به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه خبري
ورلد سوسياليست، جنگ هشت ماهه ليبي، با هدف سرنگونی رژیم معمر قذافی، که توسط اراذل و اوباش مورد حمایت ناتوو رئیس جمهوری آمریکا، باراک اوباما به قتل رسيد، از آن به نقطه عطفي براي ظهور "یک لیبی جدید و دموکراتیک" از سوي غرب و اشغال گران ياد مي گردد!
دو سال بعد از حضور نيروهاي اشغالگر، هیچ نشانه ای از لیبی آزاد و دموكراتيك وجود ندارد. کشور ليبي توسط ارتش ایالات متحده و متحدان اروپایی آن بمباران شد، تنها براي آنكه شخص قذافي را بر كنار كنند! بهاي چنين سرنگوني را تنها مردم ليبي پرداختند.
بنا به گزارش روز دوشنبه تولید نفت ليبي كه تقریبا تمام درآمد صادرات این کشور و بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی ليبي را به خود اختصاص مي دهد، به 90،000 بشکه در روز رسيده است، کمتر از یک دهم از ميزان توليد نفت قبل از جنگ "پيام آوران صلح و دموكراسي"( اشغالگران غربي)!
در جريان جنگ داخلي ليبي،تاسیسات عمده به دست شبه نظامیان مسلح افتاد.
بر اساس دقيق ترين تخمین هاي موجود، نزدیک به 250 هزار شبه نظامی (در بخش شرقي ليبي) توسط دولت لیبی مسلح و تامين مالي مي گردد اما با مصونیت از مجازات کامل، تحت كنترل جنگ سالاران اسلامی و منطقه ای رهبري مي گردند. اين جنگ سالاران قدرت اصلی کشور ليبي را تشکیل می دهند.
درگیری بین این شبه نظامیان، حمله به دولت و ترور مقامات،هميشه به چشم مي خورد. اوایل ماه جاري، علی زيدان نخست وزیر لیبی توسط یک گروه شبه نظامی اسلامی، در اعتراض به ربوده شدن ابو انس الليبي توسط نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده (5 اكتبر ) ،ربوده گرديد.
هزاران نفر از لیبیایی ها و همچنین کارگران مهاجر جنوب صحرای آفریقا در حال حاضر در زندان هاي موقت كه توسط شبه نظامیان کنترل مي شود، در معرض شکنجه و قتل قرار دارند.
شرایط برای این کشور نفت خیز همچنان نا خوشايند است و در اين بين ليبي بحران زده نيز با چالش جدي بیکاری ( بیش از 30 درصد ) دست و پنجه نرم مي كند،بر اين اساس یک میلیون ليبيايي،اكثرا حامیان رژیم سابق،همچنان آواره مانده اند.
ادامه این هرج و مرج ها پس از گذشت دو سال از پایان جنگ، نشان دهنده شخصیت و ماهيت خود جنگش است.
ایالات متحده و متحدان اصلی اش در ناتو، بریتانیا و فرانسه، جنگ را با شعار " مداخله بشر دوستانه" توجيه كردند و مدعي بودند كه تنها براي حفظ جان بيگناهان وارد اين جنگ شده اند! اما نیروهای ناتو قطعنامه 1973 را از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد تصويب كردند،كه بر اين اساس آنها اجازه اعمال منطقه پرواز ممنوع و "انجام تمام اقدامات لازم "برای حفاظت از غیرنظامیان (!) را مهيا مي كرد.
اين گونه موارد تنها آغاز یک جنگ امپریالیستی و تجاوز به ليبي را فراهم ساخت،دخالتي كه منجر به کشته شدن حدود 50،000 شهروند لیبی و زخمی شدن تقريبا همين تعداد گرديد. اين جنگ بي ترديد براي حفظ جان مردم ليبي نبوده است. در واقع،اين جنگ غارتگرانه نئوکلونیالی (استعماري) كه هدف اصلی آن سرنگونی رژیم قذافی و تحمیل یک عروسک خیمه شب بازی دمدمی مزاج تر به جاي وي ،و پيشبرد اهداف امپراليسم غرب،به وقوع پيوسته است.
