سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ورق‏ خوردن برگه‌‏هایى دیگر از بى‏‌اعتمادى به غرب‏

مذاکره ایران و گروه‏۱+۵ در حالى در ژنو سوئیس به پایان رسید که به‌‏دلیل زیاده‏ خواهى‌‏هاى غرب به نتیجه‏‌اى نرسید و برگه‏‌هایى دیگر از اسناد بى‏‌اعتمادى به غرب ورق خورد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، مذاکره ایران و گروه‏1+5 در حالى در ژنو سوئیس به پایان رسید که به‏دلیل زیاده‏خواهى‏هاى غرب به نتیجه‏اى نرسید و برگه‏هایى دیگر از اسناد بى‏اعتمادى به غرب ورق خورد. در این یادداشت سعى داریم با اشاره به محتواى مذاکرات سه‏روزه ژنو، به فرصت‏ها و تهدیدهاى مذاکرات هسته‏اى اشاراتى گذرا داشته باشیم.

 مذاکرات سه‌‏روزه ایران و گروه موسوم به 1+5 در ژنو پایتخت سوئیس در حالى به پایان رسید که با اصرار کشورهاى غربى بر خواسته‏هاى غیرقانونى و زیاده‏خواهانه از ایران که با مقاومت تیم مذاکره‏کننده کشورمان روبه‏رو شد، در هاله‏ اى از ابهام باقى ماند.

مذاکرات سه‏ روزه ژنو در حالى به پایان رسید که طرفین مذاکره‏کننده پس از پشت سر گذاشتن سه روز کارى سخت و فشرده نتوانستند به توافقى دست یابند. شاید تنها نقطه روشن این دور از مذاکرات را بتوان وجود یک اجماع و اراده منسجم در طرفین مذاکره براى ادامه مذاکرات در 29 آبان دانست.

تیم مذاکره‏کننده ایرانى در حالى وارد ژنو شد که از پشتوانه حمایت‏هاى بى‏دریغ رهبر معظم انقلاب که آنان را «فرزندان انقلاب» خواندند، برخوردار بود. ایشان ضمن تعریف و تعیین چارچوب منافع ملى در مذاکرات هسته‏اى، منطقه‏ى فراخى را نیز براى تیم مذاکره‏کننده مشخص کردند تا بتوانند میدان مانور و ابتکار خود را در مذاکرات به نمایش بگذارند.

ترفند پلیس خوب، پلیس بد

پایان بى‏سرانجام این دور از مذاکرات نشان داد که دنیاى غرب در یک بازى از قبل طراحى‏شده و با تقسیم نقش میان اعضاى مذاکره‏کننده، قصد دارد با سناریو و ادبیات پاییز 83 وارد فضاى معامله با جمهورى اسلامى ایران شود و در این مسیر، سیاست توأمان صبر و نگه‏داشتن طرف ایرانى پاى میز مذاکره را تا رسیدن به مقصود ادامه خواهد داد.

باج‏خواهى آمریکا و متحدانش که با بهره‏گیرى از ترفند «پلیس خوب، پلیس بد» طراحى شده و به پاى میز مذاکرات ژنو منتقل شده بود، در برخورد با مخالفت تیم هسته‏اى کشورمان رنگ باخت و همان‏گونه‏که از قبل قابل پیش‏بینى بود، مذاکرات ژنو را بى‏نتیجه و ناتمام باقى گذاشت که در این باره گفتنى‏هاى درس‏آموز و عبرت‏انگیزى هست.

گمانه‌‏هایى پیرامون متن مذاکرات‏

اگرچه تیم هسته‏اى کشورمان از متن مذاکرات و محتواى آن خبرى منتشر نکرده است ولى از مجموع اظهارنظر مقامات رسمى گروه 1+5 و اخبارى که رسانه‏هاى غربى بیرون داده‏اند و نیز با توجه به برخى از اخبار رسیده، خواسته‏هاى حریف در چند محور زیر جمع‏بندى شده و روى میز مذاکرات ژنو آمده بود:

- توقف غنى‏سازى 20 درصدى اورانیوم در فردو و نطنز؛

- کاهش تعداد سانتریفیوژهاى فعال تا مرز تقریباً پایلوت و آزمایشگاهى؛

- عدم استفاده از سانتریفیوژهاى پیشرفته IR-M2 که با سرعت و قدرت بیشترى قادر به غنى‏سازى اورانیوم هستند؛

- تعطیلى تأسیسات آب سنگین اراک و یا تغییر کاربرى آن به‏گونه‏اى‏که خروجى آن «پلوتونیوم» نباشد؛

- پذیرش سقف انباشت اورانیوم غنى‏شده 20 درصدى و تبدیل ذخایر به سوخت - که غیرقابل بازگشت است - و یا رقیق‏کردن آن تا میزان 5 درصد؛
- تعطیلى تأسیسات فردو.

