سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دکتر دینانی در برنامه "معرفت":

آزادی انسان اهمیت بسیار دارد

آزادی اهمیت بسیاری دارد، با آزادی می‌توان تصمیم نو و اندیشه نو داشت.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران؛ برنامه معرفت شبکه چهار سیما جمعه شب با حضور دکتر"غلامحسین ابراهیمی دینانی" با محوریت "شناخت و هستی" به روی آنتن رفت.

در ابتدا دکتر "اسماعیل منصوری لاریجانی" استاد دانشگاه و مجری برنامه درخصوص سخنان حکیم ابوعلی سینا بیان کرد: ابن سینا برای حل بعضی از مشکلاتی که در حوزه فلسفه و عرفان بوده تلاش زیادی کرده است. و استاد دینانی در کتاب "دفتر عقل و آیین عشق" به این نکته اشاره کرد که طریقه ابونصر فارابی هم بر طریقه تأمل بوده است.
 
وی افزود: شیخ الرییس ابوعلی سینا علاوه بر اینکه با روش تأمل در وجود به حل برخی از مسائل اساسی پرداخته، اما اهم ویژه آن، این بوده است که بسیاری مسائل بنیادی معرفت شناسی را در حوزه عرفان و فلسفه حل کند.
 
لاریجانی اظهار داشت: تدوین فلسفه در کتاب اشارات و تنبیهات به ویژه نمط نهم در این راستا بوده است. هفته گذشته مساله‌ای را مطرح کردیم، ابوعلی سینا سالک را عقل می‌دانست، توانمندی عقل را هم تا آنجا بیان کرد که می‌تواند به ماورای خودش برود اما برای اینکه بتواند مسیر درستی طی کند باید مقامات و عارفین را فرا بگیرد.
 
منصوری لاریجانی گفت: جایی که عقل و عشق با هم یکی می‌شوند، در همین جا موانع و تأنیات برداشته می‌شود، در این‌جا حقیقت معرفت نور است.
 
وی بیان کرد: در این‌جا یک نکته کلیدی پیش می‌آید که بطور تفننی بوعلی سینا راجع به عرفان سخن نگفته، که بعضی‌ها بی‌مطالعه و سبک سرانه این سخن را نوشتند و تهمت‌هایی را به او زدند.
 
دینانی در پاسخ به سوالات لاریجانی تصریح کرد: مهمترین مساله‌ایی که به واقع مساله بوده، مساله وجود معرفت یا شناخت هستی است. این موضوع همیشه مساله بشر بوده که آیا شناخت، غیر هستی است یا خود شناخت، هستی دارد؟
 
وی ادامه داد: شناخت می‌خواهد که هستی را بشناسیم. حالا اگر به این مسئله که خود شناخت هستی دارد یا هستی ندارد، دقت کنیم، مشکل می‌شود ولی اگر سطحی و ساده فکر کنیم. عالم درونی و بیرونی را متوجه می‌شویم. البته درون و بیرون دوتا است، معرفت و وجود، ظاهراً دوتا بوده ولی در واقع به‌هم پیوسته هستند.
 
دینانی در ادامه گفت: به عناوین مختلف این بحث مورد توجه قرار گرفته است و من تصور می‌کنم که در مساله شناخت و هستی، مساله وحدت و کثرت هم مطرح می‌شود.
 
دینانی افزود: آیا شناخت و هستی یک چیز یا دو چیز هستند؟ در ظاهر، یا دو چیز بوده که یک چیز می‌شوند و یا از اول یک چیز بوده، دو چهره شده، مساله وحدت و کثرت همه این‌ها قابل بحث است.
 
این استاد دانشگاه اظهار داشت: مرحوم خیام تا آخر عمرش هم فیلسوف و شاعر بوده، البته بیشتر به رباعیات معروف است اما کتاب فلسفه آن کمتر خوانده شده، خیام چندین کتاب فلسفه مهم نیز دارد.

