گزارش
باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومي
شركت حفاري شمال، هدایت الله خادمی مدیرعامل حفاری شمال در گفت و گوی مفصلی به تشریح وضعیت توسعه ناوگان حفاری این شرکت و ضرورت توجه و تمرکز نخبگان و تصمیم سازان صنعت نفت بر مساله افزایش ناوگان حفاری با هدف تسریع در برداشت از میادین مشترک پرداخته است ؛ بازخوانی این گفت و گو از آن جهت اهمیت دارد که در خلال این مصاحبه ، خادمی از بي تفاوتي ها در برابر دشمنان صنعت نفت انتقاد کرده و مي گويد: چرا كسي نيست جلوي دروغ پراكني ها و رفتارهاي مغاير با منافع ملي را بگيرد.
او از سكوت نخبگان صنعت حفاري در مقابل تهمت ها و هنجار شكني هاي دلالان نفت گلهمند است. مدير نمونه وزارت نفت در حمايت از ساخت داخل چندي است یک تنه در برابر هجمه هاي برخی جریان های دارای رسانه ایستاده است و در مواقعي بسيار هم پاسخ داده است چرا که معتقد است الان کشور در شرایط خاصی است و اگر غفلت و کوتاهی در توسعه میادین مشترک انجام شود نسل های بعدی ایرانیان ما را نخواهند بخشید.
مهندس هدايتا... خادمي كه خود يكي از معدود بنيانگذاران حمايت از ساخت داخل در كشور بوده و به پاس تلاش هايش در داخلي سازي قطعات حساس صنعت نفت در سال 84 از مهندس زنگنه وزير نفت دولت هشتم تنديس و لوح تقدير دريافت كرده است، حالا از سوي برخي دلال ها و واسطه هايي كه لابي هاي قدرتمندي هم دارند مورد هجمه قرار گرفته است. خواسته اين واسطه ها در ظاهر موجه اما در باطن بسيار تهي و البته هدفدار است. ظاهر ماجرا حمایت از داخلی سازی دکل های حفاری است اما خادمی از همان ابتدا یک سئوال مهم در برابر پرسش آنها مطرح کرد ، پرسش که تاکنون هم با پاسخی منطقی و جامع مواجه نشده است. این پرسش که: نشاني كارخانه ساخت دکل كجاست؟ او پرده از حقايقي بر مي دارد كه شنيدنش براي هر ايراني منصفي دردآور و جانكاه است. او در بخشي از این گفتگوي مفصل مي گويد: به من فشار مي آورند و پيغام مي دهند كه چرا دكل دريايي را ارزان مي خري و نان ما را آجر مي كني!! با ما قرارداد ببند و ما دكل چيني را به نام ايراني به تو تحويل مي دهيم، رونمايي هم مي كنيم!
پدر صنعت حفاري نوین ایران به عقب ماندگي کشور در ميادين مشترك اشاره و تاكيد ميكند: بي ترديد برنده همه اين دعواهاي داخلي و عدم تجهيز ميادين به دكل هاي دريايي و عدم توسعه و پيشرفت، عربستان و قطر هستند كه با قدرت و سرعت منابع ما را به يغما مي برند و حال آنكه عدهاي در داخل مشغول سنگ اندازي و ممانعت از كار و رويه جاري مي شوند و هيچ كس هم جلودارشان نيست.آنچه در پي مي آيد گزیده اين گفت و گو است:
آقای خادمی 29 سال پس از دكل شهيد رجايي اولين دكل دريايي ملكي را شما وارد كشور کردید، واقعاً كشور در 29 سال گذشته نيازي به خريد و واردات ريگ دريايي نمي ديده كه به فكر اين كالاي استراتژيك نبوده است؟