آمریکا و متحدانش در مقابل درخواست‏هاى یادشده، پیشنهاد لغو تحریم‏هاى خودرو، طلا و فلزات گرانبها، پتروشیمى و آزادسازى بخشى از دارایى‏هاى مسدودشده ایران - در کشورهاى چین و هند و کره جنوبى - را روى میز گذاشته بودند.

توافق موقت و سپس دائم‏

1+5 از ایران خواسته بود که اقدامات یادشده را در یک دوره موقت 6 ماهه به اجرا درآورد و در پایان این مدت چنان‏چه بررسى‏هاى انجام‏شده حاکى از اجراى دقیق آن بوده و کسب رضایت 1+5 را در پى داشت، مذاکرات اصلى آغاز شود. گفتنى است که گروه 1+5، از این دوره 6 ماهه با عنوان مقدمه مذاکرات و نه اصل مذاکرات یاد مى‏‌کرد.

پیشنهاد ارائه ‏شده 1+5 دقیقاً تکرار همان روند خسارت‏بارى بود که در سال‏هاى 82 تا 84 - 2003 تا 2005 - در اجلاس اکتبر 2003 تهران و سپس اجلاس بروکسل از سوى تروئیکاى اروپایى - انگلیس، فرانسه و آلمان - به ایران تحمیل شده بود و در جریان آن، تمامى فعالیت‏هاى هسته‏اى کشورمان به حالت تعلیق درآمده بود و نهایتاً تروئیکاى اروپایى پس از 2 سال فرصت‏ سوزى در اجلاس لندن اعلام کرد که بهترین تضمین قابل قبول براى ما، توقف کامل فعالیت هسته‏اى ایران است.

در پى این برخورد مستکبرانه بود که رهبر معظم انقلاب دستور از سرگیرى فعالیت‏هاى به تعلیق درآمده را صادر فرمودند و این حرکت با از سرگیرى فعالیت کارخانه  UCFاصفهان آغاز شد و حریف تنها به این علت که جمهورى اسلامى ایران به خواسته آن‏ها مبنى بر توقف کامل برنامه هسته‏اى خود تن نداده است، پرونده هسته‏اى کشورمان را على‏رغم تصریح بند c از ماده 12 اساسنامه آژانس، به شوراى امنیت برد و علیه ایران اسلامى قطعنامه صادر کرد.

بعدها، محمد البرادعى - دبیرکل وقت آژانس - که جاى خود را به «یوکیا آمانو» داده بود، اعتراف کرد پرونده هسته‏اى ایران بر خلاف روال حقوقى و فنى آژانس و تنها در پى تصمیم سیاسى آمریکا و متحدانش به شوراى امنیت رفته است.

آنچه دانستن آن از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است و مى‏تواند سند حقانیت جمهورى اسلامى ایران باشد، این است که از 1+5 سؤال شود بر فرض پذیرش پیشنهادهاى یادشده، چه تضمینى هست که ماجراى سال‏هاى 82 تا 84 تکرار نشود و بعد از پایان دوره موقت 6 ماهه، با همان پاسخ که در اجلاس لندن روبه‏رو شده بودیم، مواجه نشویم؟! از این‏روى، تیم هسته‏اى کشورمان در اقدامى هوشمندانه و قابل تقدیر گفته بود؛ 1+5 در صورت پذیرش بخشى از پیشنهادات باید از هم‏اکنون تضمین عینى و مکتوب بدهد که بعد از پایان دوره موقت، حق غنى‏سازى 5 درصدى کشورمان را با دو قید «در داخل خاک ایران» و «به‏صورت صنعتى و نه پایلوت و آزمایشگاهى» بپذیرد. ضمن آن‏که بخشى از درخواست‏هاى 1+5 نظیر توقف تأسیسات آب سنگین اراک نیز قابل پذیرش نیست.

