سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

به مناسب هفته بسیج؛

نگاهی به نفوذ معنوی معمار كبير انقلاب بر بسيجيان

سربازان امام(ره) و ارتش بيست ميليونی او يعنی بسيجی‌ها نشان دادند كه سرسپرده و مطيع و رهروانی با وفايند و از اين لحاظ شايد امام خمينی(ره) از اجدادش بسيار خوش اقبال‌تر بود و در ميان مردمی زندگی كرد كه اكثريت قاطعی از آن شيفته و شيدای منش و عرفان و سادگی و بی‌آلايشی او بودند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بسياری از مسلمانان، خاصه شيعيان، هميشه آرزو می كنند كه ای كاش در زمان زندگی پيامبر(ص) و يا امامان معصوم(ع) حضور داشتند تا از عطر معنوی حضور در آن فضا بهره می‌بردند و به پيشوايان دينی خود اقتدا كرده، ضمن فيض كسب معلومات به آن بزرگواران خدمت می‌كردند.

در اين سی و اندی سال زندگی، اين آرزو را بارها و بارها شنيده و می توان به شكل كلی گفت كه بسیاری از مردم ايران چنين آرزويی را در سر می‌پرورانند و حسرت حضور نداشتن در آن دوره را می كشند.

ولی اين خيل عظيم از مردم نمی‌دانند كه در آينده‌ای نه چندان دور مردمی خواهند زيست كه آرزو خواهند كرد كه ای كاش در زمانی زندگی می كردند كه يكی از ذريه امامان معصوم(ع) در آن دوره زندگی مي‌كرده است؛ دورانی كه انقلاب اسلامی ايران اوج آن بود و سيدی عالیقدر كه همچون اجدادش ساده زيست و جهان را با كلام برحقش به لرزه درآورد و نامش به عنوان مرد سال و چهره شاخص قرن در كتب جهانی به ثبت رسيد.

از حضرت امام خمينی(ره) حرف می زنم. از او كه تجسمی بود از اجدادش. از بزرگمردی كه در تمام زندگی از حق گفت و از هيچ كس جز قادر متعال ترسی به دل راه نداد و تبعيد و زندان و آزارهای بسيار را با تمام وجود پذيرفت تا جابران دست از ظلم و ستم بردارند و سرانجام وعده‌ای كه هنگام نخستين خيزش علنی در برابر رژيم داده بود به عينی‌ترين شكل علنی شد. او در جواب كسی كه پرسيده بود با كدام نيرو می‌خواهی در برابر رژيم قدرتمند پهلوی ايستادگی كنی گفته بود: سربازان من اكنون در قنداق هايشان هستند.

اين حرف را در خرداد ۴۲ گفته بود و هنگامی كه در سال ۵۷ سربازان او از قنداق‌ها باليده و به مردان و جوانان كامل تبديل شده بودند در ۲۲ بهمن آن سال تومار رژيم سلطنتی ايران و به نوعی سلطنت ۲۵۰۰ ساله ايرانی را در هم پيچيد و جمهوری اسلامی ايران را با حمايت همان كودكان در قنداق سال ۴۲ كه سال ۵۷ اكثريت قاطع جامعه ايرانی را تشكيل می دادند، برقرار كرد و اصول بنيادين آن را در جامعه ايران آن روز نهادينه كرد.

سربازان امام(ره) و ارتش بيست ميليونی او يعنی بسيجی‌ها نشان دادند كه سرسپرده و مطيع و رهروانی با وفايند و از اين لحاظ شايد امام خمينی(ره) از اجدادش بسيار خوش اقبال‌تر بود و در ميان مردمی زندگی كرد كه اكثريت قاطعی از آن شيفته و شيدای منش و عرفان و سادگی و بی‌آلايشی او بودند و چون حرف و عمل او را يكی می ديدند با كوچكترين اشاره اين پير خرابات عشق به پا خاسته و چنان حماسه‌هايی می‌آفريدند كه تاريخ كمتر به خود ديده بود.

پيروزی انقلاب را شايد ابتدا در ايمان قلبی مردم به مرادشان بايد دانست چرا كه هنوز ملت آزاد مشغول مزه مزه كردن طعم آزادی بودند كه تمام زورمداران جهان كه منافع خود را در خطر می ديدند، مترسكی را به نام صدام علم كردند و پشت آن مخفی شدند تا انقلاب ايران را به شكست و نابودی بكشانند. هيولای ديوانه‌ای كه به مرزهای كشور يورش برد و چنان ددمنشی ازخود نشان داد كه در تاريخ بی‌سابقه بود. مردم دلير مرزنشين در مقابل لشكرهای تا دندان مسلح و مكانيزه عراق با ابتدايی‌ترين وسايل به مقاومت پرداختند و در خرمشهر سربازان گمنام امام(ره) چنان پايداری عظيمی از خود نشان دادند كه در تاريخ برای هميشه مثل يك اسطوره خود را به ثبت رساندند.

امام خمينی(ره) كه با منش، رفتار، گفتار و كردار خود خيل روزافزون جوانان را شيفته خود می كرد از بسيجيان و همه مردم خواست كه با اتكا به خداوند در مقابل اين غول قدعلم كنند و با اين درخواست به رغم كارشكنی های خائنين داخلی كه در رأس آن‌ها بنی‌صدر قرار داشت داوطلبانه به مرزها روی آورده و در مقابل دشمن به دفاع پرداختند.

ايمان مطلق، يكی بودن حرف و عمل و ساده زيستن او كه مثل اجدادش الگويی از يك رهبر كامل كه خود نيز چون مردم و در ميان آن‌ها به سادگی تمام زندگی می كند يكی از شاخصه های اصلی وجود اين بزرگمردی بود كه ما توفيق آن را داشتيم تا در فضايی زندگی كنيم و نفس بكشيم كه او نيز در آن زيسته و ما به عينه شاهد كردار و رفتار بی مانند او بوده‌ايم.