وی عنوان کرد: خیام تا آخر عمرش به مساله وحدت و کثرت اهمیت می‌داد. در آخرین لحظه‌ای که فوت کرد، یک خلال دندان زیر دندان‌هایش بود،  در مقابل مسئله واحد کثیری سر فرود آورد و وفات کرد. مساله او وحدت و کثرت بود.

دینانی افزود: آیا وحدت از کثرت در می‌آید یا کثرت از وحدت، یا هیچکدام از هیچکدام؟ عین آن مساله در این‌جا بوده که آیا شناخت جدای از هستی است که می‌خواهد هستی را بشناسد، یا هستی است که می‌خواهد هستی را بشناسد. اگر به این شکل مطرح کنیم، مساله سخت می‌شود.

وی ادامه داد، شیخ الرییس ابوعلی سینا به این مسائل توجه ویژه‌ای داشته و می‌کوشید که نشان دهد شناخت و هستی یک چیز است.

دینانی گفت: وقتی که شناخت و هستی را یک چیز بدانیم، آن مساله عقل و عشق حل می‌شود. این جنگ که بین شناخت و هستی وجود دارد، بین عقل و عشق هم بوده است. این دو به یک وحدتی می‌رسند، عقل و عشق هم یکی است.

وی ادامه داد: در نظر ابن سینا سالک واقعی عقل است، هیچ موجود دیگر سالک نیست، ابن سینا عقل را سالک می‌داند، در واقع عرفان ابن سینا عرفان عقلانی است.

ابراهیمی دینانی گفت: بدون تردید ابن سینا یک عارف است، آثار عرفانی ابن سینا مانند  کتاب نمط نهم "اشارت و تنبیهات" (مقامات و عارفین) در دسترس است. همه عرفا بعد از هزار سال آن را مطالعه کردند و هیچ عارف بزرگِ کوچکترین ایرادی به "مقاماتی عارفین" ابن سینا نگرفته است. او به بهترین وجه توضیح داده، چون ابن سینا خودش اهل مقاماتی بوده است.

این استاد دانشگاه افزود: ابن سینا خودش هم عارف و فیلسوف است، کسانی که عرفان را نمی‌شناسند ابن سینا را به عنوان فیلسوف مشائی شناخته چون مطالعه آنها کم بوده است. او به همان اندازه که فیلسوف بزرگی است، عارف بزرگی نیز است. در نظر او عقل سالک بوده، چه چیزی غیر عقل می‌تواند سالک باشد. در یک معنی همه هستی سالک است.

دینانی ادامه داد: همه عالم در حرکت است. کل کهکشان در یک مدار می‌چرخد، موجودات علاوه بر این‌که خود با زمین می‌گردند، خودشان حرکتی جوهری و عرضی دارند و این حرکت سلوک است.

دینانی تصریح کرد: من می‌خواهم نکته‌ای را بگویم که در صحبت‌های ابن سینا نبوده اما در توضیح سخنان شیخ لازم است همه چیز در عالم وسط کار قرار دارد نه آغاز و نه پایان قرار دارد.

وی ادامه داد: اگر به موجودات عالم از جمله درخت، انسان، دریا، صحرا، کهکشان نگاه کنیم متوجه می‌شویم که هیچ کس از آغاز و نه پایان خبرداد پس در نتیجه همه در وسط قرار دارند.

دینانی گفت: البته هم آغازی و هم پایانی وجود دارد اما ما به آن دسترسی نداریم و هر موجود در وسط قرار دارد وسط یعنی هر آغازی را شروع کرده و به پایانی می‌رود اما وسط راه قرار گرفته است.

وی با اشاره به تنها موجودی که هر لحظه می‌‌تواند آغاز داشته باشد گفت: انسان تنها موجودی است که می‌تواند آغاز داشته باشد، دریا آغاز ندارد و ما نمی‌دانیم از چه زمانی شروع شده و به طور دقیق کسی نمی‌تواند بگوید آغاز عالم چه زمانی بوده است.

