سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تجربه مذاكره / چرا مذاكره؟ + صوت

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان در دانشگاه شهید ستاری، با تاكید بر بدبينی و بی‌‌اعتمادى جمهوری اسلامی به دولت ایالات متحده‌ی آمریكا، این دولت را دولتى غيرقابل اعتماد، خودبرتربين، غيرمنطقى و عهدشكن و دولتى سخت در پنجه‌ى تصرّف و اقتدار شبكه‌ى صهيونيسم بين‌المللى دانسته بودند.

در پی این سخنان، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR مستند صوتی پنج قسمتی «تجربه مذاكره» را از روز سوم آبان منتشر كرد. قسمت‌های اول و دوم روزهای سوم و پنجم آبان و قسمت سوم از این مستند صوتی با عنوان «چرا مذاكره؟» امروز هفتم آبان‌ماه منتشر شد. قسمت‌های چهارم و پنجم هم در روزهای نهم و یازدهم ماه جاری منتشر خواهد شد.
 
آنچه در قسمت سوم مستند تجربه مذاكره با عنوان «چرا مذاكره؟» می‌شنوید:

زمان به ضرر آمریكا پیش می‌رفت و مسئله‌ی امنیت در عراق به گرهی بازنشدنی تبدیل شده بود. جنایات ضدانسانی سربازان آمریكایی در زندان‌ها و حتی مناطق مسكونی به اسم مبارزه با تروریسم و برقراری دموكراسی، افكار عمومی عراق را روز به روز نسبت به حضور آمریكا، حساس‌تر و خشمگین‌تر می‌كرد. از طرفی، درگیری‌های پراكنده، عرصه را بر تفنگداران آمریكایی تنگ كرده بود. همچنین، اقدامات تروریستی القاعده با چشم‌پوشی اشغالگران موجب ناامنی در منطقه شده بود.
در نتیجه همسایگان نگران عراق، در چندین دوره، از جمله در اردیبهشت ۸۶ در شرم‌الشیخ مصر، برای یافتن چاره‌ای در مورد مسئله این كشور گرد هم آمدند. اما آنچه در این اجلاس بیش از مسئله عراق در صدر اخبار رسانه‌های دنیا قرار گرفت، مسئله «مذاكره‌ی ایران و آمریكا» بود.


آقای رضا امیری مقدم، عضو هیأت ایرانی مذاكره‌كننده با آمریكا: در اجلاس شرم‌الشیخ كه آقای متكی بود، شاید ده بار آقای هشیار زیباری آمد پیش هیأت ما و گفت كه اجلاس دارد تمام می‌شود، خانم رایس می‌خواهد ده دقیقه با آقای متكی صحبت كند. من آمدم به آقای متكی گفتم. نمی‌دانستم دستور كاری دارد یا ندارد. آقای متكی به من گفت نظرت چیست. گفتم شما دستور كار دارید؟ گفت نه، واقعاً ندارم. بالاخره [چون آن‌ها خیلی اصرار كردند] آقای متكی قبول كرد كه آقای عراقچی با نماینده آمریكا -كه نماینده‌شان در امور عراق بود- با هم بنشینند یك صحبتی بكنند. موقعی كه من به هشیار زیباری گفتم كه آقای عراقچی با نماینده آن‌ها صحبت می‌كند، هیأت آمریكایی روبه‌روی ما نشسته بود. موقعی كه هشیار زیباری رفت در گوش خانم رایس گفت كه ماجرا این طوری است [ایران قبول كرده است]، رایس اصلاً نتوانست خودش را كنترل كند و با همه وجودش اظهار خوشحالی می‌كرد.

پس از اصرار مكرر آمریكائی‌ها، ایران پذیرفت كه نمایندگان دو كشور خارج از محل اصلی اجلاس، با یكدیگر ملاقات كنند و نماینده ایران پیشنهاد طرف آمریكایی را بشنود. اما آمریكایی‌ها گرفتن عكس یادگاری به اسم مذاكره در میان حاضران در اجلاس را  مهم‌تر از ارائه پیشنهادهایشان می‌دانستند.


