اي منظم جهت رشد و ارتقا نيازمند ايجاد زير ساخت و تشکيل عناصر و
شبکه هاي مختلف قدرت آفرين در ساخت دروني نظام است که در اين راستا مي
بايست توسعه شبکه هاي صالحين، پايگاه هاي سازندگي و مقاومت، ستادهاي امر به
معروف و نهي از منکر، گروه هاي محروميت زدايي و کارآفريني، انديشکده ها و
پژوهشگاه هاي علمي، نخبگاني و اقشاري و ورزشي را مورد توجه قرار دهد.
توجه به جامعه پذيري جوانان و نقش مردمي بسيج: براي رشد و ارتقاء بسيج در
کشور بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که بسيج يک نهاد نظامي صرف نيست.
حتي مانند ساير نهادهاي نظامي رسمي هم نيست بلکه نهادي مردمي است که مي
تواند فراتر از جايگاه نظامي در زمينه هاي مختلف فرهنگي، عقيدتي، تربيتي و
علمي نقش بسيار ارزنده اي در آموزش جوانان و ساير اقشار جامعه داشته باشد.
از اين رو نهاد بسيج با فعاليت ها و رويکردهاي خود به عنوان يکي از عوامل
جامعه پذيري جوانان و اقشار مختلف جامعه مي تواند نقش تعيين کننده اي داشته
باشد.
سخن آخر اين که بسيج حرکتي آگاهانه، منظم و فراگير در جامعه، براي دستيابي
به اهداف متعالي است. مقصود اين جمله آناست که بسيج در ذات خود داراي
ويژگي هايي است که توجه مستمر به آن از بايسته هاي رشد و ارتقا است. بر اين
اساس اولين ويژگي بسيج، «حرکت» است. تفکر بسيجي با رکود و بي تحرکي تناسب
ندارد. دومين ويژگي اينکه حرکتي «سريع و توفنده» است. کساني که در جامعه
حرکتي کند دارند، هرچند ساکن نيستند بسيجي نيز به شمار نمي آيند. ويژگي
سومِ حرکتِ بسيج، «انتظام، فراگيري و جمعي بودن» آن است.
اگر فرد يا گروهي
کوچک، حرکتي سريع انجام دهند، اين حرکت بسيج نيست؛ بلکه بسيج يک حرکت سريع
فراگير و درعين حال انتظام يافته در جامعه است. ويژگي چهارمي که مي توان در
اين مفهوم شناسايي کرد، هدفمندي و انگيزه داشتن است. حرکت بسيجي يک حرکت
کور به سوي هدفي نامعين نيست بلکه حرکتي باانگيزه به سوي يک هدف مشخص و
شناخته شده است و ويژگي آخر «فداکاري» است. بسيجي براي رسيدن به هدف بلندي
که برگزيده اهل مجاهدت و فداکاري است، همه چيز را کوچک مي شمارد، و در راه
تحقق آن هدف، از بذل مال و جان و تمام تعلقاتش مضايقه اي ندارد که در اين
راستا شهداي انقلاب اسلامي بهترين الگو و نمونه اند.
روزنامه رسالت مطلبی را با عنوان«يك گزارش، چند نكته»در ستون سرمقاله خود به قلم محمد کاظم انبار لویی به چاپ رساند که در ادامه میخوانید:دكتر حسن روحاني رئيس جمهور محترم به وعده خود با مردم عمل كرد و گزارش عملكرد يكصد روزه دولت را ارائه داد.سه تن از مجريان صدا و سيما در اين گزارش، رئيس جمهور را ياري كردند.
متاسفانه بر خلاف اصول حرفهاي خبرنگاري گزارش يكصد روزه را تبديل به يك
گفتگوي خودماني كردند و آن را از مرتبت «ديالوگ» به «مونولوگ» فرو كاهيدند.ديروز روزنامه ايران ارگان دولت در تيتر اول خود ازاين گزارش نوشت:
«رونمايي از هشت سال نابساماني و 100 روز تدبير» به نظر ميرسد اين نگاه به
گزارش يكصد روزه يك نگاه افراطي و به دور از انصاف و عدالت بود. دلايل
زير ميتواند اين نگاه را اصلاح كند؛
1- بدون شك يكي از توفيقات دولت در يكصد روز تصدي مسئوليت بويژه در دقيقه
90 اين ايام موضوع پيروزي ديپلماتيك و گفتگوهاي ژنو بود كه منجر به يك
توافقنامه شد. اين توافقنامه قرار است تحريمهاي جديد را متوقف كند و
تحريمهاي قديم را به تدريج كاهش دهد و حق غنيسازي و برخورداري از انرژي
صلحآميز هستهاي را پاس بدارد. اين پيروزي چگونه به دست آمد؟ نماينده دولت
در حالي سر ميز مذاكرات ژنو نشسته بود كه ايران در دولت نهم و دهم چرخه
سوخت را كامل كرد وديپلمات هاي ما با غنيسازي 5/3 درصد، 5 درصد و نيز 20
درصد بر سر ميز مذاكرات نشستند. آقاي ظريف در اين قمار ديپلماتيك چپش پر
بود و با 19 هزار سانتريفيوژ با شش قدرت جهاني سخن ميگفت، مردم ميدانند
اين توانايي در صد روز اخير پيدا نشده و محصول هشت سال تلاش دولت گذشته
بود، آن هم با دادن شهداي هستهاي!رئيس سازمان انرژي هستهاي دولت گذشته
فردي بود كه از ترور سرويسهاي موساد و تروريستهاي رژيم اشغالگر قدس جان
سالم بدر برده بود. لذا نابسامان نشان دادن عملكرد دولت گذشته و بيمهري به
آن در پديداري اين پيروزي از انصاف و عدالت بدور است.
2- آقاي روحاني فوريترين كار دولت را تامين كالاهاي اساسي دانست. برخي از
روزنامههاي دوم خردادي از اين گزارش تيتر زدند كه تنها سه روز گندم
داشتيم! به نظر ميرسددر اين مورد شعور مخاطب ناديده گرفته شده است. تامين
كالاهاي اساسي براي كشور چيزي نيست كه با 4 يا 5روز تدبير قابل حل باشد.
مساعي دولت گذشته در انباشتن انبارها ناديده گرفته شده، طرح اين موضوع نياز
به ارائه سند و مدرك دارد. بر فرض هم صحت داشته باشد، ذكر آن جز
عقدهگشايي عليه رئيس دولت گذشته چه فايدهاي دارد؟
3- آقاي روحاني دوباره موضوع خالي بودن خزانه را مطرح كردند. متاسفانه
خبرنگاران يا مجرياني كه آنجا بودند يك كلمه به نقدهاي مشفقانهاي كه به
اين سخن در مطبوعات و رسانهها مطرح شده بود، اشاره نكردند. خزانه كشور محل
دريافتها و پرداختهاي دولت است. صفر بودن آن حتي منفي بودن آن دليل بر
خالي بودن آن نيست. حال آنكه رئيس جمهور اذعان دارند وقتي خزانه را تحويل
گرفتند. به اصطلاح مانده حساب آن 1280 ميليارد تومان بوده است. آشكارترين
دليل نادرست بودن اين ادعا اين است كه دولت طي هشت ماه گذشته پرداختهاي
خود را سر موعد عمل كرده است. اگر خزانه خالي بود كه كارمندان دولت و قضات و
نيروهاي لشكري و كشوري بايد ميرفتند خانه مينشستند تا دولت برود دنبال
خزانه پر. از سوي ديگر رئيس جمهور محترم گله خزانه خالي را دارند، از طرف ديگر در
همين گزارش وعده دو بسته كالايي را تا پايان سال، به اقشار كم درآمد
ميدهند. اگر خزانه خالي و دولت با كسري روبهروست اين دو بسته كالايي را
آن هم بدون مصوبه مجلس از كجا ميخواهند بدهند؟
4- آقاي روحاني از يك سو ميگويند درآمد دولتهاي نهم و دهم بيسابقه بوده
است. از سوي ديگر از بدهي دولت به بانكها، تامين اجتماعي و تعهدات سخن
ميگويند، بعد عدد و رقمي كه از درآمد و بدهي ميگويند، جاي هيچگونه نگراني
باقي نميگذارد اما اعداد و ارقام را طوري ميگويند كه اگر دولت بدهي دارد
يك فاجعه است.همه دولتها بدهي داشتهاند، بدهي خود را بايد تصفيه كنند بخصوص كه رئيس
جمهور قبول دارد در آمدها حداقل در بخش نفت طي هشت سال گذشته بيسابقه بوده
است.