دینانی گفت: با اشاره به قرار گرفتن انسان در مسیر وسط و سالک بودن وی بیان کرد: انسان به حکم اینکه آزاد است آغاز دارد چرا که هر لحظه تصمیم می‌گیرد و با این تصمیماتش ممکن است تغییراتی را در زندگی گذشته‌اش ایجاد کند.

وی در ادامه با بیان چند مثال عنوان کرد: انسانی که یک عمر حاضر بوده با یک لحظه تصمیم می‌تواند 80 سال را جبران کند و مومن شود این آغاز است. و به عکس یک مومن در یک لحظه کافر شود و یا شاید کسی یک عمر در یک عقیده و اندیشه‌ی بوده اما در یک لحظه تمام سازمان فکریش تغییر می‌کند و این هم یک نوع آغاز است.

دینانی بیان کرد: ما هر لحظه می‌توانیم تصمیم بگیریم و در تصمیم گیری خود آزاد هستیم پس در نتیجه انسان تنها موجودی است که آغاز دارد ولی دریا، کوه، ماه نمی‌توانند آغاز داشته باشند.

وی اظهار داشت: البته برخی انسان‌ها آغاز ندارند زیرا هیچ وقت تحول فکری ندارند و ما با آنها کاری نداریم ولی انسان می‌تواند فکر نو داشته باشد و آزاد است پس آزادی بسیار مهم و با اهمیت است وبا آزادی می‌توانید با تصمیم‌‌گیری جدید از نو شروع کرد.

دینانی ادامه داد: هر انسان چون آزاد است آغاز دارد موجودات طبیعی چون آزاد نیستند آغاز ندارند و وسط راه هستند. انسان هم جزء عالم وسط است. اما ما می‌توانیم آغاز داشته باشیم.

وی عنوان کرد: سخن ابن سینا را با این مطلب می‌توان توضیح داد که چگونه عقل سالک است. سالک یعنی هر حرکتی تا عقل و هر تحولی که عقل می‌کند تازه است و عقل تازه سخن می‌گوید، عقل سخن کهنه نمی‌گوید.

دینانی بیان کرد: انسان می‌تواند بی حد و اندازه تصمیم بگیرد فکر نو تازه داشته باشد و چون انسان آزاد است آغاز دارد و به دلیل داشتن آغاز افق دارد.

وی با اشاره به افق انسان تصریح کرد: خداوند هم در قرآن کریم به افق اشاره کرده است ما هم در بیرون و هم در درون افق داریم.

دینایی بیان کرد: ابتدا من را معنی می‌کنم به عنوان مثال شما نشستید در یک فضای باز افق را نگاه می‌کنید آنجا که خورشید طلوع می‌کند و آن‌جا که خورشید غروب می‌کند اگرحرکت کنی تا به افق برسید اما به افق نمی‌رسی و هر چه جلو بروی افق از ما دورتر می‌شود و هرگز به افق نخواهیم رسید.

وی گفت: عقل هم افق دارد وقتی به مطلبی در ذهنت می‌رسید فکر می‌کنید که پایان مطلب است درحالی که اینگونه نیست هرچه برروی باز هم عقل است این سالک دائمی بوده و این سلوک عقل است همین‌جاست که عقل با عشق متحد می‌شود و عشق جدای از عقل نیست.

دینانی افزود: عشق محبت شدید است محبت وقتی شدت پیدا کرد نامش عشق است محبت خواهان رفتن است اما جهت را به او عقل می‌دهد و زمانی که می‌روی به سوی افق عقلانی و به افق پایانی نمی‌رسی چرا که هرچه عقل جلوتر می‌رود افق هم دورتر می‌شود.

وی ادامه داد: هرچه با عقل می‌روی معقول عقب‌تر می رود وقتی ما به سراغ معقول نهایی می‌رویم معقول دورتر می‌شود همچنان ما باید سالک باشیم وقتی شیخ الرئیس می‌گوید عقل سالک است من باید سلوک را معنی کنم.

