سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفت وگو با سارقان مسلح يک موسسه مالي و اعتباري

نقشه ما با اطلاعات کامل از داخل موسسه و حتي حضور کارمندان و مشتريان در ساعات مختلف اجرا شد و هيچ نقصي نداشت اما نمي دانيم چه شد که با اين سرعت شناسايي و دستگير شديم.

۳به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، عضو باند سرقت مسلحانه از يک موسسه مالي و اعتباري که در کمتر از ۱۰ روز پس از ارتکاب جرم دستگير شده اند در گفت وگوی مدعي شدند: نقشه ما با اطلاعات کامل از داخل موسسه و حتي حضور کارمندان و مشتريان در ساعات مختلف اجرا شد و هيچ نقصي نداشت اما نمي دانيم چه شد که با اين سرعت شناسايي و دستگير شديم.

«م.ل» کارمند ۲۵ ساله اين موسسه که يکي از اعضاي باند سرقت است، در حالي که از اقدامات خود اظهار ندامت مي کرد گفت: در منطقه آزادشهر مشهد به مدرسه مي رفتم تا اين که قبل از گرفتن ديپلم به سربازي رفتم و پس از گذراندن ۷۰ روز از خدمت سربازي معاف شدم. تصميم گرفتم دوباره به تحصيلم ادامه بدهم که در کلاس هاي تخصصي حسابداري با ح.و (عضو ديگر باند) آشنا شدم و رفاقت ما صميمي تر شد. بعد از آن که ديپلم گرفتم ح.و هم به سربازي رفت و ما کمي از هم فاصله گرفتيم.

در اين مدت ازدواج کردم و در موسسه مالي و اعتباري استخدام شدم در مدت دوستي ام با «ح» با برادر بزرگ تر او هم آشنا شده بودم و پس از ازدواج به خاطر اين که همسرم نيز کارمند بود از وضعيت مالي مناسبي برخوردار بودم و بعدازظهرها در مغازه فروش لوازم رايانه اي که ح بعد از خدمت سربازي باز کرده بود دور هم جمع مي شديم.

تا اين که چند وقت قبل وقتي يک جا جمع شديم و فيلم جنايي نگاه مي کرديم بحث سرقت از بانک مطرح شد که ديگران چطوري اين کار را انجام مي دهند؟ من هم همه اطلاعات موسسه را در اختيار ح گذاشتم.

البته اول فقط موضوع ماجراجويي بود. آن روز من و «ح» با هم به موسسه رفتيم و من همه چيز را به او نشان دادم حتي مسيرهاي فرار را بررسي کرديم. در اين مدت برادر «ح» هم با ما همدست شد و قرار بود وقتي پول هاي نقدي در موسسه زياد شد و مشتري نيز حضور نداشت من تلفني به آن ها خبر بدهم. چند بار که موقعيت مناسب بود من به «ح» و برادرش اطلاع دادم ولي هر بار بنا به دلايلي نتوانستيم سرقت را انجام بدهيم.

تا اين که در تاريخ 92.7.13 حدود ۲ ساعت قبل از سرقت مطلع شدم که رئيس و معاون بانک مي خواهند به مرخصي بروند به همين دليل با «ح» تماس گرفتم و گفتم ما تنها ۳ نفر در شعبه باقي مانده ايم و پول هم هست. آن ها هم با موتور آمدند ابتدا «م.و» قصد داشت «ح» را منصرف کند ولي «ح» کنترل خود را از دست داده بود و با تبر وارد شعبه شد. او شيشه پيشخوان را شکست و ساک را به طرف من پرت کرد تا پول ها را جمع کنم.

«م.و» که نگران بود او هم وارد شعبه شد و من پول ها را داخل ساک ريختم و به طرف او انداختم هنگام فرار هم «ح» مي خواست دوربين مداربسته را از جا دربياورد که هيچ سرنخي دست پليس نباشد ولي دستگاه محکم بود و فرصت کافي هم نداشت به همين خاطر دستگاه را رها کرد و با موتورسيکلت فرار کردند من هم براي ظاهرسازي شماره اي را نوشتم و به کارآگاهان پليس آگاهي دادم.

ماجراي سرقت مسلحانه ما فقط يک کار اکشن و هيجاني بود هيچ وقت فکر نمي کردم کار احمقانه ما اين قدر مجازات سنگيني داشته باشد و خلاف به اين بزرگي را مرتکب شده باشيم. از اين پول ها فقط ۲ ميليون و ۱۰۰ هزار تومان به من رسيد و بقيه را هم يک پرايد براي برادر «ح» خريدند.

«ح.و» متهم ۲۲ ساله اين پرونده نيز به خراسان گفت: از قبل پدر و مادرم با يکديگر اختلاف داشتند و همين مسائل و مشکلات خانوادگي مرا به بيراهه کشاند. در دوران دبيرستان با «م.ل» آشنا شدم. من ورزشکار بودم اما وقتي در يک مسابقه شکست خوردم ديگر ورزش را رها کردم و به خدمت سربازي رفتم پس از آن هم در رشته حسابداري به تحصيلاتم ادامه دادم.