5- رئيس جمهور از موضوع كسري يارانهها در سال جاري گفتند. بدون اينكه براي
ادعاي خود سندي ارائه دهند. منتقدين در اين باره سند ارائه دادهاند كه
دولت كسري ندارد. اما نه رئيس جمهور، نه مسئولين مربوط در اين مورد حاضر
نشدند توضيح دهند.منتقدين به طور شفاف گفتند مهمترين منابع حاصل از قانون هدفمندي يارانهها
فروش نفت خام در داخل، ميعانات گازي و نفتي و گاز طبيعي است جمع جبري اين
سه قلم براساس صورتهاي مالي شركت ملي نفت نه تنها پاسخگوي تامين منابع
قانوني هدفمندي يارانههاست بلكه مقدار زيادي هم مازاد دارد كه دولت بايد
به عنوان درآمد عمومي به خزانه واريز كند. اما رئيس جمهور همه اين نقد ها
را ناديده گرفت وپاسخي به آن نداد وحرف خود را در مورد كسري يارانه ها
تكرار كرد.
6- رئيس جمهور محترم مطالبي در مورد مهار تورم و كنترل حجم نقدينگي مطرح
فرمودند، كه در خور تقدير است. اما مردمي كه هر روز براي خريد به بازار
ميروند، ميتوانند در مورد اين توفيق دولت در كنترل گراني، تورم و...
داوري كنند.
7- رئيس جمهور، به حق به تلاشهاي دولت در مورد تهيه پيشنويس حقوق شهروندي اشاره كردند كه شايسته تقديراست.اما صدور يك كيفر خواست عليه دولت گذشته در اين گزارش بدون آنكه اجازه و حق دفاع به آنها بدهند با رعايت حقوق شهروندي سازگار است؟
8- رئيس دولت در اين گزارش تصريح دارد «دنبال آشتي است و ميخواهد با همه
آشتي كند.» اين رويكرد خوبي است، بايد از آن استقبال كرد و اين رويكرد
متضمن وحدت ملي، وحدت نخبگان و... است. اما اگر اينطور است چرا دو سوم
گزارش عملكرد قهر و كينهتوزي با دولت گذشته است؟ اين با دنبال آشتي بودن
نميخواند. نقد دولت گذشته حق است، بايد از آن دريغ نكرد اما نقد با گوشه و
كنايه، طنز و هجو از سوي رئيس دولت كه بايد سخن او مقوم وحدت ملي باشد چه
معني دارد؟
9- نقطه قوت اين گزارش اين بود كه آقاي رئيس جمهور منشا توفيقات دولت را
همياري و همكاري مردم و هدايتهاي رهبري دانستند. حق هم همين است اين نگاه
نشانه اعتدال است بايد از آن تشكر كرد. البته لازم بود از منتقدين هم كه با نقد مشفقانه او را ياري كردند،با اداي
وظيفه پاسخگويي تشكر ميشد و نيز از مسئولين دولت گذشته نيز كه با سكوت
خود فضاي سياسي را آرام نگه داشتهاند تشكر ميشد. اگر روزي قرار باشد
مسئولين دولت فعلي و دولت گذشته در يك مناظره تلويزيوني عيار ادعاهاي خود
را مستنددر معرض افكار عمومي بگذارند، فضاي ابهام برطرف مي شود و به سوي
شفاف سازي مي رويم. اين فضا كمك مي كند گام هاي پيشرفت براي كشور را محكم
تر برداريم.دکتر مجتبی اصغری در مطلبی که با عنوان«چه کسی برد؟»در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به چاپ رساند اینطور گفت:در نقد پروندههای ملی رعایت ملاحظات بسیاری ضروری است؛ از جمله توجه به
منافع ملی که بر همه انگیزههای سیاسی و گروهی ارجح است. با این حال از باب
یاری رساندن به تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی و دولت برخاسته از رای
مردم ضروری است مطالبی را درباره توافق صورت گرفته میان ایران و غرب و
حواشی آن در جامعه بیان کنیم.
چرا به درشتی غربیها پاسخ دیپلماتیک ندادیم؟
1- مهمترین دلیلی که حساسیت توافق اولیه را حتی از توافقات احتمالی
آتی بیشتر میکند، نقش این بخش ابتدایی به عنوان چارچوب و بستر الزامات
آینده است. نکته اصلی اینجاست که اگر مقامات آمریکایی از جمله رئیسجمهور و
وزیرخارجه این کشور حتی به اندازه یک ساعت به مفاد اصلی و مفاهیم ضمنی
توافق پایبندی ندارند، چگونه میتوان به آینده چنین روندی امید حداکثری
بست؟ خصوصا اینکه در برابر نقض کلامی توافقات صورت گرفته اعتراضی دیپلماتیک
از طرف دستگاه سیاست خارجی کشورمان در قالب پاسخ به ادعاهای مطرح شده از
جانب یک طرف مهم از مذاکره، مشاهده نمیشود. پیش از این اعلام شده بود بخش
مهمی از سختی مسیر دستیابی به یک توافق مشترک پیروزی در بازی «کلمات» است.
به نظر میرسد تا اینجای کار براساس اخبار منتشر شده از طرف مقابل درباره
«حق غنیسازی ایران» بازی کلمات را به دشمن واگذار کردهایم. شاید به کار
بردن مکرر عبارت «قدرتهای بزرگ جهانی» از طرف رئیسجمهور کشور مقتدر و
قدرتمند ایران در حین اعلام خبر توافقات انجام شده با 1+5 را بتوان با این
عدم واکنش عجیب مرتبط دانست. عبارتی که شبکه صهیونیستی بیبیسی مصرانه از
10 سال پیش تاکنون برای تاثیرگذاری بر مخاطب ایرانی از آن بهره میبرد.
مخلص کلام اینکه جلب اعتماد مردمی که در جستوجوی یافتن مفاهیم چندپهلو و
غیرالزامآور به کار رفته در توافقنامه برای غرب نیستند نیز به واسطه عدم
واکنش صحیح دولت به اظهارات دشمنان قسمخورده جمهوری اسلامی تا اینجای کار
میسر نشده است! بگذریم از شعار بخش کوچکی از هواداران انتخاباتی ظریف که در
فرودگاه با فحاشی به صدا و سیما و سایتها و روزنامههای کشور دستگاههای
اطلاعرسانی را عامل عدم درک موفقیت «بسیار بزرگ»(!) دولت توسط مردم معرفی
کردند!
چه کسانی به دولت تحلیل غلط میرسانند؟
2- شاید بتوان بزرگترین علت عدم تفاهم بخش بزرگی از مردم با بدنه دولت
بر سر اندازه موفقیت به دست آمده را در تفاوتهای اصولی حاکم بر تحلیلهای
ارائه شده از جانب دولتیها در ایام اخیر جستوجو کرد. با وجود نقض مکرر
سناریوی وجود دوگانه قدرت در داخل حاکمیت آمریکا و حتی بازی فاش اوباما –
نتانیاهو یا حتی تبدیل شدن ناگهانی فابیوس به مخالفی با ابهت و صاحبقدرت
قابل توجه، دولت کماکان بر مواضع غلط خود در تحلیل روابط بینالملل و حتی
اختلافات طبیعی داخل آمریکا تاکید میورزد! اینکه کارشناسان وزارت امور
خارجه ناباورانه در صدا و سیما کوشیدند اظهارات اوباما و وزیر خارجهاش را
مرتبط با بحرانهای داخلی جلوه دهند یعنی براساس تحلیلهای غلط قبلی انتظار
دارند امروز نیز ملت باور کنند که کنگره آمریکا و نتانیاهو به اندازهای
سفیه هستند که از پس روخوانی متن توافقنامه به تنهایی بر نمیآیند!!