غنى‌‏سازى صفر در دستور کار مذاکرات‏

اختلاف اصلى دقیقاً از همین نقطه- تضمین حق غنى‏سازى- شکل گرفته و در مذاکرات 3 روزه و فشرده بعدى ادامه یافت و نهایتاً بنا به برخى دلایل دیگر، مذاکرات ناتمام ماند. آمریکا و متحدانش به این درخواست منطقى پاسخ منفى داده بودند. به بیان دیگر هدف نهایى خود از مذاکرات را در توقف کامل فعالیت هسته‏اى کشورمان و به قول «داریل کیمیل» با مختصات «غنى‏سازى صفر» تعریف کرده بودند.

اینجا دو سؤال منطقى و حقوقى از 1+5 در میان بود؛ اول؛ این‏که اگر هدف نهایى مذاکرات را در نقطه «غنى‏ سازى صفر» و دست‏کشیدن ایران از برنامه هسته‏‌اى خود تعریف نکرده‏اید، چرا حاضر به تضمین غنى‏سازى 5 درصدى در خاک ایران و به صورت صنعتى نیستید؟!

دوم؛ آن‏که اگر تحریم ‏ها آن‏گونه ‏که ادعا مى‏کنید به‏خاطر فعالیت هسته‏اى ایران اعمال شده و فعالیت هسته‏اى بهانه تحریم‏ ها نیست، چرا کمترین تغییر در سامانه و رژیم تحریم‏ ها را نمى ‏پذیرید؟! مگر نه این‏که یک دوره به قول خودتان موقت 6 ماهه پیشنهاد کرده‏اید؟ بنابراین چنان‏چه تحریم‏ها براى اطمینان از صلح‏آمیزبودن فعالیت هسته‏اى ایران است، بر پایه کدام دلیل و منطق حقوقى و فنى- بر فرض پذیرش پیشنهادات 1+5 از سوى ایران- نیز، حاضر به لغو آن نمى‏شوید؟! آیا این حرکت 1+5 حاکى از آن نیست که تحریم‏ها را براى باج‏خواهى بعد از پایان دوره 6 ماهه نگاه داشته‏اند؟ یعنى همان ترفندى که در سال 2005 و در اجلاس لندن به کار گرفته و اعلام کردید تنها تضمین مورد قبول، توقف کامل و همیشگى برنامه هسته‏اى ایران است؟ و هنگامى‏که مقاومت ایران در مقابل این باج‏خواهى را مشاهده کردید، پرونده هسته ‏اى کشورمان را به شوراى امنیت بردید؟!

دقیقاً در همین نقطه است که وزیر امور خارجه فرانسه با عجله وارد ژنو مى‏شود و در نقش از پیش تعریف شده «پلیس بد» به مذاکرات مى‏پیوندد و متأسفانه برخى از دوستان ساده‏اندیش، این نقش ساختگى را واقعى مى‏پندارند. یعنى همان نقشى که پیش از این اسرائیل با تظاهر به مخالفت با توافق ایران و 1+5 بر عهده گرفته بود و شمارى از ساده‏لوحان به توهم- و اصحاب فتنه با هماهنگى- اصرار داشتند که مخالفت اسرائیل را واقعى جلوه داده و از این طریق زمینه باج‏دهى ایران به 1+5 را فراهم آورند.

چند روز قبل «پال شولت» رئیس سابق کنترل و منع گسترش تسلیحات در وزارت دفاع انگلیس اعتراف کرد که فرانسه در مذاکرات ژنو به‏جاى اسرائیل «نقش پلیس بد» را برعهده داشت و «فرانسوا نیکولو» سفیر سابق فرانسه در ایران نیز بر آن تأکید ورزید و بى.بى.سى گلایه کرد که وزیر خارجه فرانسه با اقدام غیردیپلماتیک- بخوانید ناشیانه- خود، بخشى از اهداف مذاکرات ژنو را فاش کرد، استاد روابط بین ‏الملل در دانشگاه ساسکس اعتراف مى‏کند که مخالفت فرانسه تاکتیکى و با هماهنگى سایر کشورهاى عضو 1+5 بوده است... و ده‏ها نمونه دیگر که مواردى از آن با ذکر سند در رسانه‏ها اشاره شده است.

