پشت پرده اختلافات شدید دیپلماتیک در مسیر مذاکرات هستهای ایران/
به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "گلوبال ریسرچ" در مقالهای به قلم "ریچارد بکر" مینویسد: آنچه که رهبران اسرائیل آن را تهدیدی بزرگ علیه رژیم خود میدانند، تهدید جنگ نیست بلکه این صلح است که آن ها را نگران کرده است. آنها مدتها است نگران این هستند که حامی همیشگی آنها یعنی آمریکا روزی استراتژی خود را در خاورمیانه تغییر داده و به سمت دیگر کشورهای منطقه مانند ایران جلب شود. چنین توافقی در کوتاه مدت احتمال درگیری نظامی را به حداقل ميرساند و از اهمیت اسرائیل به عنوان نگهبان آمریکا در منطقه کاهش میدهد.
تحریمهای تحمیل شده از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل، آسیب شدیدی به اقتصاد ایران وارد ساخته و مردم ایران را در تنگنا قرار داده است. آمریکا و متحدانش تلاش میکنند تا با این ادعا که هدف آنها از تحریمها، جلوگیری از ایران در دستیابی به سلاح هستهای است، این تحریمهای ناعادلانه را توجیه کنند. دولت ایران بارها اعلام کرده است که برنامه اتمی این کشور، تنها برای استفاده غیرنظامی است و دولت ایران تصمیم به تولید سلاح هستهای ندارد.
*** حصول توافق، استفاده نظامی از فناوری هستهای را عملا غیرممکن میساخت
در تاریخ 9 نوامبر، به نظر میرسید که توافقنامه موقتی بین اعضای گروه 1+5 و ایران در ژنو، در حال شکل گیری است. گروه 1+5 از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل از جمله، آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، به علاوه آلمان تشکیل شده است. در حالیکه جزئیات این توافقنامه هنوز علنی نشده، اما گزارشات حاکی از آن است که از ایران خواسته شده بود که در ازای لغو «بسیار محدود» و «قابل برگشت» تحریمها، به مدت 6 ماه برنامه غنی سازی اورانیوم خود را محدود و یا متوقف سازد. این طرح، برای دستیابی به توافقنامهای دائم که به منظور افزایش بازرسیهای بین المللی، در میان سایر شرایط، برنامه هستهای ایران را مورد هدف قرار میداد، مستلزم ادامه مذاکرات در 6 ماه آینده بود. حصول چنین توافقی، استفاده نظامی از فناوری هستهای را عملا غیرممکن میساخت.
*** فرانسه به دنبال احیای نفوذ خود در منطقه
حضور وزاری امور خارجه کشورهای درگیر، از جمله جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، خود حاکی از این است که آنها حقیقتا به این توافق نزدیک شده بودند. با این حال، در لحظه آخر، لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه به طور غیرمنتظرهای مانع از دستیابی به این توافق شد. وتوی فابیوس، بخشی از یک تلاش جمعی از جانب فرانسه، قدرت استعماری سابق در خاورمیانه بود تا از این طریق ، درست در زمانی که اختلافات بین آمریکا در یک سو و اسرائیل و عربستان سعودی در سویی دیگر، افزایش پیدا کرده است، بار دیگر قدرت نفود خود را در منطقه به دست آورد. به هر حال، مذاکرات در تاریخ 20 نوامبر مجددا از سر گرفته خواهد شد.
*** واکنش تند نتانیاهو دلیل دیگری دارد
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز پیش از این، کمپینی همه جانبه را علیه هرگونه توافقنامهای به راه انداخته بود. او در کنفرانس مطبوعاتی که در تاریخ 8 نوامبر برگزار شده بود، به خبرنگاران گفت: «این یک توافق بسیار بد است و اسرائیل به هیچ وجه آن را نمیپذیرد. اسرائیل برای دفاع از خود و امنیت مردمش، هر آنچه را که لازم باشد، انجام خواهد داد.»
