*ایمان راسخ حضرت زینب علیهاالسلام
اولین و مهمترین خصلت آن بانو محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند. در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل میکند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا میبیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال میکند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب میفرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده است. بلکه جنگ و قیام برای خدا بوده است. آن گاه که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بدن پاره پاره برادر را در گودال قتلگاه مشاهده میکند با تضرع در پیشگاه خدا میگوید: «اللهم تقبل منا هذا القربان.»
این اوج معرفت و ایمان است و عظمت روح را میرساند که چون در راه خداست، تحمل آن آسان است.
*عبادت زینب سلام الله علیها
عبادت غرض اصلی آفرینش است و امام معصوم سمبل و تجلی این غرض؛ و هرچه یک انسان عابدتر باشد با حرکت آفرینش هماهنگتر و با معصوم مانوستر میشود. شاید علت انس حضرت زینب (سلام الله علیها) با برادرش امام حسین (علیه السلام) جلوهای از این عبادت باشد.
حضرت امام حسین علیه السلام در هنگام وداع به زینب کبری فرمود: «خواهرم در نماز شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمهام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای میآورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان میدادند و عمهام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچهها میداد.»
نوشتهاند هیچگاه تهجد و نماز شب این بانوی بزرگ ترک نشد. در فرهنگ قرآنی نافله چیزی است که زیاده بر واجب است و از روی تفضل و تبرع انجام میگیرد.
حضرت امام حسین علیه السلام در هنگام وداع به زینب کبری فرمود: «خواهرم در نماز شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمهام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای میآورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان میدادند و عمهام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچهها میداد.»
*دانش حضرت زینب علیهاالسلام
حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بانوی علم و فضل است. او علم خود را از جد بزرگوارش پدر ارجمند و مادر گرامی و برادران عزیزش دارد، کسانی که متصل به وحیاند. نوشتهاند حضرت زینب (سلام الله علیها) درس تفسیر برای بانوان داشت. آری دختر امیرالمومنین علی (علیه السلام) به راستی دارای علم وافر خدادادی بود. ابن عباس از وی با این عبارت نقل میکند و میگوید: «بانوی خردمند ما زینب (سلام الله علیها) و همین بس که در بنیهاشم به «عقیله» یعنی بانوی خردمند معروف بود و آن هنگام که حضرت زینب (سلام الله علیها) در اسارت وارد کوفه شد. او بانوانی را که برای تماشا آمدهاند، میشناسد. در و دیوار آن او را به یاد ایامی انداخت که بانوان همین شهر، صف اندر صف منتظر لقایش مینشستند تا در درس تفسیرش شرکت کنند و اکنون شهر به شهر میگردد.
عبادت غرض اصلی آفرینش است و امام معصوم سمبل و تجلی این غرض؛ و هرچه یک انسان عابدتر باشد با حرکت آفرینش هماهنگتر و با معصوم مانوستر میشود. شاید علت انس حضرت زینب (سلام الله علیها) با برادرش امام حسین (علیه السلام) جلوهای از این عبادت باشد.
از سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهرهای الهی و جنبه خارقالعاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (علیه السلام) است که پس از خطبه کوفه بر او فرمود: عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده و فهمیدهای هستی که کسی تو را فهم نیاموخته است.
*فداکاری و ایثار عقیله بنیهاشم
زینب کبری وقتی احساس کرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه خدا و پیکار و مبارزه با بی دینان به دوشش آمده است و در این راه باید از مال و منال و شوهر و زندگی و فرزند بگذرد، حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند، با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و شوهر و زندگی دست میکشد. گویند به هنگام ازدواج حضرت زینب (سلام الله علیها) با عبدالله ابن جعفر، با توجه به علاقه وافری که میان او و برادرش حسین (علیه السلام) بود، شرط کرد که هرگاه برادرش خواست سفری برود، زینب بتواند به همراه برادر مسافرت کند و عبدالله شرط را پذیرفت.
*قربانگاه فرزندان :
بانوی فداکار کربلا فرزندان خود را برای قربانی به قربانگاه نینوا میآورد و در همه جا یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالیقدر این قیام و نهضت مقدس یعنی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بود و چون عصر عاشورا شد و آن حجت الهی به شهادت رسید، سهم عمده و بار تازهای به دوش این بانوی فداکار نهاده شد که چون کوهی پولادین در برابر دشمنان منحرف ایستاد. در بعضی مقاتل نوشتهاند: «در روز عاشورا هنگامی که فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) به شهادت رسیدند، ایشان از خیمه بیرون نیامد و بر بالینشان حاضر نشد. وقتی علت را سوال کردند، پاسخ داد: «تا مبادا برادرم خجالت بکشد.»
در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل میکند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا میبیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال میکند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب میفرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود.
تجلی و نقش بسیار مهم حضرت زینب (سلام الله علیها) به گونهای است که اکنون پس از قرنها باز هم چنان جلوهای دارد که جامعه اسلامی ما برای ارج نهادن به روحیه ایثار و فداکاری پرستاران و تجلیل از این قشر ایثارگر، روز ولادت فرخنده این بانوی گرانقدر را روز پرستار نامیده است.
پرستاران نیز در ایثار و فداکاری در صف مقدم جامعه هستند و نسبت به سلامت و حیات همنوعان خویش، متعهدانه و دلسوزانه انجام وظیفه میکنند. از این رو استقبال کردهاند تا این روحیه را هر چه بیشتر در خود تثبیت و با بهرهگیری از الگویی همچون زینب کبری (سلام الله علیها) پیوسته در مراتب فداکاری و ایثار پیشگام باشند. و میدانیم که از این «اسوه» مردانمان، درس مردانگی و حقمداری و زنانمان، درس حیا و عفت و پاسداری و پرستاری از حریم زندگی را میآموزند.
*جانبازی فرزندان حضرت زینب (س)
پس از شهادت خاندان عقیل حضرت امّ المصائب، عقیله بنی هاشم (ع) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی به محضر حضرت ابا عبدالله (ع) فرستاد.
در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند.
ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد:
به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند.
جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند.
بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند:
اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است.
نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید.
منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد.*
مآخذ:
1- امانتداران عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری، موسسه فرهنگی قدر ولایت، چاپ ششم، تهران، 1381 .
2- مجتبی شاکری، بازخوانی حماسه حسینی یا سیری در تاریخ کربلا، انتشارات زهد، چاپ اول، تهران، 1380 .
3- مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران، 1381 .
4- جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ هشتم، تهران، 1378 .
5- آیة الله محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه ( آنچه در کربلا گذشت)، انتشارات هاد، چاپ چهارم، تهران، 1378.
6- مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران، 1381 .
*شرح شمع
منبع: راسخون