غرب چه چیزى را هدف گرفته بود؟

بررسى درخواست‏هاى غرب از ایران نشان مى‏دهد آن‏ها نقطه قوت جمهورى اسلامى ایران که غنى‏سازى صنعتى است را مورد هدف قرار داده و در صدد هستند آن‏را به غنى‏سازى سمبلیک که نه ارزش سیاسى و اقتصادى دارد و نه استراتژیک، تبدیل نمایند.

آنچه امروز غرب را مجبور کرده پاى میز مذاکره با ایران بکشاند و بنشاند، توان غنى‏سازى صنعتى ایران است که داراى ارزش استراتژیک در فضاى بین‏الملل است، همان‏چیزى که غربى‏ها از آن به‏عنوان- break out-یا نقطه حیاتى و فرار نام مى‏برند. در این مسیر ما نباید به ثمن بخس، این کالاى حیاتى را به معامله بگذاریم و در قبال آن، غرب به زیرساخت‏هاى تحریم خود دست نزند و از رژیم تحریم به‏عنوان اهرم فشار و چماق مذاکره در آینده سود ببرد.

اگر مرورى گذرا به صورت مسأله مذاکرات ژنو داشته باشیم، معلوم مى‏شود غرب در صدد است با برچیدن توان صنعتى ایران که بازگشت مجدد به آن سخت و نیازمند زمان و هزینه‏هاى سنگین است، امتیازهایى را به ایران بدهد که از ارزش استراتژیک برخوردار نیستند. ضمن آن‏که براى غرب بازگشت دوباره به تحریم‏هاى طلا و خودرو و پتروشیمى نه نیازمند زمان است و نه هزینه‏هاى سنگین.

و نکته اساسى‏ تر در این میان آن است که اگر قرار باشد پشت میز مذاکره، غنى ‏سازى صنعتى را به غربى‏ها بدهیم تا تحریم‏‌هاى حاشیه‏‌اى طلا و پتروشیمى و خودرو را بردارند، در گام‏ هاى بعدى و در قبال لغو تحریم‌‏هاى بانکى (سوئیفت)، خرید نفت و لغو قطعنامه‌‏هاى سازمان ملل است، چه چیزى را باید پرداخت نماییم؟

برگ‏ه‌ برنده ایران در مذاکرات‏

با توجه به آنچه طى چند ماه اخیر در صحنه بین‏المللى و منطقه‏اى روى داده است، مى‏توان نتیجه گرفت که آمریکایى‏ها به نسبت گذشته بیشتر احساس ضعف مى‏نمایند. شکست تلاش‏هاى سه ماه پیش اوباما براى همراه‏کردن اروپا در حمله به سوریه و تلاش منفردانه آمریکا براى بقاء بخشى از نیروهاى نظامى ایساف در افغانستان پس از اجراى توافق 2010 لیسبون و احضار پى‏درپى سفراى آمریکا در کشورهاى اروپایى که تاکنون سابقه نداشته است، تلاش کشورهاى اروپایى براى واردکردن شوراى امنیت به صدور یک قطعنامه علیه شنود مکالمات توسط آمریکا به‏خوبى نشان مى‏دهند که آمریکا تا حد زیادى احساس تنهایى مى‏‌نماید.

آمریکا وقتى نتواند یک اتفاق جهانى را علیه سوریه شکل بدهد، به طریق اولى قادر به شکل‏دادن به یک ائتلاف و اتفاق ضد ایرانى نخواهد بود از این‏رو مى‏توان با قاطعیت زیادى گفت که عمده نگرانى آمریکایى‏ها این است که 4 کشور عضو 1+5 با ایران به توافقى برسند که ادامه فشار آمریکا علیه ایران را با دشوارى مواجه نماید. اگر این اتفاق بیفتد، آمریکا قادر به هدایت پرونده‏هاى دیگر هم نیست چراکه چنین اتفاقى به‏ معناى پایان توانایى آمریکا در اجماع و اقناع‏ سازى است.