بیاعتنایی رئیسجمهور محترم کشورمان به این موضوع نیز جالب توجه است.
ایشان به صراحت «آنچه پس از توافق از جانب دیگران بیان میشود را فاقد
اعتبار خواندند» گویی توافق دولت با غرب در آسمانها نوشته شده است و مو
لای درز این توافقنامه نخواهد رفت!!
اما علت سوءتفاهم دولت در تحلیل روابط داخل آمریکا و میزان پیوستگی
میان این کشور و متحدینش چیست؟ پاسخ در یک تشکیلات ایرانی – آمریکایی است
که از جانب بنیاد برادران راکفلر تامین مالی میشود و تغذیه اطلاعاتی آن
نیز بر عهده موساد، سیا و شورای روابط خارجی آمریکاست.
وقتی دولت با تمسک به یک اصل اختراع شده از جانب مدیر دونپایه همین
تشکیلات ایرانی در آمریکا، خود را پیش از ورود به مذاکرات ضامن برد دشمن
معرفی میکند خود به خود پس از امضای توافقنامه ناچار میشود بابت تلاش
برای انعقاد موافقتنامهای که دشمن آن را «پیروزی بزرگ» خود میخواند به
ملت پاسخ دهد. با بررسی مفاد توافقنامه به نظر میرسد تلاش طرف ایرانی برای
«تضمین» برد حریف، اندکی از عدالت پیش افتاده است به نحوی که نمیتوان
میان آنچه واگذار کردهایم و آنچه به دست آوردهایم، تعادل و توازنی مشاهده
کرد. حال آنکه اصل ابتدایی دستیابی به یک توافق خوب، تضمین توازن تعهدات
از جانب طرفین است.
پس قطعا نمیتوان وقتی دشمن از دستیابی به «توافقی بزرگ و بیسابقه» در
تاریخ روابط ایران و آمریکا سخن میراند با استناد به عبارت ابداعشده
برای جهان سوم براساس نظریه «برد- برد» تریتا پارسی، ایران را هم برنده
بزرگ به حساب آورد. توافقی که اوباما آن را تضمینکننده امنیت اسرائیل و
دوستان خود در منطقه «خلیج»(!) میخواند.
پیروز حقیقی مذاکرات کیست؟
باعث تاسف است که میزان اعتماد برخی از مدیران ایرانی وزارت امور خارجه
به مفاهیم استخراج شده از کتاب شاگرد برژينسکی در حوزه روابط بینالملل
بیش از خردمندان وطنی است. تا آنجا که مفسر متخصص شبکه العربیه پیروز این
توافقنامه را نه ایران میخواند نه آمریکا بلکه موفقیت اصلی را از آن لابی
تریتا پارسی شاگرد دونپایه مدرسه فراماسونری در آمریکا میداند! صحبت از
گروهکی است که از تنظیم جلسات برخی مقامات فعلی و سابق اما صاحبنفوذ
ایرانی با صهیونیستها تا خطدهی به برخی دیپلماتهای ایرانی را راسا با
هماهنگی نمایندگان کنگره و مشاوران عالی باراک اوباما برعهده دارد. با این
حال مشخص نیست چرا مجلس و وزارت اطلاعات نسبت به انتشار هر روزه اطلاعات
این دیدارها و تفاهمات آشکار شده در فضای مجازی، واکنش مناسبی در تقابل با
خاطیان از خود نشان نمیدهند. تا جایی که یک سایت ایرانی سرمستانه از نقش
داشتن اسپانسر بلندمرتبه وطنی خود در جلب رضایت مقامات نظامی اسرائیل با
توافق هستهای ایران و 1+5 به واسطه برگزاری یک شام کاری در فرانسه، پرده
برمیدارد!!
به فهم و درک مردم از دنیا اعتماد کنید!
3- تفاهم با مردم باید برای دولت جمهوری اسلامی بیش از هر دولتی در
جهان ارزشمند تلقی شود. غیر از این باشد دشمن از توافقنامه ابتدایی
غیرالزامآور میان ایران و 1+5 نیز برای ایجاد تفرقه میان ملت و دولت سود
میبرد. متاسفانه بهرغم همه توصیههای دلسوزان، جنگ روانی گروهی اندک از
درون دولت با بخش بزرگی از بدنه جامعه هنوز پایان نپذیرفته است. متهم ساختن
آن دسته از مردم که نسبت به بخشهایی از موافقتنامه مثل مشخص نبودن «مکان»
غنیسازی احتمالی(!) یا میزان غنیسازی یا حتی حق غنیسازی معترض هستند،
به همراهی با اسرائیل و نتانیاهو، تز ضدمردمی است که عاقبت دامان دولت را
خواهد گرفت. قاطبه مردم را نمیتوان با دوخط تحلیل منتشر شده در یک صفحه
سرگرمی در شبکه اجتماعی دشمن از تعقل و تفکر واداشت! دولت محترم باید توجه
داشته باشد مطالبات عمومی مردمی چیزی در اندازه مخالفتهای قبیلهای برخی
دوستان اصلاحطلبشان نیست که به جهت سرمایهگذاری روی دکتر ظریف به عنوان
رئیسجمهور آینده به تخریب دولت و تکریم تیم مذاکرهکننده روی آوردهاند.
برای مردم چندان مهم نیست دولت در روز نود و نهم روی کار آمدنش به قول
رئیسجمهور محترم پیشنویسی غیرالزامآور با مفادی نه چندان روشن امضا کرده
است. اصل چنین قولهای بیپشتوانه صدروزهای که مبتنی بر شانس و عملکرد
خارجی است، زیر سوال است!
مردم و اغلب رسانههای اصولگرا نه اهل جنگ روانی با دولت خودشان هستند و
نه نفعی از این ماجرا میبرند. برای اکثریت قریب به اتفاق مردم، مهم
برنامه داشتن دولت «تدبیر و امید» برای حل مشکلات متنوع ملی است که کلید
بازگشاییشان در دست 1+5 نیست! مانور بر توافق با غرب شاید در صد روز اول
بخشی از مردم را تا اندازهای به آینده «امیدوار» کند اما مفهوم گره زدن
آینده به «آنچه کدخدا مطالبه میکند» یعنی قمار بر سر شکست دولت که اتفاقا
عدهای در داخل همین دولت فعلی به نام اعتدال، شمارش معکوس برای آن روز را
آغاز ساختهاند. وحدت میان دولت و ملت است که تورم را با همت و کار مضاعف،
تکیه بر بازو و سرمایه ایرانی کاهش میدهد؛ ارزش پول ملی را بالا میبرد و
فقر را ریشهکن میکند. اگر راه گشایش مشکلات اقتصادی تکیه بر
تئوریپردازیهای مشتی فراماسون سرمایهسالار بود، امروز آمریکا ابرقدرتی
رو به افول و تضعیف شده با رقیبانی متنوع و متکبر نبود که از ورشکستگی حتمی
رنج میبرد.
روزنامه ی جمهوری اسلامی در «تحليل سياسي هفته»خود چاپ شده در ستون سرمقاله اش اینچنین نوشت:در هفته جاري مذاكرات ژنو در سايه پايداري ملت ايران و پايمردي سنگربانان ديپلماسي كشور به نتيجه رسيد و گامي مهم و اساسي در راه تثبيت حق غني سازي ايران و رفع برخي تحريمها برداشته شد.ايران و گروه 1+5 روز شنبه بعد از 5 روز مذاكرات فشرده و نفسگير به توافق رسيدند. اين تفاهم كه بسياري آنرا تاريخي توصيف كردند، خيلي زود به تيتر نخست همه رسانههاي مهم دنيا تبديل شد. براساس سند چهار صفحهاي توافقنامه ژنو كه به تأييد وزراي خارجه گروه 1+5 و ايران رسيد، غنيسازي در ايران، چه در بيان و چه در عمل ادامه خواهد يافت، تحريم جديدي اعمال نخواهد شد و تحريمهاي گذشته كاهش مييابد و بخشهايي از داراييهاي بلوكه شده ايران آزاد ميشود.در كنار اين توفيق بزرگ كه با رعايت همه اصول و حفظ خطوط قرمز نظام جمهوري اسلامي حاصل شد، امتيازاتي در زمينه گشايش تنگناهاي اقتصادي بدست آمد كه دولت ميتواند در سامان دادن به اوضاع اقتصادي كشور از آن بهرهبرداري كند. به همين مناسبت دكتر حسن روحاني رئيس جمهوري اسلامي ايران صبح يكشنبه در نامهاي به محضر رهبر معظم انقلاب از هدايت و حمايت ايشان در حفظ و حراست از دستاوردهاي هستهاي فرزندان اين مرز و بوم و توقف روند فشارهاي ظالمانه و آغاز فروپاشي نظام ناعادلانه تحريمهاي غيرقانوني تشكر كرد و برعهد خالصانه دولت تدبير و اميد در خدمت به اين ملت بزرگ و حفظ و حراست از دستاوردهاي هستهاي آن تاكيد نمود.
