به گزارش خبرنگار سياسي باشگاه خبرنگاران؛ برنامه «شناسنامه» این هفته با حضور دکتر کامران باقری لنکرانی و اجرای محمد حسین رنجبران از شبکه سه سیما پخش شد.
باقری لنکرانی در ابتدای مصاحبه تلویزیونی خود در پاسخ به این سوال که بعد از پایان دوران وزارت به چه کاری مشغول بوده گفت:«مسولیتم در وزارت بهداشت، 12 شهریور 88 به پایان رسید.بعد از چند روز استراحت به شیراز بازگشتم و به کار قبلی ام (تدریس در دانشگاه،تحقیق و ویزیت بیماران) مشغول شدم. البته بخشی از وقت خود را هم به فعالیت های اجتماعی اختصاص دادم.»
وی ادامه داد:«من احساس دلخوری ندارم اما نگرانم! کشور ما ظرفیت های بسیار خوبی دارد که نیروهای انسانی بخش بزرگی از این ظرفیت را تشکیل می دهد.خدای متعال هم به این کشور لطف زیادی داشته و منابع بسیاری را در اختیار آن گذاشته است. از طرف دیگر دشمنان بسیار بدجنسی هم داریم و در این بین نگرانم که به درستی از ظرفیت هایی که در اختیار داریم، استفاده نکنیم. شاید این نگرانی بود که بخشی از فعالیت های چهار سال اخیر من را هم تحت تاثیر قرار داده است.»
جوان ترین وزیر کابینه دولت نهم در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد انتخابش به عنوان وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد اظهار داشت:«من و آقای دکتر احمدی نژاد آشنایی شخصی نداشتیم. من در شیراز بودم و ایشان در تهران و حوزه کاری مشترکی هم نداشتیم اما تعدادی دوست مشترک داشتیم که برخی از آن ها نام بنده را برای وزارت بهداشت معرفی کرده بودند. در هر صورت بنده را برای انجام مصاحبه دعوت کردند. دفعه اول آقای دکتر دانش جعفری از طرف آقای دکتر احمدی نژاد با من مصاحبه کردند.»
وی ادامه داد:«بعد از صحبت هایی که با آقای دانش جعفری داشتیم، به همراه ایشان به دیدار آقای احمدی نژاد رفتیم. آقای دکتر در این دیدار گفتند اگر وزیر بهداشت شوی، چه کارهایی انجام خواهی داد؟ در پاسخ گفتم من نیامده ام بگویم می خواهم وزیر بهداشت شوم، آمده ام انتخابتان را تبریک بگویم.»
لنکرانی با بیان اینکه در هر دو دوره انتخابات سال 84 به احمدی نژاد رای داده، گفت:«در آن جلسه به آقای دکتر گفتم که بنده به درد وزارت شما نمی خورم چون برای این کار آمادگی ندارم. در ادامه چند اسم را هم به ایشان معرفی کردم که برای این کار خودشان را آماده کرده بودند. ایشان گفتند من بررسی کرده ام و تو به نظرم گزینه بهتری هستی. در نهایت خداحافظی کردیم و برگشتم و واقعاً هم این موضوع را جدی نگرفتم.»
وی افزود:«همراه با خانواده به تبریز سفر کرده بودم و در ذهن خودم هم موضوع را منتفی کرده بودم که از دفتر رئیس جمهور تماس گرفتند و گفتند آقای رئیس جمهور گفته فلانی بیاید. من هم به دیدار ایشان رفتم که آقای دکتر گفتند من اسم تو را در لیست وزرای ارائه شده به مجلس قرار داده ام! در واقع در کار انجام شده قرار گرفتم.»
وزیر بهداشت دولت نهم در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت:« سال 81 که درسم تمام شد و به عنوان هیات علمی دانشگاه استخدام شدم، یک مقدار مسولیت های آموزشی را تجربه کردم. سال 82 رئیس بیمارستان نمازی شدم که یکی از بزرگترین بیمارستان های کشور است. دوستانی که در دانشگاه بودند این ارزیابی را داشتند که کارهای مثبتی در بیمارستان انجام شده! بعد از آن معاون اداری- مالی دانشگاه علوم پزشکی شیراز شدم. چند وقتی هم در این مسولیت بودم اما به دلیل اختلاف نظری که با رئیس وقت دانشگاه داشتم، به این نتیجه رسیدم که برای ایشان زحمتی ایجاد نکنیم. در هر صورت از دوستان عذرخواهی کردم و مدیر گروه داخلی دانشگاه شدم.»