با این وصف کاملاً پیداست که آمریکا در مواجهه با ایران نمى‏تواند سخت‏گیرى‏ هاى گذشته را اعمال و پیگیرى کند چراکه اگر آمریکایى‏ها سر قرارهاى گذشته بمانند و بر تداوم و تکرار تحریم‏ها تأکید کنند و در همان حال اروپا راه دیگرى انتخاب کند، نمى‏توانند دستاوردى داشته باشند. آنچه اوباما و دولت آمریکا از آن وحشت دارند، تبدیل ژنو به میدانى براى سنجش میزان قدرت ایران و میزان قدرت آمریکا است.

مذاکرات ژنو و حلقه‌‏هاى بعدى مذاکره مى‏تواند براى ایران خطراتى را به همراه داشته باشد. بزرگ‏ترین خطر این است که تیم مذاکره‏کننده ایران این وضعیت رو به ضعف آمریکایى‏ها را حس نکنند و بر مبناى اظهارات تند مقامات و رسانه‏هاى آمریکایى، گمان کنند خطر آمریکا جدى است و اگر با این کشور همراهى نشود، اتفاقات وحشتناکى روى مى‏دهد. در واقع یک جمع‏بندى غلط مى‏تواند فرصت‏هاى ایران را به آسیب‏هاى ایران تبدیل نماید.

خطر دوم این است که تیم ایران براى دستیابى به توافق، عجله داشته باشد. قدر مسلم، مذاکره نباید بى‏جهت طولانى شود ولى در عین حال تعجیل طرف ایرانى مى‏تواند دشمن و رقبا را به این نتیجه برساند که ایران به‏شدت به توافق احتیاج دارد و لذا حاضر است حداکثر امتیاز را به طرف مقابل خود بدهد، در این صورت موضع کشورهاى غربى متعصب‏تر و خشن‏تر مى‏شود و نرمى طرف ایرانى با تعصب طرف مقابل به جایى نمى‏رسد. واقعیت این است که ایران نباید هیچ عجله‌‏اى داشته باشد، ایران باید روى یک مدالیتى تأکید کند و آن‏را مبناى مذاکره و حل مسائل بداند ولى اصرار بر این‏که حتماً در این جلسه یا جلسه آینده کار به انتها برسد، تیم ایران را در موضع ضعف قرار مى‌‏دهد.

فرصت‏هاى مذاکره براى ایران‏

مذاکرات آینده ایران با گروه‏1+5 اگر با هوشمندى و اجماع‏نگرى تیم ایرانى دنبال شود و با سازوکار مناسب همراه باشد، مى‏تواند فرصت‏هاى بزرگى را براى کشور ما به‏وجود آورد. کسى تردید ندارد که آمریکا، اسرائیل و عربستان به‏شدت از فضاى فعلى نگران هستند. این سه معتقدند اگر ایران به‏طور هوشمندانه‏اى با حفظ خطوط قرمز هسته‏ اى خود به توافق با گروه 1+5 برسد و کارى از آنان ساخته نباشد، باید تغییر اساسى در محیط بازى بین‏ المللى و منطقه‏اى را بپذیرند. چنین توافقى از یک‏سو مى ‏تواند به‏معناى پذیرش رسمى ایران به‏عنوان یک «قدرت برتر منطقه ‏اى» باشد و از سوى دیگر این توافق مى‏تواند جامعه بین ‏المللى منهاى آمریکا را به تصویر بکشد.

این موضوع تا حد زیادى به هوشمندى و زبردستى تیم ایران بستگى دارد. اگر ایران با حفظ حقوق خود به توافق دست یابد که این‏کار در این فضا میسر مى ‏باشد، در واقع حربه دشمنان اصلى خود، آمریکا، رژیم صهیونیستى و وهابى‏ هاى عربستان را از کار انداخته است و از این پس مى ‏تواند به فتوحات بزرگى در سطح منطقه‌‏اى و بین‏ المللى دست پیدا کند. این پیروزى، انرژى جدیدى به مسلمانان در منطقه داده و رخدادهاى عظیمى را در جغرافیاى شبه ‏جزیره و آسیاى غربى و... پدید مى ‏آورد و به‏ عبارت‏ دیگر پیروزى ایران در هماوردى هسته‏‌اى مى‌‏تواند پیامدهاى بزرگ با ابعاد مختلف را در پى داشته باشد.