آقای رضا امیری مقدم: بعد قرار شد كه ما این‌ها [نماینده ایران و آمریكا] را هدایت كنیم بروند بیرون از سالن. نماینده آمریكا عمداً آمد در سالن، جلوی چشم هیأت‌ها كه یعنی من دارم با ایران مذاكره می‌كنم؛ یعنی برای آمریكا مهم بود كه به دنیا بفهماند، به هیأت‌ها بفهماند، به كشورها بفهماند كه ما با ایران در حال مذاكره هستیم؛ یعنی آمریكا از روی اقتدار جمهوری اسلامی آمد درخواست مذاكره كرد نه از روی ضعف. ضعف آمریكا بود. نقطه مهم این مسئله این است. ما نیاز به مذاكره با آمریكا نداشتیم، این آمریكا بود كه به ما نیازمند بود.  
نماینده آمریكا عمداً آمد در سالن جلوی چشم هیأت‌ها كه یعنی من دارم با ایران مذاكره می‌كنم؛ یعنی برای آمریكا مهم بود كه به دنیا بفهماند، كه ما با ایران در حال مذاكره هستیم...

آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكره‌كننده با آمریكا و سفیر وقت ایران در عراق: آمریكایی كه اجازه نمی‌خواست بدهد كه سفارت ما در آن جا [عراق] باز بشود، و به هر بهانه‌ای می‌خواست سفیر ما را راه ندهد، امروز به یك شرایطی می‌رسد كه بیاید درخواست مذاكره بكند.

آقای رضا امیری مقدم: برایشان مهم است در دنیا كه بگویند ما داریم با جمهوری اسلامی ایران مذاكره می‌كنیم. آیا هدفشان این است كه «به دنیا بفهمانند كه همین كشوری كه سی سال است ایستاده و مذاكره نمی‌كند این هم پای میز مذاكره با ما آمد» یا هدفشان این است كه واقعاً مشكل را حل بكنند؟


آقای حسن كاظمی قمی: اما آمریكا هنوز در سیاستش واقعیت جمهوری اسلامی را نپذیرفته. در نتیجه اینكه پیشنهاد مذاكره می‌دهند، شاید عناصر داخل حاكمیت آمریكا بر این باور باشند كه راهی جز مذاكره ندارند، اما اراده سیاسی هنوز به طریق دیگری می‌اندیشد. با این فرضیه، نباید به مذاكره دل بست. نخبگان آمریكا به این نتیجه رسیدند كه نه در برابر انقلاب سدی ایجاد كردند و نه مانع یا انحرافی كه به سقوط بینجامد و هیچ كدام از این‌ها محقق نشده و مسیر پیشرفت و توسعه ایران به پیش رفته است. این مجموعه به این واقعیت رسیدند كه باید ادبیات رفتاری آمریكا با جمهوری اسلامی ایران تغییر پیدا كند. وزن این فكر و این اندیشه كه باید ما رفتار ایران را تغییر بدهیم و امكان تغییر نظام وجود ندارد در خیلی از این اندیشمندان و فرهیختگان آمریكا امروز شكل گرفته است.  


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: آمریكایی‌ها مرتب پیغام می‌دهند، گاهی می‌نویسند، گاهی پیغام می‌دهند، كه ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم. به ما این جور می‌گویند. جواب این است كه ما نگران این نیستیم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید كه حالا هی اصرار می‌كنید كه ما این قصد را نداریم. آن روزی هم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را به صراحت اعلام كردید، هیچ كاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام بدهید. [متن كامل]

بیماری‌های روانی و بالا رفتن آمار خودكشی در میان تفنگداران دریایی آمریكا، دولتمردان كاخ سفید را مجبور به چاره‌اندیشی می‌كرد. از یك سو نخبگان ایالات متحده، راهی جز مذاكره با ایران را پیش پای سیاستمداران نمی‌گذاشتند، و از سوی دیگر خودبرتربینی و بی‌منطقی نمایندگان واشنگتن عملاً مذاكرات را به بن‌بست می‌كشاند.

آقای حسن كاظمی قمی: آمریكا باید از ابزار مذاكره استفاده می‌كرد. برای این كه این شرایط را فراهم بكند، از این جا به بعد تبلیغات روانی و عملیات روانی را برد به سمت این كه ایران در مسائل ناامنی دخیل است، از تروریزم حمایت می‌كند. تا از آن طرف حمله بكند به یك مركز دیپلماسی ایران، سركنسولگری ایران.

