به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛ به نظر خودش میتواند از حسرت تمام آرزوهای کودکانه و زندگی نابسامانش کتابی بنویسد. 31 سال دارد اما چهرهاش سن او را بیشتر نشان میدهد. وقتی برای نخستین بار به زندان رفت، به خاطر سن کم و داشتن فرزند شیرخوار، یک سال حبسش تعلیقی و آزاد شد. حالا به جرم حمل 130 گرم کراک روزهای حبس را میگذراند.
مواد برای چه کسی بود؟مال زن همسایه بود که برای نگهداری مواد به من پول میداد، اما وقتی دید مأموران مرا دستگیر کردهاند، فرار کرد.
خودت هم معتاد بودی؟نه، من فقط از مواد نگهداری میکردم و برای آن پول میگرفتم.
متأهلی؟شوهرم چهار سال است که فوت کرده است. یک روز آن قدر مواد تزریق کرد که در اثر ایست قلبی مرد و من و بچهام از دستش خلاص شدیم.
چرا به اینجا رسیدی؟16 ساله بودم که ازدواج کردم. خواستگار چندانی نداشتم. هم سنم کم بود، هم پدر و مادر معتاد داشتم. هر کس به سر و وضع آنان نگاه میکرد، از من و سه خواهرم دور میشد. من دختر دوم بودم. خواهر بزرگم هنوز ازدواج نکرده بود و میدانست که شوهر خوبی پیدا نمیکند. البته همین اتفاق هم افتاد. او شش ماه بعد از ازدواجش طلاق گرفت. پدرم او را به زور راهی خانه شوهر کرد. خوب من هم ازدواج کرده بودم و او نباید در خانه میماند. راستش پدرم فقط میخواست از شر نان خورهای اضافهاش خلاص شود. البته ازدواج من اجباری نبود و خودم دوست داشتم از خانه پدرم بیرون بیایم.
چند خواهر و برادر داری؟دو برادر و سه خواهر دارم. فرزند دوم خانوادهای هستم که نانآورش معتاد شده است، ما بسیار فقیر هستیم.
تا قبل از اینکه با شوهرت ازدواج کنی، چه تصوری از زندگی آیندهات داشتی؟همیشه دوست داشتم شوهر خوبی داشته باشم. شوهری که مرد زندگی و کار باشد. دست روی زنش بلند نکند. معتاد نباشد. یک زندگی عاشقانه داشته باشم. اینها همه حسرتهای خانه پدریام بود و دوست داشتم به همه حسرتهایم برسم. اما حالا دخترم ستاره که امسال به کلاس اول رفت هم باید غم یتیمیاش را تحمل کند و هم با نبودن و زندان آمدن مادرش کنار بیاید.
بعد از زندانی شدن تو سرپرستی دخترت به چه کسی محول شد؟ستاره پیش مادربزرگش است. بعد از دستگیری من هیچ کس نمیتوانست از او نگهداری کند.
شغل همسرت چه بود؟راننده لودر اجارهای بود. البته بعد از اعتیاد دیگر کسی به او کار نمیداد و بیکار شده بود، همین اعتیاد باعث شد تا پایههای زندگیمان ویران شود.
پس مخارج اعتیاد همسر و زندگیتان را چگونه تامین میکردی؟با همین نگهداری مواد، البته اوایل که شوهرم معتاد شده بود، به همراهش مواد میفروختم، بعد از مدتی شوهرم دیگر سراغ این کار هم نمی رفت و مرا به دنبال خرید و فروش مواد میفرستاد و خودش در خانه میخوابید.
رفتارش چطور بود؟رفتار بدی نداشت فقط کار نمیکرد و خرجی خانه گردن من بود. اعتیاد و بیکاری تنها مسایلی بودند که باعث میشدند عذاب بکشم.
سابقه زندان هم داری؟بله، یک بار سابقه دارم، برای بار دوم است که زندانی شدهام. بار اول در 25 سالگی دستگیر شدم. یک سال حبس برایم صادر شد، آن زمان دخترم شیرخوار بود، قاضی حبسم را به دو سال حبس تعلیقی تبدیل کرد و آزاد شدم.
نخستین بار به چه جرمی زندانی شدی؟15 گرم هروئین همراه خودم داشتم.
دوباره سراغ مواد رفتی؟وقتی آزاد شدم، شوهرم مواد را ترک کرده بود و سر کار میرفت. اما خدا دوستان بد را لعنت کند که دوباره او را به جمع کثیف خود بردند و دوباره معتادش کردند و من هم مجبور شدم برای اینکه خرج زندگیام را دربیاورم دوباره فروش مواد را شروع کنم.