این مساله البته جاي تاسف دارد. به هر حال كشور هايي كه با ما ميادين مشترك نفتي و گازي دارند،در اين مدت تلاش زيادي در برداشت كردند. رقبا اين موضوع را درست متوجه شده بودند و در اين سالها نسبت به تامين دكل هاي حفاري اقدام كرده اند چه ملكي و چه اجاره اي، اين رقبا ميادين خود راتوسعه داده اند و برداشت خيلي خوبي هم دارند و ما هم حتماً از رقبا خيلي عقب هستيم. متاسفانه ظرف 30 سال گذشته نه نسبت به خريد و واردات دكل هاي حفاري دريايي و انجام كار در خليج فارس اقدامي شد و نه به اندازه كافي دستگاه حفاري اجاره شد! اين بي اعتنايي به اجاره و يا خريد دكل دريايي موجب شد كه ما نسبت به رقبا خيلي عقب باشيم. بنابراين اين يك سوال جدي است كه چرا اقدامي نشد؟ اين موضوع را هم كسي پيگيري نكرده كه چرا كاري در اين خصوص انجام نشد ضمن اينكه شايعاتي بود كه دستگاه ريگ حفاري مي توانست در ايران ساخته شود، آيا در ظرف 29 سال گذشته فرصت مناسبي براي ساخت دكل نبوده است؟ بنابراين يك تعداد معدودي دستگاه حفاري اجاره شد و توسط شركت هاي نفتي اجاره شدند و وارد خليج فارس شدند اما به تعدادي نبودند كه بتوانند كه حق ما را از ميادين مشترك بگيرند. به هرحال اين سد پس از 29 سال شكسته شد و پس از آمدن سوپر ريگهاي دريايي سحر 1 و سحر 2 بقيه شركتهاي ايراني هم تلاش كردند و گاهاً برخي شركت هاي ايراني هم تعدادي دكل وارد كرده اند و اميدواريم بتوانند اين دستگاه ها را مديريت كنند.
به مديريت دستگاه هاي دريايي اشاره كرديد. اين موضوع چقدر اهميت دارد؟
ببينيد! خريد دستگاه حفاري يك موضوع است، و مديريت آن موضوعي بس مهم تر. اميدواريم شركت هايي كه اين دستگاه هاي حفاري را خريداري كرده اند طوري عمل كنند كه مديريت آن آسيبي نبيند و در تامين نيروي انساني خبره و كار بلد اقدام نمايند. خداي ناكرده اين شركت ها به گونه اي رفتار نكنند كه نتيجه مديريت آنها بر دكل هاي دريايي موجب عدم رغبت ديگر شركت ها براي واردات و خريد دكل باشد، بي ترديد شركت هاي وارد كننده دكل اگر نتوانند به درستي مديريت و راهبري دستگاههاي دريايي را بر عهده بگيرند، ديگر شركت ها نيز اين ريسك را نمي پذيرند.
شركت حفاري شمال كه در اين زمينه صاحب دانش و تخصص است آيا كمكي به اين شركت ها ميكند؟
به نكته درستي اشاره كرديد، متاسفانه برخي از اين شركت ها دكل را وارد كرده اند اما به چالش مديريت و راهبري آن برخورد كرده اند، البته ما مذاكراتي با اين شركتها داشته ايم و به آنها اعلام كرده ايم كه شركت حفاري شمال آمادگي دارد در بحث مديريت و راهبري دستگاههاي دريايي به كمك آنها بشتابد، حتي با قيمت به مراتب پايين تر ازشركت ها و نيروهاي خارجي.بنابراين اقدام به خريد و واردات دكل براي كشور بسيار مفيد و سازنده است و در قدم بعدي شركت حفاري شمال به عنوان شركتي كه داراي تجربه بسيار بالا و راهبردي در موضوع مديريت و راهبري است، آمادگي خود را براي راهبري دستگاه هاي دريايي حتي با قيمت بسيار پايين تر از خارجي ها اعلام مي نمايد، ما اين بحث را ملي مي دانيم و يك وظيفه ملي است كه با سرعت هرچه بيشتر دستگاهها را به مدار حفاري و اجراي پروژه برسانيم.