حضرت آيتالله خامنهاي نيز در پاسخ به نامه رئيس جمهور، با تقدير و تشكر از هيات مذاكره كننده ايراني فرمودند: "دستيابي به آنچه مرقوم داشتهايد در خور تقدير و تشكر از هيئت مذاكرات هستهاي و ديگر دستاندركاران است و ميتواند پايه اقدامات هوشمندانه بعدي قرار گيرد. بيشك فضل الهي و دعا و پشتيباني ملت ايران عامل اين موفقيت بوده و در آينده نيز خواهد بود انشاءالله. ايستادگي در برابر زيادهخواهيها همواره بايد شاخص خط مستقيم حركت مسئولان اين بخش باشد، و چنين خواهد بود. ان شاءالله."اغراق نيست اگر توافق اخير را بزرگترين دستاورد سياسي سالهاي اخير بدانيم. بيترديد اين توافق براي تندروها در همه جا، خبري ناخوشايند بود زيرا سكه افراطگرايان فقط در جنگ و نزاع و كشمكش اعتبار دارد و در غير اين صورت آنها مجالي براي حيات ندارند. در صحنه خارجي، مقامهاي رژيم صهيونيستي پيش قراول اين افراطگرايان هستند. "بنيامين نتانياهو" نخستوزير رژيم صهيونيستي در جريان مذاكرات هستهاي ايران و 1+5، مخالفت خود را با هرگونه توافق با ايران ابراز كرد و حتي به طعنه، اين توافق را "معامله قرن" و به نفع ايران دانست.
به هر حال مذاكرات ژنو، پيچ تاريخي مهمي براي سياست خارجي كشورمان بود كه در سايه ديپلماسي هوشمندانه و منطقي پشت سر گذاشته شد و انتظار ميرود كه با ادامه آن، مشكلات يكي پس از ديگري از سر راه ملت برداشته شود.دولت تدبير و اميد در اين هفته درحالي 100 روزه شد كه توافق هستهاي با گروه 1+5 را در كارنامه خود داشت، اقدامي كه به تنهايي براي سنگين كردن كفه ترازوي دولت يازدهم و مابهالامتياز كابينه دكتر حسن روحاني كفايت ميكند.100 روز از عمر دولت يازدهم گذشت. گرچه اين مدت كوتاه، معيار مناسبي براي قضاوت در مورد كارنامه يك دولت كافي نيست ولي حجم دستاوردهاي اين دولت به اندازهاي بوده است كه نميتوان آنرا ناديده گرفت.به واقع بايد پذيرفت بخش عمدهاي از گشايشهاي قابل توجه در كشور، ناشي از آرامش و فضاي رواني مثبتي است كه پس از روي كار آمدن دولت تدبير و اميد در كشور بوجود آمده و در فضاي عمومي اين تلقي ايجاد شده كه دولت جديد بر مدار عقل و تدبير حركت ميكند و بيش از هر اقدام مثبتي، دستكم قرار نيست به اقدامات غيركارشناسي، منفي، سلبي، عوامزدگي و هيجاني مبادرت ورزد.
واقعيت اينست كه مردم از اينكه دولت يازدهم فارغ از تحقق برخي وعدههايش، توانسته در زمينههاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، با پرهيز از شعارزدگي و افراطگرايي، قطار اداره امور اجرايي كشور را در مسير اعتدال، عقلانيت و تدبير هدايت كند، احساس آرامش و اعتماد كرده و اميدوارند ادامه اين روند به همراه استفاده از راهكارهاي متوازن و محققانه، بتواند كشور را از پيچهاي خطرناكي كه در مسير راه قرار دارد، نجات دهد، چرا كه در پيش گرفتن رويكردهاي غيرمنطقي و هيجاني در سالهاي قبل نه تنها عيار دولتمردان را در نظر افكار عمومي داخل و عرصه بينالمللي پائين آورده بود، بلكه حجم مشكلات و مسائل پيش روي كشور را بويژه در عرصه اقتصادي بسيار بالا برده بود. به هر حال مردم به شدت اميدوارند كه دولت يازدهم با به كار بستن عقلانيت و اقدامات سنجيده، بتواند بر مشكلات ناشي از 8 سال نابساماني و بيتدبيري فائق آمده و كشور را در مسير درست و صحيح قرار دهد.
روز سه شنبه هفته جاري تهران ميزبان اجلاس وزراي خارجه كشورهاي عضو اكو بود. 10 كشور عضو سازمان همكاري اقتصادي اكو در تهران جمع شدند تا در بيست و يكمين نشست شوراي وزيران، راههاي توسعه همكاريهاي دستجمعي در داخل سازمان اكو را جستجو نمايند. اين اجلاس با صدور بيانيهاي در 15 بند به كار خود پايان داد، ضمن اينكه رياست اكو در اين نشست از جمهوري آذربايجان به جمهوري اسلامي ايران منتقل شد. طبعاً مسئوليت رياست چنين سازمانهاي گروهي كه به منظور توسعه همكاريهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي بين كشورهاي همسايه و منطقه ايجاد شده، علاوه بر عنوان رياست، متضمن مديريت صحيح و استفاده از ظرفيتهاي همه كشورهاي عضو در جهت پيشبرد اهداف سازماني است. جمهوري اسلامي ايران نيز كه تاكنون رياست چند سازمان بينالمللي از جمله كنفرانس اسلامي و نهضت عدم تعهد را برعهده داشته، آنگونه كه شايسته بوده، نتوانسته از اين امكان استفاده بهينه كند، لذا لازم است مديران جديد دستگاه ديپلماسي كشور به اين نكته توجه كرده و اكنون كه ايران رياست همزمان دو سازمان بزرگ بينالمللي يعني "نهضت عدم تعهد" و "اكو" را برعهده دارد، نقش مؤثرتري را ايفا نمايد.
هفته جاري با سالروز تشكيل بسيج مستضعفان همراه بود، نهادي كه با هدف حفظ و حراست از ارزشهاي نظام اسلامي با فرمان تاريخي امام خميني در سال 1358 بوجود آمد. واقعيت اينست كه پيچيدگي و گستردگي توطئه دشمنان انقلاب نوپاي اسلامي موجب شد كه امام راحل كه همواره با تيزبيني و درك واقعبينانه شرايط، موقعيت سياسي و امنيتي كشور را رصد ميكردند، نياز به تأسيس نهادي را احساس كردند كه بازوي انقلاب باشد. بدين ترتيب در پنجم آذر 58 فرمان تشكيل بسيج مستضعفين، يا ارتش 20 ميليوني را صادر كردند. اين نهاد مردمي با آغاز جنگ تحميلي به عنوان يك نيروي برخاسته از متن مردم، در صحنه دفاع مقدس حضوري فعال داشت و منشاء خدمات فراواني در هشت سال دفاع جانانه ملت ايران شد. امروز نيز لازم است كه با استفاده صحيح از همه ظرفيتهاي بسيج، از اين نيروي پرتوان در جهت رشد و بالندگي ارزشهاي نظام استفاده شود.
