سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفتگو با یک زندانی/

داستان یک زن متهم به سرقت؛ زن همسایه سارق است!

شهرزاد 26 سال دارد و به اتهام سرقت به زندان افتاده اما معتقد است توطئه زن همسایه کار دستش داده، امیدوار است وکیلش بتواند بی گناهی او را ثابت کند و علیه این شاکی، خودش شکایت کند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، شهرزاد 26 سال دارد و به اتهام سرقت به زندان افتاده اما معتقد است توطئه زن همسایه کار دستش داده، امیدوار است وکیلش بتواند بی گناهی او را ثابت کند و علیه این شاکی، خودش شکایت کند.

درباره خودت بگو؟
وقتی به دنیا آمدم، مادرم به خاطر اعتیاد پدرم طلاق گرفت و مرا که تنها فرزندش بودم، تحت سرپرستی خود قرار داد. سه سال بعد با مردی که در شرکتی خصوصی کار می‌کرد، دوباره ازدواج کرد. مادرم زن تحصیل‌کرده‌ای است. لیسانس زبان عربی دارد. یک خواهر ناتنی هم دارم که در ازدواج دوم مادرم به دنیا آمده است، از ناپدری‌ام راضی هستم. او مرد بسیار خوبی است. مرا مثل دختر خودش دوست دارد.

پدرت را ندیده‌ای؟

نه، هیچ خبری از او ندارم.

متأهلی؟
بله، 19 ساله بودم که ازدواج کردم. شوهرم حسابدار یک شرکت است. دو بچه هم دارم. پسرم آرشام 5 سال دارد و دخترم شهرناز 3 ساله است.

چه شد که دستگیر شدی؟
اینها توطئه زن همسایه است. او همیشه با شوهرش اختلاف داشت. او گفته شوهرم در آپارتمانشان را با پیچ گوشتی باز کرده و پنج میلیون پول و طلاهایشان را برده است. در حالی که مطمئن هستم شوهرم اهل این کارها نیست.

پس چرا تو دستگیر شده ای؟
زن همسایه گفته بود من هم در این سرقت نقش داشته‌ام. دو روز بازداشت بودیم. یکی دو نفر همراه من در بازداشتگاه آگاهی بودند.

آن زنان مرا ترساندند و گفتند شوهرت را حداقل به 15 سال زندان محکوم می‌کنند اما اگر تو گردن بگیری شاید به خاطر زن بودنت و بچه‌های کوچکی که داری،بتوانی رضایت بگیری و مشکل رفع شود.

یعنی واقعا نمی‌دانستی مجازات سرقت 15 سال حبس نیست؟
من تا آن لحظه رنگ کلانتری را هم ندیده بودم، چه برسد به دادگاه ، زندان و آگاهی! فکر می‌کنم آن زنان که اهل خلاف بودند، می‌خواستند مرا بترسانند و در دلشان به من بخندند.

تو به سرقت اعتراف کردی؟
بله، گفتم شوهرم از موضوع خبر ندارد و من مرتکب سرقت شده‌ام. جزییات سرقت را هم از همسایه و مأموران آگاهی شنیده بودم.

همسرت آزاد شد؟
او بعد از اعتراف من آزاد شد و حالا پیش بچه‌هاست. می‌داند که من به دروغ اعتراف کرده‌ام.

حکمی برایت صادر شده است؟
فعلا بلاتکلیف هستم. مادرم پیگیر پرونده‌ام است و برایم وکیل گرفته تا بی‌گناهی‌ام را ثابت کند. این اتفاق برای خانواده‌ام خیلی سنگین تمام شده است.

چقدر در مورد همسرت اطمینان داری؟
اطمینان صد در صد دارم. شوهرم ارث پدری خوبی گرفته است نیازی به دزدی ندارد. البته این ارث در زمان زنده بودن پدرش بین او و سه خواهرش تقسیم شد. می‌دانم که این حرف‌ها فقط یک تهمت است. در ضمن خانواده و اقوامم هم از تحصیلات بالا و هم از موقعیت‌های شغلی خوبی برخوردارند و سرقت این مبلغ که همسایه ادعامی کند، تهمت است چون فراهم کردن آن برای شوهر و یا خانواده‌ام چند دقیقه بیشتر وقت نمی‌برد.

چرا رضایت نمی‌گیری؟
نمی‌خواهم با دادن پول، رضایت بگیرم. باید بی‌گناهی‌ام ثابت شود وبعدازآن، من از زن همسایه شکایت خواهم کرد.

به نظر خودت سرقت توسط چه کسی ممکن است صورت گرفته باشد؟
فکر می‌کنم زن همسایه خودش این پول را برداشته تا به این وسیله به شوهرش بگوید پول سرقت شده است و از او به خاطر اختلاف‌هایشان انتقام بگیرد.

به نظرت چرا شاکی شما را به عنوان سارق معرفی کرده است؟
چون با شوهر خودش اختلاف داشت و به زندگی خوب من و همسرم حسادت می‌کرد. بارها حرف‌های حسادت آمیز او را شنیده بودم.

در دادگاه اعتراف کردی؟
نه، اما سه بار در بازپرسی گفتم که مرتکب سرقت شده‌ام، بازپرس گفت خدا را در نظر بگیر و دروغ نگو، اما من دروغ گفتم.

صحبت دیگری نداری؟
دلم برای بچه‌هایم تنگ شده است، دخترم از بیست روزگی‌اش تشنج می‌کند، نگرانش هستم که در نبود من مریضی‌اش بدتر شود. او هیچ وقت از من دور نشده و حالا دو هفته است که مرا ندیده است.

در اینجا وقتت را چطور می‌گذرانی؟
اینجا قلاب‌بافی یاد گرفته‌ام. می‌خواهم برای شهرناز یک بلوز ببافم، البته امیدوارم زودتر آزاد شوم. /حمایت

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.