اشاره كرديد به سد شكني در خريد دكل دريايي؟ آيا براي واردات دكل و كمك به توسعه و پيشرفت كشور در حوزه نفت با موانعي هم روبرو شديد؟ اين موانع آگاهانه بود يا ...؟
بله،ما در شرايط بسيار سختي اقدام به خريد دكل كرديم.ما هم تحريم را در جلويمان داشتيم و هم مقاومتهاي برخي داخلي ها را كه البته من نمي توانم بگويم ناآگاهانه بوده است، به هر حال در پارس جنوبي و در مخازن مشترك، كشورهاي همسايه با قدرت در حال برداشت هستند، آنها خود را توسعه داده اند. وقتي ظرفي مشترك بين من و ديگران است، منطق مي گويد كه هم من بايد از آن ظرف بردارم و هم ديگران. وقتي ديگران دارند برداشت مي كنند و من فقط نگاه مي كنم، يك منظوري بايد باشد! اين موضوع اصلاً قابل توجيه نيست. در بدبينانه ترين شرايط بايستي بگوييم دست هايي در كار بود كه ما نتوانيم ابزار و امكانات را فراهم نماييم و از منابع خدادادي مان كه حق ماست برداشت كنيم. خوشبينانه هم آن است كه بگوييم كه نمي دانستند و درست نتوانستند مديريت كنند كه اين موضوع شايد قابل قبول نباشد، همان طور كه قطر قرارداد مي بندد و دستگاههاي دريايي را به خدمت ميگيرد، همانگونه كه عربستان با قدرت در حال برداشت از ميادين مشترك است، ايران هم مي توانست و بايد اين كار را مي كرد. دستگاه دريايي هم در آن مقطع فراوان بود و با توجه به عمق كم خليج فارس اين امكان بسيار قابل دسترس بود، بنابراين شايد كشورهاي همسايه هزينهميكنند و دوست ندارند ما از آن منابع برداشت كنيم! هزينهاي مي كنند كه در نهايت سودش براي خودشان است و از منابع ما هم برداشت مي كنند.
آقای خادمی در هفته ها و ماههاي اخير حملات دامنه داري عليه شركت حفاري شمال مبني بر اينكه شما ضد ساخت داخل هستيد شكل گرفته است، تحليل شما از شكل گيري اين هجمه ها چيست؟
اين موضوع و حملات نيز از همان دلايلي است كه شما گفتید چرا در اين 30 سال دستگاه دريايي خريداري نشده است؛ وارد كردن دستگاه حفاري دريايي با توجه به پيچيدگي هاي فني و ارقام مالي بالا و زمان ساخت شرايط خاص خود را دارد. بي ترديد هركسي نمي تواند جلوي اين هجمه ها بايستد و اين ريسك را هم هركسي به جان نميخرد و بگويد ما يك كار ملي مي كنيم و سودي براي خودمان نداشته باشد اما تا جايي برويم كه حتي برايمان مشكل درست شود و به طور جدي در معرض تخريب قرار بگيريم. اما ما ملي فكر مي كنيم و با جديت وارد اين كارزار شديم و نسبت به خريد دستگاه هاي دريايي هم اقدام كرديم و خوشبختانه اين دستگاه ها هم وارد كشور شد. من از همه همكارانم هم تشكر مي كنم كه دو سال در كشور چين بر عمليات ساخت اين دكل ها نظارت دقيق داشتند. ما اطلاعات كاملي از طراحي و ساخت اين دستگاهها داريم. و الان با جرات مي توانيم بگوييم كه تنها شركتي هستيم كه مي توانيم نظارت بر ساخت هر دستگاه دريايي را به بهترين نحو انجام دهيم. البته فقط نظارت و نه ساخت و شايد ما بايستي تنديس همكارانمان را به خاطر تلاش هايشان در راستاي نظارت دقيق بر دستگاههاي حفاري دريايي درست كنيم و آنان را الگوي خود قرار دهيم. نكته قابل تامل آنكه ما دستگاههاي سوپر ريگ سحر 1 و 2 را با قيمت هر كدام 143 ميليون دلار خريداري كرديم، اين دستگاه ها هركدام شامل 3 پمپ 2200 اسب بخاري است. هيچ كدام از دستگاههاي دريايي خريداري شده توسط شركت هاي ديگر در ايران چنين ويژگي خاص را ندارند، تنها دستگاههايي در خليج فارس هستند كه پمپ هاي گل آن 3 پمپ 2200 اسب بخاري دارد. تنها دستگاههايي هستند كه از نظر تركيب و ترتيب ماشين آلات به اين شكل وجود دارد، يعني اين دستگاهها الگويي براي ساير شركت ها و سازنده ها ست. بنابراين افرادي كه فشار مي آورند و مي گويند سفارش دكل هايتان را به ما بدهيد كه ما برايتان بسازيم به اين وسيله به ما پيام مي دهند كه شما ميادين خود را توسعه ندهيد! صبر كنيد، قرارداد به ما بدهيد، پول هنگفت هم به ما تزريق كنيد تا ما بررسي كنيم كه آيا مي شود اين ماشين آلات را ما از چين وارد كنيم يا خير!!! در حقيقت اين افراد قرارداد مي خواهند كه بروند ماشين آلات را از چين و هند بخرند و وارد كنند و نام آن را ساخت داخل بگذارند!!