امروز همچنين با روز نيروي دريايي مقارن است. به همين مناسبت فرماندهان و مسئولان نيروي دريايي ارتش با رهبر معظم انقلاب ديدار كردند. در اين ملاقات فرمانده معظم كل قوا ضمن تكريم از دريادلان نيروي دريايي، هدف اساسي نيروي دريايي را ايجاد و ساماندهي يك نيروي نظامي، در تراز ملت ايران و آرمانهاي نظام اسلامي دانستند.در بررسي رخدادهاي بينالمللي، به تصويب پيمان امنيتي كابل - واشنگتن در "لويه جرگه" افغانستان، جديدترين تحولات سوريه، و تداوم بحران در مصر ميپردازيم.در افغانستان، تصويب پيمان امنيتي كابل - واشنگتن در "لويه جرگه"، چشم انداز آينده افغانستان و استقلال اين كشور را با ابهام بيشتري مواجه ساخته است. البته اين مطلب، يعني تصويب پيمان مذكور در لويه جرگه دور از انتظار هم نبود چرا كه اكثر كساني كه امكان حضور در اين اجلاس را داشتند مورد تاييد حكومت و تابع نظرات و اهداف سياسي حامد كرزاي بودهاند. واقعيت اين است كه دولت كرزاي قصد امضاي اين پيمان را داشت ولي با انداختن مسئوليت آن به عهده لويه جرگه، يا ريش سفيدان اقوام و قبايل افغانستان، درصدد بوده است خود را از تبعات اين اقدام ضد ملي مصون بدارد.
پيمان امنيتي ميان آمريكا و افغانستان مجوز ابقاي نظاميان آمريكا در افغانستان را براي دست كم 10 سال ديگر فراهم ميكند و البته هيچ تضميني وجود ندارد كه 10 سال بعد هم افغانستان را ترك كنند. نكته مهم اين است كه در اين پيمان، به خواست آمريكا، اتباع آمريكايي در صورت ارتكاب جرم در افغانستان، از تعقيب در اين كشور درامان خواهند بود. علاوه بر آن، اين پيمان مقرر ميدارد كه نظاميان آمريكايي حق دارند به بهانه حفظ امنيت، به هر مكان در افغانستان، حتي منازل مردم وارد شوند و افراد و خانهها را تفتيش كنند بدون آنكه دولت افغانستان بتواند مانع اين كار آنها باشد. تأسيس پايگاههاي نظامي و جا به جايي نيروهاي آمريكايي در افغانستان از جمله اختياراتي هستند كه در پيمان مذكور ذكر شده است.
به طور كل، پيمان مذكور يك پيمان استعماري و فراتر از كاپيتولاسيون است و به همين دليل بسياري در افغانستان مخالف اين پيمان هستند ولي دولت تحت فشار و تهديدهاي آمريكا قصد دارد زيربار امضاي آن برود.در اين هفته سرانجام تاريخ دوم بهمن، از سوي سازمان ملل به عنوان تاريخ برگزاري "ژنو 2" درباره سوريه تعيين شد. طبق تازهترين اطلاعات، ژنو 2 با حضور 30 كشور و در سطح وزراي خارجه برگزار خواهد شد. در اين ميان، درحالي كه دولت سوريه رسماً آمادگي خود را براي حضور در ژنو 2 اعلام كرده است، مخالفان، مواضع ضد و نقيضي اعلام ميكنند. اين امر نشان دهنده تشتت و آشفتگي در ميان مخالفان سوري است و مشكل اصلي هم همين مسئله است يعني كه سوريه و جامعه بينالمللي با طيفي رنگارنگ از مخالفان در سوريه مواجه هستند كه مواضع گوناگوني دارند و حتي در بسياري از موارد، نه تنها با هم از موضع واحدي برخوردار نيستند بلكه به حدي با هم اختلاف دارند كه به خون هم تشنه هستند.
تركيه و عربستان به عنوان دو بازيگر بحران سوريه كه نقش مؤثري در تداوم جنگ در سوريه داشتهاند با تحولات اخير، تقريباً شكست سياستهايشان در سوريه قطعي شده است و به همين دليل به شدت عصباني هستند.ژنو 2 در چنين فضايي تشكيل ميشود و طبعاً نميتوان به موفقيت آن و حصول يك نتيجه تعيين كننده در آن، زياد خوش بين بود هر چند كه دست اندركاران تشكيل اين اجلاس ميكوشند آن را تعيين كننده جلوه دهند. به هر حال دوم بهمن يك فرصت ديگري براي پايان بحران در سوريه است كه بايد منتظر بود و ديد كه چه دستاوردي از آن حاصل خواهد شد.
اين هفته، بحران در مصر درحالي ادامه يافت كه دولت دست نشانده كودتاچيان مصوبهاي را تصويب كرد كه هدف آن، باز بودن بيشتر دست مأموران در سركوب تظاهرات اعتراضآميز ميباشد. براساس مصوبه جديد، هرگونه تظاهرات بايد منوط به اخذ مجوز از دولت باشد و در غير اينصورت، نيروهاي امنيتي مجاز هستند شديداً با تظاهرات مقابله كنند. اين مصوبه با مخالفتهاي شديد در داخل و خارج مصر مواجه شده است با اينحال دولت مدعي است كه قصد جلوگيري از تظاهرات را ندارد و بلكه قصد آن است كه تظاهر كنندگان مجوز بگيرند!مشخص است مصوبه جديد، امنيتي شدن فضاي مصر را تشديد ميكند و نيروهاي نظامي و امنيتي كه پيش از اين، بدون اين مجوز صدها تظاهر كننده را به خاك و خون كشيدند در شرايط جديد با دست بازتر به سركوب اعتراضات خواهند پرداخت.
مطلبی که روزنامه ی دنیای اقتصاد به ستون سرمقاله خود با عنوان«گزارش صد روزه و استراتژیهای اقتصادی»او به قلم زهرا کاویانی اختصاص داد به شرح زیر است:رییسجمهور روز سهشنبه گزارش صد روزه عملکرد دولت یازدهم را ارائه کرد.
این گزارش در حالی ارائه شد که بسیاری از افراد، مردم عادی، فعالان بازار و
عاملان اقتصادی امید زیادی به بهبود اوضاع اقتصادی در آینده، با توجه به
تغییرات رخ داده در فضای دیپلماسی و سیاسی کشور، دارند. گزارش صد روزه
رییسجمهور از جنبههای بسیاری دارای اهمیت بوده است.در حالی که دولت
یازدهم از ابتدا، اجرای برخی از امور را در صد روزه اول وعده داده بود و در
حالی که امید به بهبود اوضاع با روی کار آمدن دولت یازدهم، مجددا در جامعه
ایجاد شده بود، چگونگی تحقق وعدههای داده شده و به خصوص وعدههای اقتصادی
و همچنین ارائه چشماندازی از آینده برای فعالان اقتصادی از اهمیت بالایی
برخوردار است.
با بررسی عملکرد دولت در صد روزه اول، میتوان گفت عمدهترین موفقیت دولت
در عرصه دیپلماسی خارجی و سیاست خارجی بوده است. هرچند در زمینههای
اقتصادی نیز دولت تلاش كرده تا برخی موانع را برطرف سازد، اما به نظر
میرسد توافق هستهای که روز نود و نهم از فعالیت دولت یازدهم صورت گرفت،
مهمترین دستاورد دولت یازدهم بوده است.
هرچند از آنجا که سیاستهای اقتصادی نیاز به زمان دارند، تا تاثیر خود را
بر متغیرهای اقتصادی نشان دهند و از این رو انتظار نمیرفت که در صد روزه
اول کاری دولت یازدهم، تغییرات محسوسی در متغیرهای اقتصادی کشور مانند نرخ
تورم و نرخ بیکاری و.. رخ دهد، اما به نظر میرسد جای برخی موارد اقتصادی
در گزارش صد روزه دولت یازدهم خالی بود که از مهمترین این موارد ارائه یک
استراتژی کلی اقتصادی از سوی دولت برای فعالان اقتصادی است.
در حالی که به نظر میرسد فضای سیاست خارجی کشور به سمت ثبات و بهبود اوضاع
پیش میرود، فعالان اقتصادی نیازمند آن هستند تا به طور مشخص از استراتژی
اقتصادی دولت مطلع شوند، تا با در نظر گرفتن این اطلاعات، برنامهریزی برای
سرمایهگذاری، راهاندازی کسبوکارهای جدید یا سایر موارد را انجام دهند.