اسرائیل با وجود اندازه نسبتا کوچکش، اما به لطف کمکهای آمریکا، از نیروی نظامی قدرتمندی بهره مند است و به نظر نمیرسد که از سوی ایران، کشوری که هیچ گاه علیه دیگر کشورها جنگی را آغاز نکرده است، مورد حمله قرار گیرد. پس چرا باید چنین واکنش تندی را از جانب نتانیاهو، کسی که مخالفت خود با توافقنامه را حتی تا تالارهای کنگره و برنامه های تلویزیونی آمریکا نیز کشانده است، شاهد باشیم؟
*** در حال حاضر عملا هیچ شانسی برای گزینه اقدام نظامی یکجانبه علیه ایران وجود ندارد
اظهارات «گیورا ایلند»، مشاور سابق امنیت ملی اسرائیل در این خصوص آموزنده و جالب توجه است. او میگوید: «من میتوانم بفهمم که چرا نتانیاهو اینقدر خشمگین و آشفته است. در حال حاضر عملا هیچ شانسی برای گزینه اقدام نظامی یکجانبه وجود ندارد. نه به این خاطر که ما قادر به انجام آن نیستیم بلکه از این جهت که این اقدام به عنوان حرکتی علیه کل جامعه بین الملل تلقی خواهد شد. این همان چیزی است که اسرائیل از عهده آن برنمیآید.»
در حالی که بعید به نظر میرسد که اسرائیل قصد راه اندازی حملهای یکجانبه علیه ایران را داشته باشد، اظهارات «ایلند»، درکی کلی نسبت به آنچه که میتواند دکترین «جنگ ابدی» اسرائیل باشد را در اختیارمان قرار دهد. رهبران اسرائیل و حامیان آنها همواره ادعا میکنند که «اسرائیل به دنبال صلح است اما نمیتواند شریکی برای صلح پیدا کند»، هرچند این ادعا فاصله زیادی با واقعیت دارد.
*** تا زمانی که امپریالیسم وجود دارد، تغییر سیاستهای آمریکا از روی خیرخواهی نخواهد بود
اسرائیل به عنوان یک رژیم به شدت نظامی، در خدمت منافع امپریالیستی، به ویژه امپریالیست آمریکا است. جنگهای تجاوزکارانه اسرائیل نه تنها قلمروی آن را گسترش میدهد، بلکه علاوه براین، به مختل کردن و جلوگیری از توسعه در سراسر منطقه استراتژیک و غنی از منابع، کمک میکند. آمریکا نیز در ازای خدماتی که این رژیم انجام میدهد، صدها میلیارد دلار کمک مالی و نظامی از جمله تسلیحات پیشرفته خود را به این رژیم ارسال میکند.
آنچه که رهبران اسرائیل آن را تهدیدی بزرگ علیه رژیم خود میدانند، تهدید جنگ نیست بلکه این صلح است که آن ها را نگران کرده است. آنها مدتها است نگران این هستند که حامی همیشگی آنها یعنی آمریکا روزی استراتژی خود را در خاورمیانه تغییر داده و به سمت دیگر کشورهای منطقه مانند ایران جلب شود. چنین توافقی در کوتاه مدت احتمال درگیری نظامی را به حداقل ميرساند و از اهمیت اسرائیل به عنوان نگهبان آمریکا در منطقه کاهش میدهد. به طور قطع، چنین تغییری در سیاستهای آمریکا، به خاطر نگاه خیرخواهانه آن نیست. تا زمانیکه امپریالیسم وجود دارد، این تغییر به منزله به کارگیری روشهای متفاوت در دستیابی به هدف همیشگی خود یعنی سلطه و استثمار خواهد بود.
*** تل آویو نگران کاهش اهمیت خود در نزد واشنگتن است
بزرگترین ترس تل آویو این است که تغییر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه، از اهمیت اسرائیل در نزد واشنگتن کم کند. از ابتدای تشکیل صهیونیسم، یعنی حدود نیم قرن پیش، رهبران جنبش صهیونیسم که در نهایت رژیم صهیونیستی را ایجاد کردند، به شدت متوجه این موضوع بودند که پروژه استعماری آنها، تنها در صورت پشتیبانی و حمایت یک قدرت بزرگ امپریالیستی موفق خواهد بود. از سال 1917 تا 1947، این قدرت بزرگ، انگلیس بود. در دهه 1950 و دهه 60، فرانسه منبع اصلی تامین تسلیحات نظامی به شمار میرفت در حالیکه کمکهای آمریکا و آلمان به منظور حمایت از اوضاع اقتصادی این رژیم جریان داشت. پس از جنگ 1967، هنگامی که اسرائیل بلندیهای جولان در سوریه، صحرای سینا در مصر و کرانه غربی و غزه را به اشغال خود درآورد، آمریکا به تامین کننده اصلی مقادیر هنگفت کمکهای اقتصادی و نظامی به اسرائیل و همینطور حمایتهای دیپلماتیک، تبدیل شد. به عبارت دیگر، رهبران اسرائیل هر گونه احتمال کاهش حمایت نظامی، اقتصادی و سیاسی آمریکا را تهدید وجودی علیه این رژیم تلقی میکنند.