آقای خادمی در مسیری که در پیش گرفته اید و همواره دغدغه توسعه ملی را داشته اید آیا تهدید هم شده اید؟
چندين بار! از قبل هم بارها تهديد شده ام. من 26 سال براي اين صنعت تلاش كرده ام. شايد اكثر تجهيزاتي كه به شركت ملي حفاري در سالهاي اخير وارد شده است با مذاكره، امضا و تاييد فني من وارد كشور شده اند، نكته جالب آنكه بعد از خروج من از شركت ملي حفاري، حتي يك قرارداد جديد و يك دكل ديگر براي اين شركت خريداري نشده است. يعني از 5 سال گذشته هيچ دكلي به ملي حفاري نيامده و هرچه آمده از زمان قراردادهاي من بوده است.
در رابطه با ساخت داخل اينجانب توسط آقاي مهندس زنگنه وزير وقت نفت به عنوان مدير نمونه وزارت نفت در ساخت داخل در سال 84 انتخاب شدم و از دستان ايشان لوح و جايزه دريافت كردم. ببينيد! نگاه من بي ترديد همواره به ساخت داخل بوده است آن هم در چارچوب نگاه واقع بينانه. به عنوان مثال يك پمپ رودخانه كه در داخل ساخته شد با حمايت بنده به شركت <پتروپدم> ارايه گرديد و با پيگيري اينجانب در اين شركت داخلي به سرانجام رسيد. در عين حال اگر ادعا مي كنند كه SCR ميتوانيم بسازيم، در حقيقت توان ساخت آن را هنوز نداريم، تمام تلاش من اين بود كه بسياري از قطعات و كالاها را داخلي سازي نماييم. در زماني كه من مدير مهندسي شركت ملي حفاري بودم و آقاي جشن ساز مديرعامل بودند، بخشي از يك سازه دكل را به فجر شيراز داديم كه مهندسي معكوس نمايد. اما واقعيت اين است كه فولاد اين سازه را هم از خارج وارد كردند، وقتي دستگاه حفاري در مكان خود براي حفاري استقرار پيدا مي كند، در حقيقت اين دستگاه حكم يك بمب خنثي نشده 5 يا 10 يا 15هزار Psi را دارد كه در هر لحظه ممكن است اتفاقي غير قابل انتظار روي دهد. بنابراين شركت هاي حفاري نمي توانند <كار دستي> در محل هاي حفاري مستقر كنند، كاردستي كه هنوز هيچ مدعي در داخل نتوانسته حتي آن را درست كند!!