واشنگتن و متحدانش جنگ را به عنوان یک پاسخ استراتژیک به وقوع شورش های توده ای طبقه کارگر علیه رژیم های مورد حمایت غرب در تونس، در مرز غربی لیبی و مصر، در مرز شرقی،به راه انداخته اند. هدف اول از اين جنگ متوقف کردن سرعت گسترش انقلاب و تجدید هژمونی ایالات متحده و اروپاي غرب در منطقه است.هدف دوم قطع نفوذ اقتصادی و سیاسی چین و روسیه در منطقه و هدف سوم تصرف ذخایر انرژی لیبی اعلام شده است .
واقعيت انكار ناپذير ديگر اين است كه تلاش های قدرت های امپریالیستی براي به راه انداختن يك جنگ نئواستعماری، توسط یک لایه کامل از قدرت هاي چپگرا در اروپا و ایالات متحده همراه بوده است.
از جمله گروه هایي مانند حزب جدید ضد سرمایه داری (NPA) در فرانسه، حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا و سازمان سوسیالیست بین المللی در ایالات متحده، جنگ امپریالیستی علیه لیبی را به عنوان دخالت "بشر دوستانه" به راه انداخته اند..!
این عناصر در خصوص دولت کنونی لیبی، موضع "سكوت" را اتخاذ كرده اند. فروپاشی کشور به دست جنگ سالاران شبه نظامی، فلج اقتصادي ليبي، و فقر مردم آن همه اثبات كننده اين موضوع مي باشند كه " آنچه را كه همه در لیبی به سال 2011 از آن حركت حمایت مي كردند یک "انقلاب" نبوده بلكه تجاوز امپریالیستی" بر اساس برنامه اي كاملا حساب شده تلقي مي گردد.
رژیم جديدي که در راس قدرت قرار داده شد،حمايت مردمي را در پشت سر خود نمي بيند بلكه بعد از بمباران مداوم ناتو،و عملیات نیروهای شبه نظامی اسلامگرا، متصل به القاعده و تحت هدایت ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و عملیات نیروهای ویژه قطر به چنين جايگاهي رسيده اند و خيزش مردمي ليبي در اين مسير تاثيري نداشته است.
دو سال پس از جنگ لیبی، همين گروه هاي چپگرا در تلاش برای ترویج مداخله های امپریالیستی برای تغییر رژیم سوریه، یک بار دیگر با كمك سازمان سیا، عربستان سعودی، قطر و ترکیه، همراه با جنایات فرقه ای توسط شبه نظامیان القاعده، با یک ماسك "انقلاب" در صحنه سياسي،وارد عمل شده اند.
این گروه با استفاده از این جنگ ها به دنبال تقويت ارتباط و حتی نزدیک شدن به دولت خود و نخبگان حاکم مي باشند. سیاست آنها منافع یک لایه طبقاتي متوسط و رو به بالای ممتاز جامعه را که در حال تبدیل شدن به یک حوزه جدید برای امپریالیسم مي باشند،منعكس مي كند.
زماني که جنگ ایالات متحده و ناتو در سرنگونی و قتل قذافی به اصطلاح موفق گرديد، اهداف امپریالیستی در غارت ثروت نفتی کشور و تبدیل آن را به یک پلت فرم برای تقويت هژمونی ایالات متحده در منطقه بيشتر به چشم خورد.
"دیوید ایگناتیوس" مقاله نویس واشنگتن پست در مقاله اي مي نويسد: لیبی "یک مطالعه موردی از فروكش نفوذ آمریکا در خاورمیانه تلقي مي گردد."و همين امر منعکس کننده نگرانی های عمیق در محافل حاکم آمریکا و سازمان های اطلاعاتی واشنگتن را در پي داشته است.
در همین حال، دو سال پس از خروج نیروهای آمریکایی، عراق به جنگ داخلی كشانده شده است، با تلفاتي نزدیک به دوران اشغال ایالات متحده! در سوریه، دولت اوباما خود را مجبور به عقب نشینی از دخالت مستقیم نظامی مي بيند،و ديگر منافع الیگارشی مالی ، بر اساس دروغ با مخالفت هاي داخلي (به همراه بحران مالي) چالش حال حاضر اوباما و سياست هاي منطقه اي واشنگتن تلقي مي گردد.
انتهاي پيام/