آسيا تايمز گزارش داد:

كودتاي "CIA-MI6" عليه دکتر مصدق، عامل ناآرامي هاي 60ساله در خاورميانه است

آسيا تايمز در مقاله اي اذعان كرد كه تمام ناآرامي ها و در گيري هاي منطقه خاورميانه ريشه در كودتاي 28 مرداد امريكا و انگليس عليه دولت مردمي دكتر مصدق دارد.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران، آسيا تايمز در مقاله اي تحت عنوان "همه راه ها به تهران ختم مي شود" به قلم "جان كريكه" به بررسي ريشه درگيري ها و نا آرامي هاي منطقه خاور ميانه پرداخته و معتقد است دسيسه امريكا و انگليس در سرنگوني دولت مردمي دكتر مصدق ريشه اصلي اين درگيري ها بوده است.

آسيا تايمز مي نويسد رسانه هاي غربي مرتبا درگيري در منطقه خاورميانه را مسئله اي بسيار پيچيده و توام با مسائل مذهبي و فرقه اي نشان مي دهند.اما درگيري در خاورميانه يك علت داردكه به يك تاريخ خاص و يك بازيگر سياسي خاص برمي گرد: كودتاي سال 1953(1332) در ايران.

اين اقدام را بايد در زمره يكي از پرهزينه ترين تصميمات سران سياسي غرب رتبه بندي كرد. در سال 1952 "وينستون چرچيل" نخست وزير بريتانيا از هري ترومن رئيس جمهور امريكا براي براندازي دولت دكتر مصدق درخواست كمك كرد.مجلس ايران به ملي شدن منابع نفتي راي داده بودند كه مدتها در اختيار شركت نفت انگليس بود.دولت بريتانيا مصمم بود دارايي ارزشمند خود در ايران را-كه بزرگترين دارايي اين كشور در آن زمان بود- بار ديگر به چنگ آورد و به اين تصميم ايران با مسدود كردن بنادر نفتي ايران واكنش نشان داد.

ترومن درخواست چرچيل را نپذيرفت،اما وقتي دوايت آيزنهاور به رياست جمهوري رسيد چرچيل بار ديگر اين درخواست را مطرح كرد. آيزنهاور آن را پذيرفت و در سال 1953 سيا(CIA) و ام آي سيكس(MI6 ) حذف دكتر مصدق را به اجرا در آوردند.مصدق آخرين تلاش خود براي جلب حمايت بين المللي را در سازمان ملل انجام داد.او تشريح كرد كه سود شركت نفت انگليس از نفت ايران فقط در سال 1950 فراتر از مجموع مبلغي است كه اين شركت در طول 50سال قبل به ايران پرداخت كرده است.

قدرت هاي غربي به جاي مصدق يك رژيم دست نشانده به رياست رضا شاه پهلوي را روي كار آوردند و منابع نفتي ايران را به كنسرسيومي براي ايران كه بعدها هفت خواهران ناميده شدند اختصاص دادند.(پنج شركت نفتي امريكايي  به همراه بي پي و رويال داچ شل)
پس از سرنگوني دولت مصدق قدرت هاي غربي حاكمان نظامي و  استبدادي را دركشورهاي  ديگر منطقه بر سركار آوردند.در حالي كه آنها براي دموكراسي و عدالت و حقوق بشر در ديگر نقاط جهان تلاش مي كردند ثبات منطقه خاورميانه از طريق نظامي گري اجرا مي شد.سپس انقلاب اسلامي ايران به وقوع پيوست. خشم و طغيان عليه شاه و حاميان غربي اش آتش اسلامي را به پا كرد.

قدرت هاي غربي براي اين كه منطقه را تحت كنترل خود حفظ كنند حضور نظامي خود را دوبرابر كردند و نهايتا به افغانستان و عراق حمله كردند.

نقطه عطف (دخالت غربي ها در خاورميانه) در سال 2013  و سرنگوني محمد مرسي اولين رئيس جمهور منتخب مصر بود. سرنگوني مرسي آغاز  سياست گمراه غربي در خاورميانه بود،سرنگوني مرسي آغاز يك پايان بود.احتمالا كودتاي مصر وقتي طراحي شد كه مرسي  پس از سفر به چين به ايران هم  سفر كرد. هنوز مشخص نيست اين كودتا تا چه حد به وجهه غرب در جهان اسلام لطمه زده اما بي اعتمادي مسلمانان را به غرب افزايش داده است.ديگر سئوال اين نيست كه آيا اسلام با دموكراسي سازگاري دارد بلكه اكنون سئوال اين است كه آيا دموكراسي غرب با اسلام و آرمان هاي آن سازگاري دارد.

نويسنده سپس در ادامه به تاريخچه حزب اخوان المسلمين كه حزب متبوع مرسي بود اشاره كرده و گفته اخوان المسلمين كه جنبشي اجتماعي –مذهبي بود در سال 1928 در زماني كه مصر تحت سلطه انگليس بود تاسيس شد.در سال 1936 اين حزب با حكمراني انگليس در مصر مخالفت كرد.