دینانی با اشاره به مقصد عقل گفت: مقصد عقل کجاست مقصد عقل رسیدن به غیر متناهی است اما وقتی به غیرمتناهی می‌رسید نباید توقف کنید تازه تاکنون محدود حرکت می‌کردید و حالا باید غیرمتناهی بروید.

وی مثالی از قطره‌ای زد و اظهار داشت: قطره‌ای که سال‌ها در جویبارها حرکت کرده و تازه رسیده به دریا حالا دیگر متوقف نشده و حالا تازه در دریاها حرکت می‌کند پس ما سکونی نداریم، ثبات است ولی سکون نیست.

وی درخصوص هستی شناسی گفت:

هستی شناسی بسیار مهم است چون علم امروز هستی شناسی نمی‌کند و موجودات طبیعی را می‌شناسد اما هستی شناسی کار فلسفه است.

دینانی ادامه داد: یک مسئله که وجود دارد و ابن سینا آن را شروع کرده و ملاصدرا توضیح داده از اینجا تشکیل در وجود است وقتی تشکیل می‌گوئیم به معنی شک نیست تشکیل مراتب وجود است. ما وجود را خارجی و ذهنی بالفعل و بالقوه تقسیم می‌کنیم و این تقسیمات هستی است.

وی تصریح کرد: وقتی دقت می‌کنیم، بالقوه مقابل بالفعل است اما وقتی سر بالقوه می‌رویم یعنی بالقوه در هستی بودنش بالفعل است پس هم مقابل فعالیت و هم با یک نگاه دیگر خود فعالیت است.

دینایی درخصوص ذهن نیز گفت: ذهن در مقابل خارج است اما اگر خودش را حساب کنیم وجود دارد پس خودش خارجیت است همین‌طور در واحد کثیر به این صورت است. و این را تشکیل می‌گویند یعنی متقابل‌هایی است.

وی با بیان یک مثال ادبی اظهار داشت: کلمه یا اسم، یا فعل، یا حرف است و این‌ها مقابل هم هستند و تقسیم کننده‌ی این سه قسم کلمه است اگر کلمه که متمم است در 3 تا باشد پس هم اسم، هم فعل، و هم حرف است. هستی هم به این صورت است هم ذهنی و هم خارجی است. این حرفی بود که ابن سینا مطرح کرد.

دینایی گفت: چگونه است که انسان از خودش فاصله می‌گیرد حرفی است که بعضی از حکمای فرهنگ هم گفتند البته این حرف اولین بار ازسوی غزالی مطرح می‌شود.

وی بیان کرد: انسان تنها موجودی است که می‌تواند خودش را روایت کند و از خودش فاصله بگیرد چون می‌تواند از خودش فاصله بگیرد می‌تواند خودش را هم روایت کند اما دریا کره‌ی زیان نمی‌توانند این کار را کنند.

دینایی بیان کرد: انسان هم راوی و هم مروی است پس دوتا است ولی دریا نمی‌تواند دوتا باشد پس من می‌توانم خودم را روایت کنم.

وی گفت: غزالی یک فیلسوف نیست یک متفکر است غزالی در جوانی یک طوری فکرمی‌کرد و یکدفعه آمد همه‌ی گذشته‌اش را تغییر داد.

دینایی تصریح کرد: غزالی به هر چه داشت شک کرد حال غزالی می‌تواند شخصیت اولش را روایت کند و از خودش روایت می‌کند پس خودش راوی و هم مروی است به عبارت دیگر خودش هم بیننده است هم دیده شده است.

وی خاطر نشان کرد: پس ما باید عقل بیگانه نباشیم چرا که عقل سالک واقعی و بدون عقل کوری است و جایی که عقل نباشد چشم نابیناست و آگاهی اثر عقل است.
 
انتهای پیام/ اس
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.