سكه‌ی درخواست آمریكا از ایران برای مذاكره دو رو داشت. روی رسمی آن در قالب ادبیات دیپلماتیك توسط مقامات مطرح می‌شد؛ روی دیگرش هم توسط نیروهای نظامی و شبه‌نظامی مرتبط با آمریكا به نمایش در می‌آمد. كنسول‌گری ایران در اربیل عراق یكی از این پیام‌ها را دریافت كرد. در نیمه‌شبی از شب‌های زمستان هشتاد و پنج، نیروهای نظامی آمریكا از چند بالگرد روی بامِ سركنسول‌گری جمهوری اسلامی ایران فرود آمدند؛ و ضمن نقض قوانین دیپلماتیك، پنج كارمند كنسولگری را ربودند.


آقای رضا امیری مقدم: شما می‌دانید قبل از آن حمله كردند و دیپلمات‌های ما را در اربیل گرفتند، در بغداد دو سه بار دیپلمات‌های ما را دستگیر كردند، شكنجه كردند، دیپلمات‌های ما را ربودند؛ به نام گروه‌های القاعده. آمریكایی‌ها دیپلمات ما را گرفتند به فجیع‌ترین حالت شكنجه كردند، پاهایش را سوراخ كردند، هنوز هم آثارش روی پاهایش وجود دارد كه بگویند القاعده و گروه‌های تروریستی همان جوری كه دارد ما را می‌كشد، شما را هم دارد می‌كشد ولی ما می‌دانستیم آمریكایی‌ها هستند. خیلی روشن بود برای ما آمریكایی هستند.

آقای حسن كاظمی قمی: ضمن این كه خود این اقدام در حقیقت یك دلیلش فرافكنی از این بحرانی بود كه آمریكا می‌گفت ایران دارد دخالت می‌كند كه مشكلات امنیتی به وجود آمده؛ دارد پیام را هم می‌دهد. حالا خود این هم بیانگر یك ضعف است دیگر كه دارد این كار را می‌كند. خب پس در یك چنین فضایی از طرف آمریكا باید مذاكره بشود.


اما از نظر ایالات متحده، شكستن نماد سازش‌ناپذیریِ ایران با آمریكا، به‌عنوان كشوری قدرتمند نزد ملت‌های آزاده دنیا، ضروری بود؛ به همین دلیل آمریكایی‌ها از هیچ فرصتی برای ارائه پیشنهاد مذاكره خودداری نمی‌كردند.

آقای رضا امیری مقدم: یك بار من خودم رفتم اربیل. سالگرد تشكیل حزب دمكرات كردستان عراق بود. آقای بارزانی همان روز هم به دنیا آمده، جشن تولد خودش هم بود. ما رفتیم بعدازظهری در دفتر آقای بارزانی در صلاح‌الدین و سردشت ملاقات كردیم. گفت كه برای من یك جشنی گرفتند و سالگرد جشن تولد است در هتل. گفت اگر شما بیایید خوشحال می‌شویم. ما گفتیم چشم. رفتیم و ما آن جا متوجه شدیم خلیل‌زاد هم آمده است. خلیل‌زاد سفیر آمریكا بود. من عمداً آمدم میز را یك جوری انتخاب كردم كه هم پشتم بشود به آقای خلیل‌زاد، هم رو به این سمت بنشینم كه تعدادی از شخصیت‌های كرد عراقی، وزرا و این‌ها نشسته بودند. من همین كه مشغول صحبت بودم، یك دفعه یكی از پشت صورت من را بوسید. برگشتم دیدم جلال طالبانی است. جلال طالبانی كنار خلیل‌زاد نشسته بود. از آن جا بلند شد آمد من را بوسید و گفت آقای خلیل‌زاد گفته به شما سلام برسانم. گفتم ما سلامی با آقای خلیل‌زاد نداریم. خلیل‌زاد اگر یك افغانی باشد یك حرف دیگری است ولی به عنوان آمریكا ما چیزی نداریم. بعد آقای طالبانی گفت كه خلیل‌زاد بدش نمی‌آید كه... گفتم ما كه اصلاً نمی‌توانیم با آقای خلیل‌زاد... یعنی در هر حالتی و در هر شرایطی این‌ها دنبال بودند كه حداقل بعد از اشغال عراق تا یوم هذا كه آمریكایی‌ها دارند تلاش می‌كنند با ما مذاكره كنند.