انگليس در سال 1954 مصر را ترك كرد و يك حاكم نظامي را براي غارت اين كشور بر سر كار آورد. "جمال عبدالناصر" فعاليت اخوان را ممنوع و هزاران نفر از اعضاي آن را زنداني كرد. سران اخوان تصميم گرفتند با نظاميان همكاري كنند و به فعاليت مذهبي و اجتماعي بپردازند.اما اعضاي تندتر اين حزب روندي راديكال تر را براي جنبش انتخاب كردند.از دل آنها شاخه هاي شبه نظامي از جمله القاعده متولد شدند.

ناكامي اخوان در ايفاي نقش سياسي و از طرف  ديگر پيروزي انقلاب اسلامي  و جنگ شوروي –افغانستان هم مزيد بر علت شد تا اخوان به اين نتيجه برسد كه ديگر نمي توان براي تغيير رژيم مصر داخل اين سيستم فعالييت كرد.و خشونت بيشتر معنا پيدا كرد..

آسيا تايمز مي افزايد، امكان ايجاد دموكراسي غربي در خاورميانه اسلامي از ابتدا هم بعيد بود اما حمايت غرب از سرنگوني دكتر مصدق جاي هيچ شك و ترديدي باقي نگذاشت زيرا اين كودتا يك بار ديگر ماهييت دوگانه نظام سياسي غرب را افشا كرد.به دنبال كودتا عليه مرسي مقامات اروپايي و امريكايي اظهارات هماهنگ شده اي را طوطي وار بر زبان آوردند كه: «مرسي اشتباهاتي داشت» و« او مشكلات اقتصادي كشورش را حل نمي كرد». با اين توجيه سران كشورهاي اروپايي و امريكايي بايد كودتا در يونان، هند و ده ها كشور ديگر را هم تاييد مي كردند.

اوباما هم كه در تمام  دوره اول رياست جمهوري اش دوره هشت ساله رياست جمهوري جورج بوش را عامل اصلي مشكلات كشورش دانست، مايل نبود تا انتخابات بعدي مصر به مرسي فرصت دهد با ميراث 60سال ديكتاتوري نظامي فاسد و اقتصاد ويران شده مصر دست و پنجه نرم كند.توني بلر هم مدعي شد حذف مرسي با حضور ميليونها معترض در خيابانهاي قاهره قابل توجيه است. اما 10 سال قبل بلر به ميليونها نفري كه به طرح او براي حمله به عراق معترض بودند اعتنايي نكرد.بلر اين بخش از تاريخ را خوب مي داند در دهه 50ميلادي كرميت روزولت رئيس عمليات منطقه اي سيا در ايران از كودتا در ايران با زبان مشابهي حمايت كرد. وي گفت:«وضعيت ايران براي اين دخالت ويژه مناسب بود زبرا نتيجه آن براي مردم و ارتش ايران قابل قبول است.»

آسيا تايمز مي افزايد ما فقط مي توانيم تصور كنيم كه اگر چرچيل به دموكراسي ايران اجازه رشد مي داد اكنون خاورميانه چه شكلي بود.شايد نقشه خاورميانه چيزي متفاوت ميشد اما نقشه اي اسلامي مي شد نه نقشه اي كه توسط شركت هاي نفتي و حاميان سياسي آن كشيده شده است.

مطمئنا اوضاع  خاورميانه بدتر از آن چه كه در 60سال گذشته بوده ،نمي شد.و تاثير آن بر غرب طولاني خواهد بود.جدا از هزاران كشته و مجروح امريكا به كشوري ناظر تبديل شده و اتحاديه اروپا پر از پناهندگان سياسي و اقتصادي مسلمان شده است. 

آسيا تايمز تصريح مي كند اين دخالت ها نتيجه عكس داده است: امروزه بيشتر مسلمانان اعتماد خود به غرب و مدل سياسي آن را از دست داده اند. برنده انتخابات آزاد در بيشتر كشورهاي اسلامي  نه تنها در خاورميانه بلكه در الجزاير ،پاكستان و اندونزي احزاب اسلام گرا هستند.بيشتر كشورهاي اسلامي منطقه به احتمال فراوان مدل دموكراسي ليبرال را كنار گذاشته و دولتي اسلامي مانند ايران و مالزي را روي كار آورند.

اين مقاله در پايان به غرب توصيه مي كند با اقدامي تاريخي خود را از اين ورطه بيرون بكشد و با طرحي ده ساله منابع جايگزيني را براي تامين انرژي خود پيدا كرده و  نيروهاي خود را از تمام كشورهاي مسلمان خارج كند. منابع مالي اين طرح هم از راه تبديل هزينه هاي نظامي به فناورهاي سبز قابل تامين است.

از طرف ديگر با كاهش قدرت اقتصادي امريكا در آسيا نفوذ غرب در منطقه خاورميانه به تدريج رو به افول است. كشورهاي خاورميانه پر شده اند ازمحصولات و سرمايه گذاران آسيايي. ايران و عراق به آسيا نفت صادر مي كنند.حتي اسرائيل هم به آسيا چشم دارد.كشورهاي آسيايي نه تنها شركاي اقتصادي طبيعي براي منطقه هستند بلكه به عنوان مستعمره هاي سابق آنها با مردمي كه به استقلال مي انديشند و انتظار دخالت ندارند ارتباط برقرار كرده اند
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.