وی ادامه داد:«فکر می کردم کسی که مشکلات بیمارستان و دانشگاه را درک می کند، می تواند کار وزارت بهداشت را از پایه درک کند و می داند که چالش ها کجاست. بیشترین نگرانی من در مورد قبول مسولیت وزارت بهداشت این بود که بتوانم گروه همکاران خوبی را انتخاب کنم. نگرانی دیگرم هم این بود که بتوانیم از همکاری های بین بخشی بیشتر استفاده کنیم.»
باقری لنکرانی افزود:«مرحوم آیت الله مشکینی به واسطه آقای دکتر علویان به من پیغامی دادند که خیلی برایم راه گشا بود. ایشان فرموده بودند وقتی می خواهید برای خودتان همکار پیدا کنید، بگردید و افرادی که از خودتان بهتر هستند را انتخاب کنید. این حرف خیلی مهم و کلیدی بود. این رویکرد متفاوت خیلی به ما کمک کرد و توانستیم همکاران خوبی داشته باشیم و در طی آن چهار سال فضای همکاری و همدلی خوبی را تجربه کردیم. این همدلی خیلی به ما کمک کرد. حتی در مواقعی که مشکلات خیلی سنگین می شد، این جو همدلی و همیاری خیلی به ما کمک کرد و تیم کاری ما مکمل یکدیگر بودند.»
جوان ترین وزیر کابینه دولت نهم در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد دلایل موفقیت در دوران وزارت خود اظهار داشت:«این لطف خدا هست که از دوران وزارت ما خاطره خوبی در اذهان هست. تجربه خوبی که در آن دوره در وزارت بهداشت اتفاق افتاد که فکر می کنم در نوع برخورد وزارت بهداشت با مردم شروع خاصی بود. وزارت بهداشت در آن دوره تلاش می کرد گوش شنوایی برای مردم باشد و به آن ها پاسخگو باشد. در واقع این پاسخگویی، در وزارت بهداشت به یک روش جا افتاده تبدیل شد. نکته دیگری که خیلی به ما کمک کرد، تلاش برای ارتباط با نخبگان دانشگاهی بود.مثلاً اولین روز استادی که ما در دوره وزارت برگزار کردیم (سال 85)، از تمام کسانی که در دانشگاه های علوم پزشکی سراسر کشور رتبه استاد تمامی داشتند (اعم از شاغل و بازنشسته) دعوت کردیم. موضوعی که در این جلسه مطرح شد این بود که وزارت ارشاد از همه کسانی که در این جلسه حضور دارند درخواست می کند که با او همفکری داشته باشند. این پایه ای شد برای یک شبکه نخبگانی که در حقیقت پشتوانه وزارت بهداشت بود.»
باقری لنکرانی همچنین گفت:«مرحوم کردان تازه مسولیت وزارت کشور را برعهده گرفته بودند که وبا در عراق اپیدمی شده بود و حدود 20 هزار نفر به این بیماری مبتلا شده بودند و ما خیلی نگران بودیم که این بیماری وارد کشور نشود. در مرزهای غربی 40-50 نفر از افرادی که به عراق تردد داشتند دچار این بیماری شدند و یکی- دو مورد هم در اطراف تهران دیده شده بود. وقتی بررسی کردیم دیدم مشکلی که در اطراف تهران بوده، از آب آشامیدنی غیر بهداشتی است! خب ما در این مورد توان برخورد نداشتیم، به همین دلیل با مرحوم کردان تماس گرفتیم و موضوع را برایشان شرح دادیم. ایشان لطف کردند و همان موقع به مسولین مربوطه تماس گرفت و دستور پلمپ چاه آلوده آب را صادر کرد. همین تصمیم و حمایت به ما خیلی کمک کرد که جلوی این اپیدمی گرفته شود.»
جوان ترین وزیر کابینه دولت نهم در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت:« من در رای گیري اول رای اعتماد (سال 84) جوان ترین وزیر کابیه بودم اما وقتی آقای مهرابی و آقای حسینی آمدند، این عزیزان از من جوان تر بودند.»