آقای حسن كاظمی قمی: سؤال این است: پس چرا آمریكا می‌گوید مذاكره؟


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: مذاكره در عرف آمریكایی‌ها و قدرت‌های سلطه‌گر به معنای این است كه بیایید بنشینیم گفتگو بكنیم تا شما حرف ما را قبول كنید. هدف مذاكره این است. بیاییم بنشینیم تا ایران را قانع كنیم كه از غنی‌سازی دست بردارد. از انرژی هسته‌ای دست بردارد. هدف این است. نمی‌گویند بیاییم بنشینیم مذاكره كنیم تا ایران حقایق را، ادله خودش را بیان كند ما از فشار روی مسئله هسته‌ای دست برداریم، از تحریم دست برداریم، از دخالت‌های امنیتی و سیاسی و غیره دست برداریم. این را نمی‌گویند. می‌گویند بیایید مذاكره كنیم تا ایران حرف ما را قبول كند. خب این مذاكره كه به درد نمی‌خورد. [متن كامل]


ایران كه با انقلاب اسلامی و تداوم آن به نماد مقاومت در برابر قدرت‌های شرق و غرب شناخته شده بود، این بار تصمیم گرفت، پای میز مذاكره با آمریكا بنشیند. آیا دوران تیرگی روابط دو كشور به پایان خواهد رسید؟

آقای رضا امیری مقدم: بنابراین آمریكایی‌ها از موضع ضعف، مفصل از ایران درخواست مذاكره می‌كردند.
در نیمه‌شبی از شب‌های زمستان هشتاد و پنج، نیروهای نظامی آمریكا از چند بالگرد روی بامِ سركنسول‌گری جمهوری اسلامی ایران فرود آمدند؛ و ضمن نقض قوانین دیپلماتیك، پنج كارمند كنسولگری را ربودند.

آقای حسن كاظمی قمی: از طرف عراق چه؟ تروریزم دارد عملیات می‌كند. از این طرف هم كشور اشغال شده. مردم بی‌گناه دارند كشته می‌شوند و جمهوری اسلامی ایران تجربه مقابله با ناامنی را دارد. اعتماد به جمهوری اسلامی وجود دارد. ما هم جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتیم، هم بحران‌های تروریستی را در داخل كشور، هم تجزیه‌طلبی را تجربه كردیم.

مردان دیپلمات ایران با انگیزه كمك به برادران مسلمان خود در عراق، طلسم چندین ساله مذاكره با آمریكا را شكستند و به پای میز مذاكره رفتند.


آقای رضا امیری مقدم: مهم‌ترین هدف ما هم این بود كه بتوانیم دولت عراق را از آن بحران عبور بدهیم كه به نظر من عراقی‌ها سودش را بردند.

آقای حسن كاظمی قمی: و از یك طرف اعتمادی كه بین دو ملت ایران و عراق وجود دارد و با وجود همه شیطنت‌های رژیم بعث و جنگ تحمیلی الآن شما می‌بینید كه قلوب به هم نزدیك است.

آقای رضا امیری مقدم: از یك سو واقعیتش این است كه عراق در یك ناامنی فرو رفته بود. برای ایران حفظ حكومت عراق یك اولویت اساسی بود. از آن طرف باید می‌توانستیم از مواضع نظام، از اصول نظام سر سوزنی كوتاه نیاییم. این یك نگرانی بود.


آقای حسن كاظمی قمی: پس به این دلایل آمریكا باید مذاكره كند، عراق باید مذاكره كند، ایران به دلیل نگاهی كه نسبت به عراق دارد باید این مذاكره را بپذیرد. اگر هم نپذیرد این بهانه‌ای كه "ایران نیامد مشكل ما را حل كند" می‌تواند باقی بماند. پس ما رفتیم به سمت مذاكره.
[سیاهه جنایات آمریكا]

سناریوهای احتمالی مذاكره با آمریكا طی جلساتی در سطوح عالی جمهوری اسلامی بررسی شد و تیم مذاكره‌كننده پس از دریافت رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی عازم بغداد شدند.
[پایان قسمت سوم]

قسمت چهارم مستند صوتی تجربه مذاكره با عنوان «میز مذاكره»، روز نهم آبان‌ماه منتشر خواهد شد.


«تجربه مذاكره» مستندی صوتی است كه در پنج قسمت از سوم تا یازدهم آبان‌ماه ۹۲ در KHAEMENI.IR منتشر می‌شود و در آن به بازخوانی تجربه مذاكره جمهوری اسلامی ایران و آمریكا در سال ۸۶ در موضوع عراق به روایت اعضای هیأت دیپلماتیك ایرانی مذاكره‌كننده با آمریكا پرداخته خواهد شد.



برچسب ها: فیلم ، دانلود ، مذاکره ، تجربه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.