عدم ارائه استراتژی مشخص از سوی دولت در بازارهای مختلف، نا اطمینانی را
در بین فعالان اقتصادی افزایش میدهد. به عنوان مثال، لازم است تا مشخص شود
آیا با برداشته شدن تحریمها، بازار ارز مجددا با نوسانات زیاد و بیثباتی
روبهرو خواهد بود؟ یا در بازار اعتبارات، آیا با کاهش احتمالی نرخ ارز،
نرخ سود بانکی مجددا کاهش خواهد یافت؟ یا اینکه آيا نرخ سود بانکی به علت
همخوانی با تورم با افزایش مواجه خواهد بود؟
همچنین در سایر موارد نیز
ارائه یک استراتژی مشخص، به تصمیمگیری فعالان اقتصادی کمک بسیاری خواهد
کرد. به عنوان مثال، سیاستهای دولت در زمینه تنظیم بازار، میتواند از
اهمیت بالایی برخوردار باشد. اینکه آیا دولت معتقد به تنظیم بازار از طریق
واردات یا سازمان تعزیرات حکومتی هست، یا خیر. مثلا آیا دولت در زمینه
تنظیم بازار شب عید، با ورود به بازار و واردات میوههای ارزان قیمت اقدام
به تنظیم قیمتها خواهد کرد؟ اعلام چنین استراتژیهايي میتواند بر حجم
فعالیتهای کشاورزان و ديگر فعالان بازار تاثیرگذار باشد.
بنابراین در حالی که شاید بتوان گفت، ثبات در بازارها و سیاستهای اقتصادی و
به طور کلی محیط اقتصاد کلان از مهمترین عوامل رشد اقتصادی محسوب میشود،
افزایش رشد اقتصادی کشور از منفی به صفر درصد همانطور که در گزارش صد روزه
رییسجمهور ارائه شده بود، نیازمند ارائه یک استراتژی مشخص اقتصادی از سوی
دولت و همچنین التزام دولت به پایبندی به آن در مرحله بعد است.
ایرج ندیمی،عضو کمیسیون اقتصادی در ستون یادداشت اول روزنامه تهران امروز مطلبی را با عنوان«لايحه بودجه مهمتر از گزارش 100 روزه»به چاپ رساند که در زیر میخوانید:در100روز نميتوان انتظار معجزه داشت؛ اما كارنامه دولت در اين مدت
قابل دفاع بودهاست. با توجه به گزارش رئيسجمهور از 100روز نخست كاري
كابينهاش از امروز به بعد بايد منتظر بود كه دولت برنامه مناسبي براي حل
مشكلاتي كه گفته شد، داشته باشد. در واقع حدود سه ماه گذشته فرصت خوبي براي
دولت بوده كه مشكلات را بشناسد و از گزارش رئيسجمهور هم مشخص شد، اين مهم
رخ داده و از اين به بعد بايد شاهد ورود دولت به فاز اجراي برنامههايش
براي كاهش مشكلات بود. يكي از مهمترين اتفاقاتي كه در چند روز آينده رخ
خواهد داد، ارسال بودجه سال 93 از سوي دولت به مجلس خواهد بود. در واقع اين
بودجه نشان خواهد داد كه دولت چه انديشهاي براي اقتصاد دارد. آن عدهاي
كه منتظرند برنامه مشخص دولت در حوزه اقتصاد را ببينند، بايد تا ارسال
بودجه به مجلس صبر كنند. چراكه اولين بودجه دولت يازدهم كاملا مشخصكننده
نوع ديدگاه دولت در حوزه اقتصاد است.
اين بودجه مشخص ميكند كه دولت چه
تدبيري كرده است؛ آيا سياستهاي انقباضي را دنبال ميكند يا انبساطي،
بهدنبال كاهش تصدي خود در اقتصاد است يا خير و قصد دارد در بخش پولي و
مالي كشور، چه تحولاتي به عمل بياورد. البته همين كه دولت در همين مدت كم
تلاش كرد تا لايحه بودجه را در تاريخ مقرر قانوني آماده كند، يك نقطه مثبت
است و يك نشانه از اينكه دولت تلاش دارد كه قانونمند باشد؛ اما از خلال
آنچه تصويب كرده است ميتوان به شكل دقيق پاسخ داد كه برنامه دولت براي
نقشه راه چهار سال آينده چگونه است. البته بهتر است كه به اين نكته هم توجه
كنيم كه دولت با چهارگانه «وظايف، اختيارات، منابع و امكانات» برنامهريزي
كرده و بدان عمل خواهد كرد.
بايد ديد كه دولت براي 100 روز اول خود چه
وظايفي در نظر گرفته و چه اختياراتي داشته است. آيا منابع و امكانات لازم
براي وظايفش در اختيار داشته است يا نه؟ در اين شرايط است كه ميتوان تحليل
درستي از عملكرد دولت در اين مدت داشت. اما به نظر اينجانب، مهم تنها 100
روز اول نيست؛ بايد منتظر بود و ديد براساس اين چهارگانه، دولت براي چهار
سال آينده چه رفتاري خواهد داشت و تاكيد ميكنم كه لايحه بودجه 93 مشت دولت
را درخصوص نوع نگاهش به اقتصاد و برنامههايش باز خواهد كرد، چرا كه
تاكنون ما جز اظهارنظرهاي پراكنده وزرا مسير مشخص ترسيم شدهاي در اين خصوص
نداشتيم و لايحه بودجه كه قرار است هفته آينده به مجلس تقديم شود
ميتواند مشخصكننده ديدگاه دولت باشد. آنچه كه در ژنو رخ داد، باعث شد
اميد در بخشهاي مختلف مردم از جمله فعالان حوزه اقتصاد افزايش يابد. اين
جو رواني مثبت ميتواند به دولت كمك كند تا برنامههاي خود را پيش ببرد.
بخصوص كه فرصت شش ماهه بهوجود آمده از توافق اخير دست دولت را در برخي
زمينهها باز كرده است. توصيه به دولتمردان آن است كه با توجه به همين جو
رواني موجود، بايد هر چه سريعتر برنامههاي خود را وارد فاز عملياتي كنند و
برای رفع مشكلاتي كه در گزارش رئيسجمهور بيان شد، گام بردارند.
ستون سرمقاله روزنامه ابتکار را نگاهی می اندازیم که به مطلبی با عنوان«قصه پر غصه يک گزارش 100روزه»نوشته شده توسط اشکان بنکدار جهرمی اختصاص یافت و به تعهد رئیس جمهوری در ادامه دار بودن گزارش ها نیز اشاره کرد:
رئيسجمهور کشورمان
سهشنبه شب در برنامه گفتوگوي زنده تلويزيوني در شبکه يک سيما حضور يافت و
به ارائه گزارش عملکرد 100 روز اول کار دولت يازدهم و اقدامات دولت در اين
دوره پرداخت. در اين گفتوگو که در دفتر کار رئيس جمهور صورت گرفت، وي
بيان داشت طبق وعده اي که داده بوده، اين گزارش را ارائه ميدهد.اين
گزارش در حالي ارائه ميگردد که طيفي ازاصولگرايان مخالف دولت در اين بازه
کوتاه صد روزه دائماً، وعده روحاني را بهانه اي براي انتقادهاي خود
قرارداده بودند و از او نسبت به مصيبتهاي به وجود آمده در دولت قبل حساب و
کتاب ميخواستند. به نوشته برخي سايتها صدا و سيما به شدت تلاش کرده است
که حسن روحاني از ارائه گزارش وضعيت اسفناکي که از دولت پيشين برايش به
ميراث مانده کمتر سخن بگويد.