وی در مورد عدم معرفی به عنوان وزیر بهداشت دولت نهم هم گفت:«ما می توانیم برای خودمان توهماتی داشته باشیم اما مجاز نیستیم هرچه به ذهنمان می آید را پرورش دهیم. واقعیت این است که یک هفته مانده به معرفی کابینه دولت دهم، از دفتر رئیس جمهور با من تماس گرفتند و گفتند آقای رئیس جمهور می خواهد تو را ببیند. من در پاسخ گفتم آخرین روزهای مسولیتمان است و در مشغول جمع کردن کارها هستم. اما دوستان اصرار کردند که بیا. در نهایت به دیدار آقای احمدی نژاد رفتم که در این دیدار ایشان گفتند من بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که سه تا از وزارتخانه ها را به وزرای خانم بسپارم که یکی از این وزارتخانه ها، وزارتخانه شماست. شما با این تصمیم مشکلی ندارید؟ من هم در پاسخ گفتم نه، مشکلی نیست و از این بابت تشکر هم می کنم که مسولیت از روی دوشم برداشته می شود. ایشان توضیحاتی را در مورد انتخاب وزرای زن بیان کردند که عمده مطلب این بود که می گفتند نمی خواهم این موضوع در حد مطالبه و شعار باقی بماند.»
باقری لنکرانی افزود:« ایشان کارهای دیگری به من پیشنهاد دادند برخی از این کارها با عضویت در هیات دولت بود و برخی دیگر بدون عضویت در هیات دولت! بنده خدمت ایشان عرض کردم حس من از این جلسه طوری است که انگار یک نفر بیکار هست و می خواهید برای او کاریابی کنید اما من واقعاً احساس بیکاری نمی کنم و بعد از پایان کارم در دولت، کار مهمی برای خودم قائلم. برگشت به دانشگاه برای من کار مهمی است.»
لنکرانی با بیان اینکه شروع این بحث از جریان معاون اولی و نامه رهبری بود گفت:« همه دولت به مشهد رفته بود اما من به دلیل کسالتی که داشتم به مشهد نرفتم. در جلسه ای که مشهد برگزار شده بود، آقای دکتر آقای صالحی را به جای آقای آقازاده به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی معرفی کردند. آقای بقایی را به عنوان رئیس میراث فرهنگی معرفی کردند و...در نهایت نام آقای مشایی را به جای آقای دکتر داودی به عنوان معاون اول اعلام کرده بودند. من در آن جلسه نبودم اما وقتی این خبر به ما رسید، برای ما یک مقدار نگران کننده بود که دولت دهم چه مسیری را طی خواهد کرد.»
لنکرانی افزود:«من به همراه برخی از دوستان هیات دولت نامه ای نوشتیم و اعلام کردیم که با توجه به امر صریح رهبری، اگر جلسه ای به معاونت اولی ایشان (مشایی) برگزار شود، خودمان را موظف به شرکت در آن نمی دانیم و شرکت نخواهیم کرد. این نامه به امضای تعدادی از اعضای کابینه رسید و عده ای از دوستان هم معتقد بودند این نامه امضاء نشود و موضوع به صورت شفاهی پیگیری شود. آقای صفار متنی را تهیه کرده بودند و آقای سعیدی کیا، آقای محسنی اژه ای، آقای مصری، آقای نوذری، خانم دکتر طبیب زاده، من و... این نامه را امضاء کردیم. متنی که آقای صفار نوشته بودند خیلی مفصل به نظر می رسید به همین دلیل من متن دیگری را نوشتم که خلاصه تر بود و فقط معطوف به همین نکته بود.»
وی در ادامه گفت:«همان متن مورد موافقت دوستان قرار گرفت و به امضاء رسید و در نهایت با علنی شدن نامه رهبری، آقای رئیس جمهور تصمیمشان را کان لم یکن اعلام کردند.»