امروز در سطوح بین‏المللى این موضوع مطرح است که بر خلاف دهه ‏هاى گذشته، حوادث کوچک به رخدادهاى بزرگ منجر مى‏شوند. حوادثى که طى سه سال اخیر در شمال آفریقا و شبه‏جزیره روى داد- اگرچه زمینه‏ها و بسترهاى عمیقى داشتند اما در عین حال- از یک حادثه کوچک یعنى کشته‏شدن یک جوان تونسى- محمد بوعزیزى- نشأت گرفت، با این وصف اصلاً نباید تعجب کرد اگر موفقیت هسته‏اى ایران سرآغاز یک سلسله موفقیت ‏هاى بزرگ براى جبهه مقاومت و به‏خصوص ایران باشد.

وقتى ما شرایط غرب را مرور مى‏‌کنیم، درمى‏یابیم که این بلوک به میزان بسیار زیادى قدرت اثرگذارى خود را از دست داده است، توسل آنان به تهدید جنگى و حتى تهدید اتمى در مواجهه با یک کشور که آن‏را در زمره کشورهاى جهان سوم معرفى مى‏کردند، به‏خوبى نشان مى‏دهد که غربى‏ها نمى‏توانند از طریق سازوکارهاى عادى و طبیعى کار خود را پیش ببرند.

کاملاً واضح است که غرب تا حد زیادى قدرت اعمال خواسته ‏هاى خود را از دست داده است. در این بین ایران به‏ عنوان کشورى که ضمن برخوردارى از مشروعیت بالاى داخلى، در سطح بین‏المللى هم بر یک جبهه بزرگ از دولت‏ها و ملت‏ها اتکا دارد، باید به این نکته توجه داشته باشد که آمریکا اگرچه کماکان باج‏ خواهى مى‏ کند ولى در موقعیتى نیست که این خواسته خود را بر کرسى بنشاند. تیم ایران مى‏تواند با طمأنینه زیاد و با اشاره به ضعف‏هاى حریف، در مذاکرات آینده، سیاست منطقى خود را تعقیب کند و فشارهاى دشمن که هر روز از شدت و تأثیر آن کاسته مى‏شود را مدیریت نماید.

دغدغه‌‏هاى مذاکرات آتى چیست؟

میدان مذاکره، میدان بازى برد-برد و دادوستد متوازن است. آنچه که مى‏‌دهیم با آنچه که مى‏ گیریم باید متوازن و برابر باشد. نباید از ترس توافق‏ نکردن با غرب به توافق ناعادلانه و نابرابر برسیم.

شاید بتوان به تیم مذاکره‏کننده حق بدهیم که محتواى جلسات مذاکره را محرمانه تلقى کنند اما هرگونه تفاهم و توافقنامه‏اى باید به اطلاع مردم به‏عنوان صاحبان اصلى نظام و انقلاب برسد. برگ برنده‏هاى ایران در مذاکرات آینده به اندازه‏اى است که دنیاى غرب چاره‏اى جز مماشات و همراهى با نظام اسلامى ندارد. برخى مسؤولان دولت یازدهم پیش از مذاکرات ژنو، سخنانى درباره میزان صندوق ذخیره ارزى، خالى‏بودن خزانه، تحریم‏هاى نفتى و پول‏هاى بلوکه‏ شده بر زبان راندند که به‏نوعى نیاز به مذاکره در تیم ایرانى را تداعى مى ‏کرد.

مذاکرات هسته‏‌اى نباید به اعتبار تفکر مقاومت خدشه‏اى وارد سازد. دشمن سعى دارد با شرطى‏کردن افکار عمومى نسبت به معادله لغو تحریم و بهبود وضعیت اقتصادى و معیشتى مردم، فضاى سازشکارى و عقب‏ نشینى از آرمان‏‌هاى نظام اسلامى را بر پیکره جامعه تزریق کند. غرب فرصت چندانى براى تغییر رفتار ندارد. ایران اسلامى بدون توجه به تهدیدها و فشارها، مسیر سرافرازى و اقتدار را خواهد پیمود و این غرب است که براى خروج از بن ‏بست‏‌ها نیاز مبرم به نقش‏ آفرینى مثبت و تأثیرگذار ایران دارد.
منبع: تسنیم
برچسب ها: وبگردی ، مذاکره ، ایران
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.