در اين اثنا برادرم خودرواش را فروخت و يک مغازه خدمات رايانه تأسيس کرديم. او که هنوز مجرد است ادامه داد: وقتي براي استعمال مواد مخدر دور هم مي نشستيم، «م.ل» که در موسسه مالي و اعتباري استخدام شده بود از اختلاس هاي کلان صحبت مي کرد و از اين که چقدر راحت برخي ها اختلاس مي کنند.

اول اصلاً بحث سرقت مسلحانه نبود فقط براي خنده مي گفتيم برويم بانک بزنيم!! در واقع دنبال هيجان بوديم. تا اين که موضوع سرقت از موسسه اي پيش آمد که «م.ل» در آن کار مي کرد. او نقشه کامل موسسه را برايم کشيد حتي گفت سماور کجا قرار دارد! ميز رئيس کجاست، گاوصندوق چه موقع باز است و... برادرم خودرواش را فروخته بود و من نمي توانستم از پدرم پول بگيرم به برادرم گفتم بيا سرقت کنيم يک خودرو بخر!

«م.ل» گفته بود سيستم موسسه به پليس وصل نيست و پول ها هم تا مبلغ ۲۰ ميليون تومان بيمه است. به همين خاطر با طرح يک نقشه مطمئن و حساب شده قرار شد وقتي موقعيت مناسب بود «م.ل» يک تک زنگ بزند و ما اقدام کنيم اما نمي دانم پليس از کجا ماجرا را متوجه شد و ما با اين سرعت دستگير شديم.

بعد از آن که سرقت را انجام داديم من خيلي طبيعي به دانشگاه رفتم و پس از آن هم ۲ ميليون تومان از پول ها را به «م.ل» داديم و بقيه را براي برادرم يک پرايد دست دوم خريديم.«م.و» جوان ۲۸ ساله ديگري که از اعضاي اين باند است هم درباره ماجراي سرقت مسلحانه گفت: من در مغازه نجاري پدرم کار مي کردم. سال ۸۰ انگشتم لاي اره رفت و قطع شد. از اين کار دلسرد شدم اما باز هم سر همان کار بازگشتم.

چند سال بعد هم با موتور تصادف کردم و مهره کمرم شکست بعد از آن بود که به مواد مخدر روي آوردم و معتاد شدم وقتي ازدواج کردم همسرم از اعتيادم خبر نداشت و پنهاني قرص هاي ترک اعتياد و يا مواد مصرف مي کردم. پدرم به خاطر «رفيق بازي» از ما ناراحت بود. بيکار بودم و گاهي با پرايد مسافرکشي مي کردم که برادر کوچک ترم (ح.و) گفت: بيا پرايد را بفروش که مغازه خدمات رايانه اي باز کنيم.

او در حالي که اشک مي ريخت ادامه داد: در مغازه برادرم با م.ل آشنا شدم. ما تا به حال حتي يک بار هم سرقت نکرده بوديم اما نمي دانم چطور شد که نقشه سرقت از بانک را طرح کرديم. الان هم خيلي پشيمانم. دلم مي خواهد قلبم از حرکت بازايستد. روي ديدن کسي را ندارم. همه چيز مثل يک رويا اتفاق افتاد و هيچ چيزي از اين سرقت مسلحانه به ما نرسيد جز آن که بايد مجازات سنگيني را تحمل کنيم.

سابقه خبر

ظهر مورخ 92.7.13 کارکنان موسسه مالي و اعتباري در خيابان فرامرز عباسي، ماجراي دستبرد مسلحانه را به پليس گزارش کردند. دقايقي بعد کارآگاهان اداره جنايي آگاهي به دستور سرهنگ کارآگاه حسين بيدمشکي (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) براي بررسي موضوع عازم محل سرقت شدند.

پس از بررسي هاي مقدماتي گروه ويژه اي از کارآگاهان به سرپرستي کارآگاه افتخاري (رئيس دايره مبارزه با سرقت هاي مسلحانه) عمليات تخصصي خود را براي شناسايي و دستگيري سارقان مسلح آغاز کردند.

در ادامه تحقيقات و بازبيني فيلم دوربين مداربسته، کارآگاهان به حرکات و رفتارهاي يکي از کارکنان موسسه مشکوک شدند و بازجويي از وي را آغاز کردند.

پس از گذشت مدتي، «م.ل» لب به اعتراف گشود و راز سرقت مسلحانه با همدستي ۲ تن از دوستانش را فاش کرد.

او گفت: 12ميليون تومان سرقت کرديم که 2ميليون تومان آن به من رسيد

برچسب ها: مجله شبانه ، سرقت ، موسسه ، بانک
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.