بسياري از گاراژههايي كه در سطح استان خوزستان بودند با تلاش هايي كه ما انجام داديم به واحدهاي صنعتي صاحب دانش تبديل كرديم.در عين حال ما نبايد به خودمان دروغ بگوييم. اگر مي خواهيم توسعه پيدا كنيم بايد وضعيت فعلي صنعت نفت را به صورت شفاف بدانيم و نبايد به مسوولان دروغ بگوييم. مسوولين بر اساس اطلاعات ما تصميم مي گيرند وقتي كه من به عنوان متخصص موضوع دكل بگويم كه دكل در ايران كاملاً ساخته مي شود، وزير هم بر اساس صحبت من تصميم اشتباه مي گيرد و مي گويد برويد و از داخل تهيه كنيد، 5 سال بعد كه معلوم مي شود از دكل داخلي خبري نيست و دكلي هم وارد كشور نشده است، در مي يابيم كه اين وسط فقط قطر و عربستان منابع ما را برده اند، اين ميشود كه در 30 سال گذشته حتي يك دكل دريايي به كشور وارد نشده است و هيچ كس هم سوال نمي كند كه چطور قطر و عربستان دكل آوردند اما ما نتوانستيم؟ چگونه است كه در ميدان فرزاد Aعربستاني ها در مقابل يك دكل ما 8 دكل در 2 كيلومتري ما مستقر كرده اند. چرا اينها را سوال نمي كنيم. چون آن قدر فضا تيره و مسموم است كه امكان طرح چنين سوالاتي وجود ندارد. متاسفانه فضا را آن قدر غير واقعي جلوه داده اند كه برخي نماينده هاي مجلس براساس اطلاعات غلطی که همین ها در برخی رسانه ها منتشر می کنند و با تکنیک های رسانه ای خود را موجه جلوه می دهند، دغدغه آسیب رسیدن به سازندگان داخلی را پیدا کرده اند و اعلام كرده اند كه شركت هاي دكل ساز داخلي در حال نابودي هستند!!! خوب سوال اين است كه كدام شركت هاي دكل ساز؟ آدرس شان كجاست؟ !كسي نمي پرسد كه اين دكل هاي داخل را به چه شركتهايي فروخته ايم.
باز هم تاكيد مي كنم واقعاً اگر دكل سازي باشد ما مجاز نيستيم كه پولمان را به خارجي ها بدهيم، منتها نميشود بر اساس اطلاعات غلط يك سري دلال و واسطه بگوييم كه ديگر دكل وارد نكنيم تا منابع مان به غارت برود و منتظر واسطه ها و دلال ها بمانيم كه چه زماني براي ما تصميم بگيرند، متاسفانه اين وضعيت امروز ما هست. كسي سوال نمي كند كه برويم و ببينيم چه دكل هايي ساخته شده و تا حالا به چه شركتهايي دكل ايراني فروخته شده است؟ دكل سازها بايد نگاه صادراتي داشته باشند نه اينكه فقط دكل بسازند ويژه ايران و ملي حفاري و حفاري شمال!
مگر مي شود كسي خود را دكل ساز بنامد و فقط منتظر دو شركت حفاري شمال و ملي حفاري باشد. كسي كه نگاه صادراتي نداشته باشد اصولاً نمي تواند دكل بسازد و استانداردهاي مورد قبول را رعايت كند. ريسك جواب نمي دهد. كساني كه ادعا مي كنند كه ما مي توانيم سازه دكل را بسازيم اين موضوع نه ارزش فني دارد و نه اقتصادي. ما چندي پيش جلسه اي با كنسرسيومي كه مدعي ساخت دكل در ايران بود، داشتيم. آنها به ما گفتند كه ما سازه را مي توانيم بسازيم، بنده سوال كردم سازه اي كه مي سازيد چگونه <تست> مي كنيد، گفتند: مگر سازه نياز به تست دارد!؟ واقعا تعجب آور بود، سازه اي كه بايد يك ميليون و پانصد هزار پوند بالابري داشته باشد مگر مي شود <تست> نكرد؟؟ در حقيقت اين كنسرسيوم امكاناتي كه براي <تست> نياز دارد را اصلاً پيش بيني نكرده بود!!!