به نوعي مخالفان روحاني ضمن بهانه جوييهاي
مثال زدني از او انتظار دارند نسبت به آن چه از سلف خود تحويل گرفته سکوت
کند و همه آن مصيبتها را به پاي خود بنويسد و بپذيرد که همه مشکلات هشت سال
گذشته نه از جانب احمدي نژاد و اصولگرايان حامي او، بلکه خودبه خود به
وجود آمده است! اما اگر آمارهاي تکان دهنده رئيس دولت يازدهم هم نبود،
وضعيت اقتصاد کشور درسالهاي اخير آنقدر دهشتناک بود که نه تنها اقتصاددانان
و سياست پيشگان بلکه مردم عادي هم با گوشت و پوست خود درد آن را حس
نمودند.با همه اين اوصاف ارائه اين گزارش در برابر
مردم، به ويژه تعهد رئيس جمهور در ادامه دار بودن اين گزارشها، بسيار
اميدوار کننده مينمايد. براي اولين بار پس از هشت سال به سبب همت والاي
مردم در حماسه 24 خرداد، از صدا و سيما شاهد رفتاري مؤدبانه و در خور شأن
رئيس جمهوري اسلامي همراه با آمارهاي واقعي و در عين حال حيرت انگيزي بوديم
که سالها با فريبکاري از مردم پنهان نگه داشته ميشد و حتي به مدد رسانه
ملي و برخي تريبونهاي ديگر وارونه جلوه داده ميشد.
هشت سال اقتصاد، فرهنگ
و سياست داخلي و خارجي اين مملکت در سايه بي تدبيري ها، کشور را دچار
بحرانهاي وخيمي نمود که حتي در زمان هشت سال دفاع مقدس هم تجربه نشده بود.
حکايت پولدارترين دولت تاريخ ايران و در عين حال خالي ترين خزانه و
بدهکارترين آن، تورم 43 درصدي توأمان با رکود اقتصادي با نرخ رشد منفي 8/5
درصد، گرفتار آمدن در دام تحريمها همراه با وابستگي روزافزون به خارج به
سبب نابودي کشاورزي و واردات بيش از 7 ميليون تن گندم در سال و پس از اين
که در دولت اصلاحات از اين نظر به خودکفايي رسيده بوديم، افزايش روزافزون
واردات با دلارهاي يارانه اي که پول اين ملت را روانه جيب بازرگانان چيني و
کره اي نمود، ممنوع القلم شدن اصحاب فرهنگ و بي مهريهاي ناروا بر اهالي
سينما و کلاً تلاش براي تسلط فرهنگ دولتي، ناکاميها در سياستهاي خارجي به
ويژه ايجاد بن بست در مذاکرات هسته اي به سبب سوء محاسبات و لجاجتها و
بسياري موارد تأسف بار ديگر در سخنان رئيس جمهوري با اين که حکايت از صلابت
و شفافيت رئيس دولت تدبير و اميد داشت ولي ياد آور روزهاي بسيار تلخي بود
که بر اين مردم گذشت. اين بار رئيس دولت از در عوامفريبي و آماربازي وارد
نشد و حتي خود را در قبال تمام تعهدات دولت قبل مسئول دانست و مهمتر اين که
معضلات موجود را بهانه اي براي فرار از اداي وظيفه خود قرار نداد و بهبود
اوضاع نابسامان فعلي را در شکلي واقع گرايانه نويد داد. وي همچنين از
پاسخگو بودن دولتش گفت وحتي از انتقادهاي صدا و سيما که بعضاً غير منصفانه
مينمايد نيز استقبال کرد.
کلام آخر اين که آن هشت سال
گذشت و آن مردي که قطعنامهها را کاغذ پاره ميخواند رفت، ولي ياد آن
سالها ميتواند تجربه ارزشمندي براي همه باشد به ويژه آنان که از هر فرصتي
براي لاپوشاني کارهاي عوامگرايانه و علم گريز دولت گذشته که به صورت عادت
ناميمون گردانندگان امور کشور در آمده بود، استفاده ميکردند. در نقطه
مقابل اما بودند کساني که پيش و بيش از ديگران متوجه وضع نامطلوبي شده
بودند که دولتيان سابق با سياستهاي توده گرايانه و تعريفي تحريف شده از
عدالت، چهار نعل به سوي آن به تاخت ميرفتند. آقاي رئيس جمهور! کساني پيش
از شما همين مسائل را بيان کردند. کساني که آن زمان به جرم سياه نمايي مورد
بي مهريهاي فراوان قرار گرفتند و گاه راهي به حبس نيز پيدا کردند. شايد
اگر آن روزها گوش شنوايي از سر دلسوزي و خردمندي ميشنيد آن چه بايد
ميشنيد، وضع کشور بدين حد به وخامت نميگراييد و ميلياردها ميليارد سرمايه
مادي و معنوي مملکت نابود نميشد. آقاي رئيس جمهور اکنون که پيروزمندانه
با استفاده از پتانسيلهاي موجود کشور بر بن بست هسته اي فائق آمده ايد،
شايد وقت آن باشد که فکري به حال قفلهاي ناگشوده ديگري که اقتصاد، فرهنگ
واجتماع را با مشکل مواجه کرده، نيز بگشاييد.
دکتر ایرج گلدوزیان ستون یادداشت روزنامه حمایت را به مطلبی با عنوان«راهکارهای پیشگیری از جرایم ثبتی»اختصاص داد که در زیر میخوانید:جرم ثبتی نقض عمدی یا خطایی قوانین و مقررات ثبتی است که در قوانین و مقررات ثبتی برای آن مجازاتهایی پیش بینی شده است. این مجازاتها به طور خلاصه عبارتند از حبس، جزای نقدی، تعطیلی محل کسب و لغو پروانه، انفصال و محرومیت از حقوق اجتماعی. هر چند این مجازاتها میتوانند تا حدودی مفید باشند اما به دلیل اینکه این گونه پاسخها در قبال ارتکاب اعمال ممنوعه و غیر مجاز بعد از وقوع جرم هستند و حالت کیفری برای فرد خاطی دارند دارای هزینههای روانی و مادی برای فرد و جامعه هستند بنابراین پیشگیری از وقوع جرم از اهمیت خاصی برای قانونگذار برخوردار است. از این حیث پاسخهای دیگری نیز در برابر تخلفات و جرایم در نظر گرفته شده اند که از ارتکاب اعمال غیر مجاز جلوگیری کنند. خصیصهای که این نوع از پاسخهای پیشگیرانه دارند این است که لزوما قهرآمیز نیستند. حال آنکه مجازاتها قهرآمیز و سرکوبگر هستند و فقط برای سرکوب مرتکب به کار گرفته میشوند. اعدام، حبس، انفصال از خدمات دولتی و سایر مجازاتهای مقرر در قوانین و مقررات ثبتی نمیتوانند به طور کامل اقداماتی موثری در پیشگیری از جرایم باشند هرچند توانسته اند از وقوع جرایم ثبتی تا حدودی جلوگیری کنند. در ادامه به بررسی شیوههای پیشگیری از جرایم ثبتی میپردازیم:
اقدامهای قوه قضاییهقوه قضاییه در اجرای بند 4 اصل 156 قانون اساسی به منظور نیل به اهداف پیشگیری از جرم و اصلاح مجرمان میتواند با تهیه نشریهها و جزوههای حقوقی مرتبط با مسایل ثبتی، آنها را در اختیار ادارهها و ارگانهای مختلف قرار دهد تا از این راه، مراجعان و کارمندان به تکالیف قانونی خود آگاه شوند.
نقش قوانین ثبتیمطابق ماده 10 قانون ثبت قبل از اقدام به ثبت عمومی باید مراتب ثبت در هر ناحیه در جراید به اطلاع عموم برسد و مواد 11 و 14 قانون ثبت نیز لزوم الصاق آگهی در خصوص تقاضای ثبت ملک و تحدید حدود در محل وقوع ملک را یادآور شده است. بند 6 ماده 147 اصلاحی قانون ثبت نیز بر ضرورت نشر آگهی ثبت ملک در جراید کثیرالانتشار تاکید کرده است مبنی بر اینکه آگهیهای ثبت ملک در جراید کثیرالانتشار منتشر شود تا عموم مردم از تقاضای ثبت در یک منطقه اطلاع یابند و حتی برای حصول اطلاعات بیشتر بتوانند به اداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع املاک مورد تقاضای ثبت مراجعه و از محل دقیق ملک مورد تقاضای ثبت آگاهی پیدا کنند.