وی ادامه داد:«خیلی ها تلاش می کنند حضور سیاسی را پر هزینه کنند و شرایط را طوری می کنند که اگر شما در صحنه اجتماعی شرکت کردید، هزینه های زیادی به شما تحمیل شود. به نظرم این با سیره امام و رهبری متفاوت است. عین این بحث را در زمان فعالیت های دانشگاهی هم داشتیم. رهبری معظم انقلاب یک زمانی فرمودند خدا لعنت کند کسانی را که به دانشجویان اجازه نمی دهند سیاسی باشند. البته شاید برخی ها از روی خیرخواهی این کار را انجام می دهند اما در هر صورت برخی از افراد هستند که تلاش می کنند هزینه حضور سیاسی را بالا ببرند. این کار به نظرم اشتباه است. صحنه سیاست و حضور اجتماعی باید به یک فعالیت عبادی تبدیل شود.»
وی افزود:« یکی از دوستان عزیز که در امور اجتماعی و سیاسی پیشکسوت هم محسوب می شوند و سابقه طولانی هم در مجلس شورای اسلامی دارند چند وقت پیش فرمودند در قوه مقننه با لابی گری می توان به خوبی تصمیم سازی کرد! خب من با این بیان یک مقدار مشکل ذهنی داشتم و به همین دلیل با درک خودم، آن فضا را ، فضای مناسبی تلقی نمی کردم اما فضای قوه مجریه را فضایی متفاوت می بینم.»
وزیر بهداشت دولت نهم در بخش دیگری از برنامه در پاسخ به این سوال رنجبران پرسید آیا در این مدت که وارد عرصه سیاست شده اید، صابون بد اخلاقی های سیاست به تنتان خورده، گفت:«بله، اما در این موارد سعی می کنم فرمایش حضرت زینب (س) را مرتب برای خودم تکرار کنم و خودم را با آن تطبیق دهم که فرمودند «ما رایت الا جمیلا».
وی ادامه داد:«ما باید تلاش کنیم فضای سیاسی و حضورهای اجتماعی را یک مقدار تلطیف کنیم. رهبر معظم انقلاب سال 90 در کرمانشاه صحبتی در مورد تحزب و تشکل ها انجام دادند که روی من تاثیر زیادی داشت. ایشان فرمودند برخی ها از تحزب برای گرفتن پست های مختلف استفاده می کنند، ما این را نهی نمی کنیم اما این تشکل اسلامی نیست! ایشان فرمودند تشکل اسلامی، تشکلی است که تلاش می کند جریان فکری جامعه را هدایت کند و جریان فکری صحیحی را در جامعه ترویج دهد.»
لنکرانی افزود:« در کار حزبی در نهایت تلاش برای چسبندگی به قدرت به وجود می آید اما در جبهه گفتمانی، به ترویج فکر نگاه می شود و زیاد برای خودش مهم نیست که خودش به قدرت برسد یا خیر! فکر می کنم اگر موفق شویم فضای اجتماعی و سیاسی را به سمتی ببریم که به جای افراد و احزاب، گفتمان ها مورد بحث قرار بگیرند اتفاق مهمی خواهد افتاد.»
جوان ترین وزیر کابینه دولت نهم در مورد علت انصراف خود از انتخابات ریاست جمهوری 92 هم گفت:«حرف های زیادی زده می شود و ما موظف نیستیم همه را قانع کنیم اما شخصیت ارزشمند و اثر گذاری مثل آیت الله مصباح در مورد حقیر هم صحبت کردند و هم متنی نوشته بودند که برخی از علما امضاء کرده بودند. برخی از صاحبنظران سیاسی کشور مطالبی را عنوان کرده بودند و... ظاهر کار اینطور نبود که صحنه طوری که می گویند رقم بخورد اما اتفاقی که افتاد این بود و برایم خیلی مهم بود کاندیدا شدن آقای جلیلی بود.»
وی افزود:«صبحت هایی که با ایشان داشتیم نشان می داد تصمیم ایشان برای ماندن جدی است. من حس کردم ایشان بیش از من توان این را دارند که به محور اتحاد تبدیل شوند. من به لحاظ فضای مخربی که پیش آمده بود، حس کردم بعضی ها ممکن است دچار تردید شوند و از طرفی لازم بود که گفتمان انقلاب اسلامی با یک پرچمدار در این عرصه حضور داشته باشد تا این تردید و ابهام وجود نداشته باشد. من با خیلی از دوستان مشورت کردم که بعضی از آن ها معقتد بودند که من باید در صحنه باقی بمانم اما وقتی به وجدان خودم رجوع کردم دیدم رقابت جایی معنا دارد که تفاوت وجود دارد اما وقتی ما تفاوتی نداریم و یک حرف را بیان می کنیم، دوگانگی بی معناست و به همین خاطر هم تصمیم به انصراف گرفتم.»