اینها فضا را اینقدر آلوده و مشوش کرده اند که در حال حاضر بسياري از مسوولان ديگر جرات نمي كنند دكلي وارد كنند. همه نخبگان ترسيده اند. آنها ميگويند دلال ها آبرويمان را مي برند، شركتي با من تماس گرفت و گفت: من دكل خريده ام، آيا بياورم يا نياورم!!؟ گفت: شنيده ام كه وزارتخانه دستور داده كه ديگر هيچ دكلي وارد نشود. یعنی جوی که این سایت ها و به طور مشخص یک سایت معلوم الحال ایجاد کرده است باعث شده تا فضا اینقدر تیره و تار شود که برخی گمان کنند وزارت نفت چنین دستورالعملی صادر کرده است.
یعنی به اعتقاد شما این جوسازی های هدفمند برخی رسانه ها کاری کرده که در تصمیم گیری های فعالان این صنعت تاثیر گذارد؟
بله؛ البته ما با تشریح مستنداتمان از رسانه ای که به این جو دامن می زند هم به مراجع قضایی شكايت كرده ايم اما متاسفانه خيلي از مسوولين روي همين اخبار كذب و سراسر دروغ اين سايت ها، تصميم گيري مي كنند . در بحث ساخت دكل ما تنها يكسري امكانات و شيپ يارد در بحث آف شور در بندر عباس و بوشهر پيش بيني كرده ايم اما تا به اكنون يك خروجي هم نداشته ايم. شركت ملي حفاري 8 سال پيش قراردادي با شركت هاي داخلي براي ساخت دكل منعقد كرد، اما هيچ گاه دكلي ساخته نشد، ما حتي پيش پرداخت هم داديم. 8 سال است چرا دكلي ساخته نشده است؟! حتي شركتي هم يك سري از تجهيزات و ماشين آلات دكل حفاري را از عجمان خريداري و به كشورمان وارد كرد كه در كشور جمع آوري نمايد اما 5 سال است كه نمي تواند آن را <اسمبل> نمايد، چرا؟ چرا نمي توانند آن را جمع كنند؟ مگر نمي گويند ما سازنده داخلي هستيم؟ !
اين جور كارها مديريت مي خواهد، فقط ماشين آلات مهم نيست. دانش فني و علاقه ركن است. اگر كسي در اين مملكت اعلام كرد كه من مي خواهم دكلي به نام آريا را به شما بفروشم بايستي اورا آويزان كنند، مگر فروشنده حق دارد بر روي دكل نام بگذارد. دكلي كه مي گويد 2 سال ديگر تحويل مي دهم و نام آن را آريا مي گذارم اين حرف يعني چه؟! خريدار نام دكل را مشخص مي كند. در عين حال همه مي دانند نام دستگاههاي خشكي براي شركتهايي مثل ما و ملي حفاري نام و يك رقم را شامل مي شود مثل فتح 64، فتح 70، حال آريا يعني چه، يعني فقط يك دكل؟! پس بقيه اش چه مي شود؟! گفته اند كه 2 سال ديگر اولين دستگاه ايراني خشكي مي آيد الان 9 ماه از آن موقع گذشته است از كجا مي خواهد بيايد؟ بي ترديد از چين مي آيد. پس اين چه سازنده داخلي است؟ زور مي گويند. ببينيد! شما سازنده اي كه مي گويد من فولاد سازه را مي خواهم از خارج وارد كنم، در آن جلسه اي كه اشاره شد، نام فولاد را سوال كردم آنها نمي دانستند. آناليز فولاد و تست سازه را سوال كردم آنها نمي دانستند. من در آن جلسه يك مثال زدم. گفتند آقايان ساعت هايتان را باز كنيد و بگذاريد روي ميز! نگاه كردم و گفتم: ساعت هيچكدامتان ايراني نيست. مصرف كننده اين ساعت حداقل 75 ميليون نفر ايراني است، سود آنهم از دكل بيشتر است.2 عقربه است، يك كوك است و يك فنر و يك بند. بياييد اين را بسازيم و جلوي برداشت از مخازن نفتي مان را نگيريد! روزي بايد به تاريخ پاسخگو باشيد و اين يك ننگ به شمار مي رود كه رقبا دارند برداشت مي كنند و ما فقط داريم نگاه مي كنيم و دعوا مي كنيم. يك مثال ديگر زدم. گفتم فرض كنيد شركت حفاري شمال ساعت ساز است. ساعت هايتان را بدهيد به ما و قرارداد هم به من بدهيد ديگر ساعت نبنديد تا من برايتان بسازم! به يكي از اين مدعيان ساخت داخل گفتم: شما حاضريد كه به دستت ساعت نبندي تا من برايت ساعت بسازم، گفت: نه! گفتم پس چطور حاضري كه مخازن و منابع نفت و گازمان را به غارت ببرند و تو نگذاري كه ما دكل مورد نياز كشور را وارد كنيم؟! كه البته تو به هيچ وجه دكل نخواهي ساخت.. اگر مي خواهيد دكل بسازيد مقدماتي دارد، بايد برويد يك خارجي بياوريد كه صاحب لايسنس و دانش فني است، با اوجوينت شويد و آرام آرام وارد مرحله ساخت دكل شويد. شما برويد يك شركت دكل ساز را در دنيا ببينيد. براي خود يك شهر است، كسي كه مي گويد من دكل ساز هستم، اكثر ماشين آلات را خودش مي سازد، تها بخشي كه مقرون به صرفه نيست را بنا به سفارش خريدار از كشورهاي صاحب دانش وارد ميكند. نه اينكه فقط يك سازه را بسازيم و بگوييم بقيه اش را از خارج بياوريم. من دكل سازان معتبر را در تمام دنيا ديدهام در كانادا، روماني، هند و چين و ... به طور مثال وقتي به شركت دكل ساز چيني <بامكو> مي رويد، براي خودش يك شهر صنعتي است در دل شهر <بويجي> اين شهر <بويجي> متعلق به بامكو است. اين شركت خودش كوره دارد، ريخته گري دارد، CNC دارد، قطعات را توليد مي كند بعد <اسمبل> مي كند. جاي ديگري در همين شركت سازه را مي سازند و ....
حال سوال مي كنم آيا در ايران چنين شهري را كه بتواند دكل سازي كند، سراغ داريد؟ قطعا پاسخ منفي است. به هرحال ما متاسف و متعجبيم كه يك فرد منحرف و معلوم الحال جو رسانه اي را چنان تيره كرده كه حق و باطل در آن گم شده است. چرا شركت هاي ديگري كه دكل خريده اند را مورد تاخت و تاز قرار نمي دهند، چرا به تدبير انرژي نمي گويند چرا از خارج دكل آورده اي؟ چرا از بقیه شرکت ها سوال نمي شود كه به چه دليل از خارج دكل وارد مي كني؟ !اصلاً كدام شركت از چين دكل نخريده است؟ مگر ملي حفاري بيش از 25 دستگاه دكل از چين نياورده است؟ بعد از انقلاب و از سال 72 به بعد، تمامي دكل هاي خريداري شده ساخت كشور چين بوده است.