اقدامهای آموزشیاقدامهای آموزشی هم شامل مردم عادی است و هم کارکنان ثبت اسناد و املاک، سردفتران و دفتریاران را شامل میشود. با توجه به اینکه تعداد زیادی از جرایم ثبتی از طرف مردم عادی ارتکاب مییابد، آموزش و آگاه سازی مردم نقش ارزندهای در پیشگیری از جرم دارد.علاوه بر آنکه بزهدیدگان این جرایم نیز خود مردم جامعه هستند. آگاهی و اطلاع کامل از مقررات و قوانین ثبتی در وهله نخست اراده فرد را در خصوص خودداری از ارتکاب بزه قویتر میکند و دوم اینکه میتواند مانعی در راه ارتکاب جرم توسط افراد شود. برنامههای آموزشی مردم در سطوح ابتدایی میتواند از آموزش و پرورش و کتب درسی شروع شود. همچنین آگاهی دادن به مردم از طریق جراید و صدا و سیما و آموزشهای دینی، برای پیدا کردن احساس مسئولیت نسبت به ضررهای ناشی از جرم و پیامدهای اعمال مجرمانه دیگران، در پیشگیری از جرایم بسیار موثر است.
در خصوص کارمندان ثبت و سردفتران و دفتریاران نیز برقراری دورهها و کلاسهای آموزشی منظم و مستمر، لزوم کارآموزی دقیق برای مدت مناسب، نظارت مستمر و دقیق بر کار کارکنان ثبت و سردفتران و دفتریاران میتواند در امر پیشگیری از جرایم و تخلفات ثبتی موثر باشد.کارمندان ثبت که برای رسیدگی به پروندههای ثبتی و یا کارشناسانی که برای تحقیقات محلی برای ثبت املاک انتخاب میشوند باید آگاهی کافی در خصوص وظیفه خود داشته باشند و موقعیتی را که با استفاده از آن افراد امکان ارتکاب جرم و تخلف را دارند بشناسند. البته داشتن آگاهی نیاز به مطالعه آموزشی دارد و در کنار آن تجربه نیز نقش تکمیل کنندهای دارد. کارکنان ثبت اسناد و املاک برای احراز سِمتهای کارشناسی، نمایندگی ثبت و مسئولیت باید دارای سابقه کافی بوده و دورههای آموزش شغلی را طی کرده باشند. سازمان ثبت اسناد و املاک نیز با توجه به نیاز استانها در رشتههای مختلف ثبتی با اعزام کارشناسان به مرکز استانها اقدام به امر آموزش ابتدایی و تکمیلی کارکنان ثبت میکند. بدون طی این دورهها و نیز کسب نکردن تجربه کافی و تایید آن از طرف مقام مسئول، اعطای مجوز کارشناسی و یا سمت نمایندگی ثبت و مسئولیت میسر نیست.
شخصی که به عنوان کارشناس یا نماینده ثبت مسئول تحقیق محلی برای تقاضای ثبت ملک است اگر فاقد بصیرت کافی باشد، دیگران به راحتی میتوانند با سوء استفاده از او اقدام به اخذ سند مالکیت معارض کرده یا ملک غیر را به نام خود ثبت کنند. مسئول اداره ثبت نیز اگر فاقد آگاهی حقوقی و ثبتی کافی باشد همیشه در معرض خطر ارتکاب جرم از طرف مجرمان است.
نقش رسانههای گروهیرسانههای گروهی با شناسایی و تحلیل معضلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و از سویی با اتخاذ تدابیر و بهکارگیری اقدامات مناسب میتوانند در کاهش میزان جرایم، نقش بسزایی داشته باشند. علاوه بر این مطبوعات و نشریهها نیز نقشی بسزایی در تأثیر بر افکار عمومی و پیشگیری از جرایم دارند. همچنین رسانهها و وسایل ارتباط جمعی از قبیل صدا و سیما، روزنامههای کثیرالانتشار، جراید محلی و ... در مقام برنامههای تبلیغاتی به منظور افزایش علم و اطلاع مردم نسبت به مسایل و مقررات ثبتی، میتواندگام های موثری برای پیشگیری از جرایم و تخلفات بردارند.
و در آخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری را میخوانید که در مطلبی با عنوان«گزارش متين»و به قلم حجت الاسلام رسول منتجبنيا در رابطه با گزارش اخیر رئیس جمهور اینگونه نوشت:
گزارش 100 روزه رييس جمهوري به مردم ايران اقدامي جامع، متين و منطقي بود. همه ديدند که آقاي روحاني با چه ادبيات فاخري مردم را مورد خطاب خود قرار داد و با وجود انتقادات زيادي که به مجموعه قبلي داشت، تحت هيچ شرايطي از چارچوب ادب و متانت خارج نشده و کمترين توهيني هم نکرد تا به آنهايي که به تهمت و توهين عادت دارند، نشان بدهد که فضاي مودبانه بهترين فضا براي نقد ديگري است.
گزارش صد روزه که به طرز کاملا عجيبي مورد انتقاد عدهاي واقع شده است، به بهترين شکل ممکن واقعيتهاي موجود را به اذهان عمومي شرح داد و دقيقا به همين دليل ميتوان گفت که بعد از گزارش 100 روزه رييس دولت، حالا آحاد مختلف مردم به تحليلي واقعي از شرايط روز رسيدهاند و ميدانند که چه وضعيتي بر کشورشان حاکم است.
همچنين بايد يادآور شد که «ارايه گزارش 100 روزه» يکي از وعدههايي بود که حسن روحاني در فعاليت انتخاباتي وعده داده بود و اين عمل را بايد به حساب وفاي به عهد گذاشت، واقعا بايد از آنهايي که مخالف گزارش هستند، اين سوال را پرسيد که کجاي اين کار با قانون و عرف منافات دارد که اين همه آشفته شده و بر خود واجب ميدانند که موضع منفي داشته باشند، آن هم در شرايطي که مردم به طور آشکار از اين اتفاق خوشحال و البته راضي هستند و آن را نمونه روشنگري دولت مستقر در جمهوري اسلامي به حساب ميآورند.
حالا همه ميدانند که وضعيت ما به لحاظ ذخائر اقتصادي چطور است و دولت با چه شرايطي روبرو است و براي رسيدن به هدف نهايي که همان آرامش عمومي است، چه سد و موانعي وجود دارد تا بتوان اينطور گفت که «آگاهي مردم از وضعيت موجود» اتفاقي است که بايد رخ ميداد و به همين دليل بايد از رييس جمهوري تقدير و تشکر کرد. با همه اين تفاصيل، شاهد اين هستيم که عدهاي همچنان اصرار به ناديده گرفتن تاثيرات مثبت دولت فعلي و البته ندانم کاري مجموعهاي هستند که در هشت سال گذشته هزينههايي جدي را به جامعه تحميل کردند تا اين ذهنيت به وجود آيد که برخي حاضرند تا منافع ملي را حاشيه نشين ببينند تا از اين طريق مصالح و اهداف درون جرياني خود را دنبال کنند.
بايد منتقدان گزارش 100 روزه رييس جمهوري را به دو دسته تقسيم کرد. گروه اول چهرههايي هستند که در عضويت دولتهاي نهم و دهم قرار داشتند و به همين دليل انتقاد از روند سالهاي 84 تا 92 را به طور طبيعي انتقاد از خود تلقي ميکنند و به همين دليل براي اينکه به زعم خود پاسخي به مباحث مطرح شده بدهند، حاضر به هر اقدامي ميشوند. دسته دوم هم حامياني هستند که تلاش زيادي براي روي کار آمدن دو دولت گذشته داشتند و به خوبي ميدانند که در بحرانهاي به وجود آمده سهم دارند و به همين دليل در هر زمان که انتقادي مطرح ميشود، بر خورد واجب ميدانند تا با واکنش نشان دادن دنبال اعاده حيثيت خود باشند. اينگونه تحرکات در حالي است که آنها بايد با شنيدن پيامي که مردم در 24 خرداد دادند، در رفتار خود تغييراتي به وجود بياورند و به جاي پرداختن به منافع سياسي، به اين فکر باشند تا سوار بر موج اعتدال به وجود آمده، سهمي در پيشرفتهاي محتمل آتي داشته باشند.