*** دولت جدید فلسطین، مستعمره اسرائیل خواهد بود
ایران تنها دلیل اختلافات اخیر نیست. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا اخیرا مذاکرات بین اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین را از سر گرفته است. مسلما در پشت پرده این تلاش، حسن نیت جان کری و یا دولت اوباما نهفته نیست.
برنامه کری، ایجاد یک دولت ضعیف و کوچک فلسطینی در بخشهایی از قلمروی تکه تکه شده کرانه غربی و غزه ــ کمتر از 20 درصد فلسطین تاریخی ــ است. این «دولت»، طبق طرح آمریکا، برخلاف دیگر کشورهای دنیا، کنترلی بر مرزها، آب، حریم هوایی و یا حقوق زیر خاک خود نخواهد داشت. این دولت خلع صلاح خواهد بود. در حقیقت، دولت جدید فلسطین، مستعمره اسرائیل خواهد بود. به علاوه، 6 میلیون پناهنده فلسطینی نیز حق بازگشت به سرزمین خود را نخواهند داشت.
*** نتانیاهو از «دو دولت» سخنن میگوید تا واشنگتن را راضی نگه دارد
اما با تمام این حرفها، این طرح برای دولت اسرائیل بسیار سنگین به شمار میرود. در حالی که نتانیاهو از «دو دولت» سخنن میگوید، تا واشنگتن را راضی نگه دارد، اما دولت او به ساخت شهرکهای غیرقانونی اسرائیلی در سرزمین اشغالی فلسطین مشغول است. در تاریخ 14 نوامبر، کل تیم مذاکره کننده فلسطینی ــ متشکل از نمایندگان تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کردند که در اعتراض به طرح توسعه شهرکهای اسرائیلی، از این مذاکرات کناره گیری میکنند.
جان کری در تاریخ 7 نوامبر در اظهارنظری غیرمعمول به تلویزیون اسرائیل گفت: «شما چطور میتوانید بگویید که «ما [دولت اسرائیل] برای ساخت و ساز در همان مکانی که سرانجام جزوی از فلسطین خواهد بود، برنامه ریزی میکنیم؟ این گفته این پیام را میرساند که شما در عمل جدی نیستید.»
*** این احتمال وجود دارد که انتفاضه یا قیام جدیدی شکل بگیرد
البته دولت نتانیاهو تنها در آخرین دور «مذاکرات صلح»، آن هم به خاطر جلب رضایت آمریکا شرکت کرده است. اولویت آنها این است که تا جایی که می توانند زمینهای بیشتری از سرزمین فلسطین را تصاحب کنند با این امید که نتیجه این سیاست، در کنار دیگر فعالیتهای شرورانه و فاسد، تعداد بیشتری از مردم فلسطین را به ترک این سرزمین ترغیب کنند. در حقیقت، این موضوع از سال 1967 در برنامه رژیم صهیونیستی قرار داشته است.
کری و دیگر رهبران آمریکایی با چنین طرحی مشکلی ندارند اما آنها نگران این هستند که اگر فلسطینیها همچنان توسط رژیم صهیونیستی سرکوب و محروم گردند، این احتمال وجود دارد که انتفاضه یا قیام جدیدی شکل بگیرد که این مسئله میتواند به نوبه خود به بیثابتی منطقه منجر گردد.
*** گوشمالی اسرائیل توسط واشنگتن
به گفته یکی از منابع کاخ سفید، یکی دیگر از دلایل اختلافات اخیر، حمله هوایی اسرائیل به یک پایگاه نظامی سوریه در تاریخ 30 اکتبر است. اسرائیل در طول جنگ داخلی سوریه، حملات متعددی را علیه نیروهای دولتی سوریه راه اندازی کرده است. دولت اسرائیل هرگز مسئولیت این حملات آشکار را نپذیرفته است.
مقامات نظامی اسرائیل، با عصبانیت به تایید آمریکا در خصوص حمله هوایی اسرائیل به سوریه، واکنش نشان داده و آن را «شرم آور» و «غیرقابل تصور» خواندند. رهبران اسرائیل همانند همتایان آمریکایی خود، این حق را برای خود در نظر میگیرند که حملات بیجهتی را به دیگر کشورها راه اندازی کنند و در عین حال همواره اعمال ناشایست خود را حاشا کنند. تایید کاخ سفید به منزله یک گوشمالی از جانب آمریکا به رهبران اسرائیل و به خاطر مداخله آنها در سیاست آمریکا در خصوص سوریه بود.
انتهای پیام/