لنکرانی با بیان اینکه به دوستان جبهه پایداری اطلاع دادم که می خواهم از کاندیداتوری انصراف دهم ادامه داد:«اغلب دوستان در جبهه پایداری مخالف این تصمیم بودند.»
لنکرانی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود به رنجبران گفت:«من فکر می کنم صحبت هایی که الان مطرح می شود، در چند سطح قابل جمع بندی است. یکسری از صحبت ها نقد گذشته است که موضوع خیلی خاصی نیست چون دیکته نوشته شده، غلط هایی دارد که در دوره های مختلف شدت و ضعف داشته است. در ده دولتی که بوده، نقاط ضعف و قوت مختلفی وجود داشته است. یک سری دیگر از صحبت ها بیان برخی از آمال ها و آرزوهاست. به هرحال همه دوست دارند کشور رونق اقتصادی داشته باشد و بیکاری و مشکلات اقتصادی مرتفع شود.»
وی افزود:«آمریکایی ها در سال 89 گفتند ما با تحریم بنزینی ایران را فلج خواهیم کرد. وزیر وقت نفت (میرکاظمی) با متخصصان جلساتی متعددی را برگزار کردند و این نقطه ضعف را ظرف چند ماه از بین بردند و در نهایت به کشور تولید کننده بنزین تبدیل شدیم.»
دکتر لنکرانی همچنین گفت:«همه بحث پیشرفت و عدالت را مطرح می کنند اما عده ای صرفا فقط برای عدالت و یا صرفاً برای پيشرفت اصالت قائلند! به نظرم پیشرفت بدون عدالت هیچ معنایی ندارد و عدالت محوری را باید در همه برنامه هایمان لحاظ کنیم. نکته دیگری که وجود دارد این است که در نهایت به این نتیجه برسیم که چه هدفی از تشکیل حکومت داریم و می خواهیم به چه نقطه ای برسیم. امام معتقد بودند که پیشرفت و عدالت هم هدف نهایی نیست و حکومتی که ما تشکیل می دهیم باید احیاگر ارتباط عموم مردم با خداوند متعال باشد. این حرف شاید شعاری به نظر بیاید اما به نظرم یک حرف محوری است. دولتی که برای خود رسالت دینی قائل باشد با دولتی که این رسالت را برای خود قائل نباشد دو رویکرد متفاوت از هم را دنبال خواهند کرد و اولویت بندی های متفاوتی از شرایط خواهند داشت.»
وی ادامه داد:«وقتی برای عذرخواهی خدمت ایشان رسیدیم، جلسه ملاطفت آمیزی بود و اولین دیدار حضوری ما آنجا رغم خورد. اما دیدارهای جدی ما از زمان حضورم در وزارت بهداشت آغاز شد. در آن زمان ما یک بحثی را آغاز کردیم و گفتیم ما وزارتخانه آموزشی هستیم. این آموزش باید طوری باشد که فراگیران و همینطور آموزش دهندگان ما با اصول و مبانی دینی آشنا باشند. به همین دلیل طرح معرفت را در وزارت بهداشت راه اندازی کردیم که موسسه آموزشی امام خمینی همکار اصلی ما در برگزاری این طرح بود که زیر نظر آیت الله مصباح فعالیت می کرد. این موضوع باعث شد ارتباط کاری قوی با آن جا داشته باشیم.»
لنکرانی در پاسخ به این سوال که آیا جبهه پایداری راه خود را از اصولگرایان جدا کرده یا خیر، گفت:« دوستانی که عنوان اصولگرایی را برای خود انتخاب کرده اند، به یک طیف وسیع تبدیل شده اند. در این طیف کسانی هستند که تعاریف مختلفی از اصولگرایی دارند. من فکر می کنم عنوان اصولگرایی امروز این ظرفیت را ندارد که نگاه های دقیق تر را تبیین کند. ما باید در مسیر اصولگرایی به سمتی حرکت کنیم که نظام حکومتی مان از یک نگاه مومنانه تر موثر شود.»