به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، به نقل از ایسنا، پایگاه اینترنتی CNN در گزارشی علاوه بر گفتوگو با دن گاسپار به شرایط زندگی این مربی آمریکایی در ایران پرداخته است.
در این گزارش آمده است: "همسرش به او توصیه کرد نرود. همچنین دوستانش گفتند که این سفر خیلی خطرناک است. اما در سال 2011 مربی سابق فوتبال آمریکا یعنی دن گاسپار هشدارها را نادیده گرفت و به سمت جمهوری اسلامی ایران (دشمن سیاسی دیرین واشنگتن) پرواز کرد تا به تیم ملی فوتبال ایران برای صعود به جام جهانی 2014 برزیل کمک کند.
گاسپار میگوید: ورزش همه زندگی من است. وقتی به ایران آمدم هیچ کاری با مسائل سیاسی نداشتم. شخصیت من به گونهای است که ماجراجو و کنجکاو هستم. دوست داشتم فرهنگی را در قسمت جدیدی از جهان که تا به حال نبودهام، تجربه کنم.
سفر این مربی دروازهبانها به ایران میتواند آخرین قسمت از حرفه بینالمللی این مربی باشد که در سن 58 سالگی رخ داده و او را از فوتبال آماتور لیگهای آمریکا به پایتختهای فوتبال جهان آورده است.
در کارنامه این مربی پرتغالی – آمریکایی حضور در تیمهای معتبر آمریکا مثل نیویورک، نیوجرسی و مترو استارلز و همچنین تیم ملی فوتبال پرتغال در جام جهانی 2010 دیده میشود.
در سال 2011 دوست و همکار قدیمی گاسپار یعنی کارلوس کیروش به عنوان سرمربی جدید ایران انتخاب شد. بعد از آن کیروش خیلی زود از گاسپار برای حضور در کادرفنی ایران دعوت کرد. در آن زمان دولت ایران در یک بنبست سیاسی با واشنگتن بود. ایران بیشتر اوقات آمریکا را "شیطان بزرگ" میدانست.
دولتمردان آمریکا هم ایران را به عنوان یک رژیم رادیکال که مخفیانه به دنبال ساخت بمب اتمی است، توصیف میکردند.
با وجود اینکه در آن زمان رابطه دو کشور چندان خوب نبود، گاسپار پیشنهاد کیروش را برای حضور در ایران پذیرفت؛ تصمیمی که همسرش به هیچ عنوان با آن احساس راحتی نمیکرد.
خود گاسپار در این باره میگوید: او شوکه شده بود و مثل سایر اعضای خانواده نگران بود. البته من خودم هم نگرانیهایی داشتم. وقتی برای اولین بار به ایران آمدیم نمیدانستیم که باید چگونه رفتار کنیم.
در طول ماههای اول حضور گاسپار در ایران، او چندان در جامعه حضور پیدا نمیکرد و به ندرت آپارتمان خود را ترک میکرد. به غیر از مواقعی که برای تمرین از خانه خارج میشد. اما او معتقد است که به تدریج در ایران احساس راحتی کرده است.
او میگوید چیزهایی که در ایران دید، به هیچ عنوان با تصویری که رسانه از این کشور ترسیم کرده بود هماهنگی نداشت.
مربی دروازهبانهای تیم ملی ایران در این رابطه میگوید: وقتی شما به اخبار گوش میدهید، چیزهایی میبینید. بعضی مواقع از بالکن خانهام بیرون را نگاه میکنم و میبینم شرایط آنطور نیست که گفته میشود. چیزی که میبینم با مسائلی که در اخبار میشنوم یا میخوانم مطابقت ندارد.
گاسپار میگوید آنچه او در مدت حضورش در ایران دیده، ملتی پر از افراد خوشرو است که کشورشان، غذایشان و تیم ملی فوتبالشان را دوست دارند.
یکی از خاطرهانگیزترین لحظات برای او، دیدار با رییس جمهور قبلی ایران محمود احمدینژاد بوده است.
گاسپار میگوید: احمدینژاد وارد زمین شد و از همه خواست که روی زمین بنشینند و بعد خودش هم روی چمن نشست. در آن زمان به ذهنم رسید که چقدر جالب است که او خود را در سطحی یکسان با بقیه قرار میدهد. در پایان آن روز من او را به عنوان یک انسان متفاوت یافتم.
در ماههای گذشته اقامت گاسپار در ایران با تغییر در رابطه میان ایران و واشنگتن همراه شده است تا جایی که رییس جمهور جدید و میانهروی ایران یعنی دکتر حسن روحانی به دنبال رفع مساله هستهیی ایران با غرب است.
مربی دروازهبانهای تیم ملی میگوید: در حال حاضر بیشتر از هر زمان دیگری امیدواری و خوشبینی و همچنین یک حس پر از انرژی وجود دارد که میگوید مسائل بهتر میشود. من همیشه به صلح اعتقاد داشتهام و اگر نتیجه همه کارها صلح باشد، دنیای بهتری خواهیم داشت.
اما نقطه عطف حضور دن گاسپار در ایران، در شب 18 جون رقم خورد، زمانی که تیم ملی فوتبال ایران با پیروزی یک بر صفر برابر کرهجنوبی برای چهارمین بار به جام جهانی صعود کرد. بردی که جشنهای متفاوتی را در خیابانهای ایران رقم زد.
دن گاسپار میگوید: در آن زمان اشکهای زیادی ریخته شد و همه یکدیگر را در آغوش میگرفتند. نمیتوانم آن لحظه را توصیف کنم. فقط افراد کمی این شانس را داشتند که از کوه بالا بروند و به موفقیت بزرگ یعنی حضور در جام جهانی 2014 برزیل برسند.
گاسپار گفت که تنها ناراحتیاش در آن شب این بوده که نتوانسته خوشحالی خود را با همسر و خانوادهاش در آمریکا تقسیم کند.
قرارداد او با ایران تا پایان جام جهانی در برزیل خواهد بود.
او میگوید تمرکزش روی این است که ایران بتواند در این تورنمنت بدرخشد و بعد میخواهد با خاطراتی خوب به آمریکا بازگردد.
گاسپار در پایان گفت: اگر میخواستم به کارشناسان، دوستانم و خانوادهام گوش دهم، هیچوقت به ایران نیامده بودم. اما حالا این سه سال تبدیل به قسمتی از زندگی من شده و خاطرههایش تا همیشه باقی خواهد ماند.