سياستمداران بزرگ جهان كه برای ديدار با رهبر كبير انقلاب به ايران آمده‌اند، خاطرات بسياری از امام دارند كه بسياری از آن منتشر شده است. تقريباً همگی آن‌ها در لحظه اول مقهور آرامش، سادگی و فضای بی ريا و صميمی زندگی رهبر كشور بزرگ ايران شده‌اند.

صداقت گفتار، يگانگی رفتار و انديشه سبب می‌شد تا مصيبت جنگ را از زاويه ديگری به ايرانيان بشناساند و آن را نعمت بخواند و بگويد: ما در جنگ دوستان و دشمنان را شناخته‌ايم؛ ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شكستيم؛ ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامی قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها ساليان سال می توان مبارزه كرد. جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت.

جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نيست. جنگ ما جنگ ايمان با ضلالت بود و اين جنگ از آدم تا خاتم زندگی وجود دارد. ما در جنگ برای يك لحظه هم پشيمان از عملكرد خود نيستيم. راستی مگر فراموش كرده‌ايم كه برای ادای تكليف جنگيده‌ايم و نتيجه فرع آن بوده است. اين گونه بود كه بسيجيان با اعتماد و ايمان به سخنان رهبری كه عصاره توكل و تقوا بود چنان عاشقانه به جبهه‌ها شتافتند كه گويی به شادترين بزم زندگی دعوت شده‌اند و اين چنين شد كه جوانان و نوجوانان عادی اين سرزمين به تأسی از رهبر خود مرگ را به بازی گرفتند چرا كه انتهای آن را شهادت و سعادت دو دنيا می ديدند و امام اين وعده را چنان برايشان جا انداخته بود كه با ايمان كامل به سماع خون و گلوله و باروت شتافته و قدرتی را پديد آوردند كه تمام جهان در مقابله با آن اظهار عجز كرد؛ قدرت بی مانند بسيج. جوانان ساده اين آب و خاك كه مثل همه ما زمينی بودند و پراز اشتباه دقيقاً مثل تمام مردم و تمام انسان‌ها با يك انتخاب و توكل به خدا و اعتماد به رهبری رفتند و اسطوره شدند.

چنان كه گاه نسل های جديدتر می پندارند كه آن‌ها از جنس ديگری بوده‌اند و از كودكی نظر كرده بودند و مثل عابدان هر لحظه در حال مراقبه و تزكيه نفس در حالی كه چنين نبود، همنسلان من كه دوستان بسياری از ميان آنان پر كشيده‌اند و خدايی شده‌اند می دانند كه اين جوانان هم مثل ديگر انسان‌ها بوده‌اند و چه بسا در زندگی خطاهايی را از بزرگ تا كوچك انجام داده بودند. مثل ما شوخی می كردند، می‌خنديدند، به فكر آينده بودند، عاشق می شدند و … ولی هنگامی كه رهبرشان آنان را فرا می خواند، ندای او را لبيك گفته و بين دنيا و آخرت دومی را برمی‌گزيدند و می‌رفتند تا مرگ را مغلوب سرپنجه‌های خود كنند.

آنان قهرمانان گمنام اين سرزمين بودند، قهرمانی از جنس خود ما نه رويين تن و مقدس چنان كه نشود به آنان رسيد. نه در هر لحظه و هر مكانی با وجود تمام گناه‌ها و اشتباهاتی كه كرده‌ايم اگر ايمان به خدا وجودمان را پر كند و رهبری ساده و پاك نهاد هدايتمان كند، ما نيز می‌توانيم به مرحله‌ای برسيم كه سربازان امام(ره) رسيدند.

ما همواره در طول تاريخ بجز موارد معدودی هميشه در مقام دفاع برآمده‌ايم و دفاع امر عزيزی است كه حتی در گياهان هم وجود دارد. عنوان دفاع عنوانی است كه امام(ره) بر آن تأكيد داشتند و در موازين بين‌المللی هم شناخته شده است، همه ملت‌ها دفاع را جزو حقوق قانونی می دانند و در حوزه مسائل فقهی و دينی ما اين سابقه را از ديرباز هم داشتيم. ماهيت سياست كشور در آن روزها دفاع از كيان ملی و اسلامی ايران بود و تقدسش به سبب تكليف ولی فقيه يعنی جانشين امامان معصوم(ع) در جامعه كه آن زمان اين وظيفه را حضرت امام به عهده داشت، بود .

در زمان غيبت، دفاع به عنوان واجب شرعی نه در كنار بقيه واجبات بلكه در رأس آن قرار می‌گرفت. امام فرمان دفاع را صادر فرمود. اين واجبی شرعی بود كه حتی اذن ولی فقيه هم نمی‌خواست يعنی بدون اذن ولی فقيه اگر فردی در شهر خود دچار تهاجم قرار گيرد، دفاع از ناموس و كشور بر او واجب می شود و دفاع ما تقدسش را به اين دليل به دست آورد كه بسيجيان و مردم به واجب شرعی در تكاليف اسلامی و تعاليم دينی ما عمل كردند و دفاع مقدس را آفريدند.

ما هنوز گرفتار مسائل اول پيروزی انقلاب بوديم كه به كشور ما تجاوز شد و اكنون بر همه ثابت شده كه برخلاف جوسازی های قدرت های استعماری ما آغازگر جنگ نبوديم و مظلومانه مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفتيم و امام با فرمان جهاد به اين دفاع، قداستی ويژه بخشيد.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.