به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران ؛ خورشيد گرم مي تابد، شنها داغ و روان، اشتران خسته و جمعيتي از حاجيان جمعند.
اينجا غدير خم است و همۀ نگاه ها منتظر....
پيامي از آسمان بر قلب محمد ( ص ) مي نشيند و او را براي اتمام حجت وعده مي دهد...
گرماي سخنان محمد( ص) ازسخنان وحي در دستانش جمع شده بود، وقتي دست علي( ع) را بالا مي برد تا آسمان و زمين به نظاره بنشينند آن كس را كه عهده دار جانشين پيامبر ( ص ) است...
چشمها ديدند كه كيست آنكه همهۀ جان و جسم پيامبر است...
چشمها ديدند آن كيست كه آسمان به احترامش اينچنين خواسته كه مولود كعبه و شهيد محراب باشد...
چشمهايي كه ديد و همچنان مي بينند در اين روزگاري كه بيراهه ها فراوانند، دستاني كه راه آسمان را بلد باشند كيست و كجاست..
چشمهايي هم ديدند وچه زود فراموش كردند و آنچنان حقي را فراموش كردند كه بعداز سالهاي سال، كج راه شان هنوز پا برجاست...
اما آنانيكه قلبي پاك دارند، خواهند يافت آنچه را حقيقت است و مي پذيرند غدير كه روز خاص و توحيدي است و نه يك روز چون روزهاي ديگر، آنچه تاريخ هم به آن اذعان دارد..
بي شك تمام معاني سخنان واتفاقات غدير درحجه الوداع را مي توان در تبسم پيامبر مهرباني ها معنا كرد...
اينكه آنچه بر دوشش نهاده بودند را بر زمين نگذاشت و بردوش مردي از جنس باران نهاد...
وچه مي توان آرزو كرد براي آنانيكه طالب حقيقتند و يا به رسم پيامبر مهرباني ها براي همه ، جز آنكه خيس از اين باران باشيم.../ف