شركت حفاري شمال چندي پيش اقدام به انجام فراخواني براي شناسايي افراد واجد شرايط براي ساخت دكل در داخل نموده است، لطفا در اين باره بيشتر توضيح دهيد؟
اين فراخوان هم با هدف شناسايي افراد علاقه مند و واقعي و شفاف سازي صورت گرفته است. اين فراخوان بدين منظور است كه اگر سازنده اي پتانسيل ساخت را دارد و علاقمند است، شناسايي و كمك اش كنيم. اگر هم سازنده اي نبود به طوري رسمي در سايت اعلام مي كنيم كه هيچ دكل سازي در كشور وجود ندارد. افرادي كه در اين كميته حضور دارند در رديف با سابقه ترين افراد در صنعت حفاري هستند. كساني هستند كه عمدتاً در خارج از شركت هستند و شركت ها را بررسي مي كنند. اگر شركت هايي پتانسيل داشته باشند كمك مي كنيم، حمايت مي كنيم اما بازهم نمي توان قلم قرمز بر روي خريد دكل از خارج كشيد چون نمي توانيم ميادين مشترك را تعطيل كنيم. من حاضرم مناظره زنده تليويزيوني انجام بدهم با هركسي كه مي گويد ما دكل ساز هستيم. كساني كه اين ادعا را ميكنند حتما دكل را نديده و نمي شناسند و از دكل فقط يك سازه آهني مي بينند كه رو به بالاست . با افكار عشايري و كشاورزي نمي توان كار صنعتي كرد و روي يك بمب خنثي نشده بنشينيم. افكار بايد حرفه اي باشد، آنهايي كه به دنبال ساخت دكل مي روند افكارشان صنعتي و تجاري است، به دنبال اشتغال زايي هستند و بخشي هم به سود مينگرند، در ابتدا به دنبال سودآوري نيستند. دكل هاي سازهاي وطني ما در حال حاضر يك سري واسطه اند، اگر كسي به من بگويد من دكل ايراني ساخته ام، اگر دو تا از ماشين آلات آن ايراني بود، برويد و ببينيد و عكس بگيريد كه name plateآن نوشته كجا؟
من از آن دسته مديراني نيستم كه دكل چيني بخرم و وارد كنم و به عنوان دكل ايراني آن را رونمايي كنيم و وزير را هم براي افتتاح دعوت كنم. خير! من مقامات را گول نميزنم. اطلاعات غلط هم نخواهم داد چرا كه خود را مسوول و متعهد مي دانم و گرنه شعار دادن كاري ندارد. آيا كسي نيست سوال كند اينها كه مي گويند ما دكل سازيم نمي دانند كه كشورهاي رقيب با سرعت در حال برداشت از منابع مشتركمان هستند؟! نمي دانند كه نمي توانند بسازند، قطعا مي دانند كه عربستان و قطر در حال برداشت هستند. پس اينها چه كاره هستند. اسم اينها سازنده نيست، اسم ديگري دارند، بسيارواضح است.
انتظارمشخص شما از وزارت نفت چيست؟ نقش نخبگان اين صنعت را در شفاف سازي چگونه ارزيابي مي كنيد؟
بگذاريد يك نكته مهم را با شما در ميان بگذارم. ما اگر به 30 سال پيش برگرديم كه نيروهاي باسواد و ماشين آلات مجهز هم نداشتيم، با هر دستگاه حفاري بيش از 4 حلقه چاه در سال حفر مي كرديم. الان در اكثر شركتهاي نفتي حداكثر 2 تا 5/2 حلقه چاه در سال حفر مي شود ! مشكل در سوء مديريت است. سود كشور در اين است كه چاه را زودتر حفر كني و به پايان برساني. متاسفانه براي كارفرماهاي ما حفر يك چاه يا 5 چاه در سال هيچ تفاوتي ندارد !شما از من نبايد انتظار داشته باشيد كه در اتاق جراحي مغز عمل جراحي انجام دهم. من چه كار مي توانم بكنم، يا قيچي را برمي دارم و به سراغ بيمار بروم عمل من مي شود قتل عمد و يا اينكه كاري نكنم تا بيمار بميرد كه مي شود قتل غير عمد. متاسفانه استانداردهاي مديريتي بسيار ضعيف شده است، مديريت ها قد كوتاه شده اند، سمت ها را كوچك كرده ايم. بحث هاي سياسي را وارد امور فني كرده ايم. بايستي تعارفات را كنار بگذاريم و صادق باشيم. البته جاي بسي خوشوقتي است كه آقاي زنگنه مسايل را خوب مي داند. ايشان به دنبال احساسات نيست. خاطرم مي آيد كه آقاي زنگنه سالها پيش اين دغدغه ها را همواره داشته است و مطمئن هستم كه از كارفرماها خواهند خواست كه تفكرات خود را تغييردهند. ايشان همواره بر روي اين موضوع كه دكل هاي ما چند روزه چاه حفرميكنند بحث داشته اند. حتماً در دوره وزارت ايشان بحث قيمت و كيفيت فني با جديت دنبال خواهد شد. نكته جدي آن است كه ما نبايد گول خبرسازي ها را بخوريم، بي ترديد هرچقدر دكل ساخت داخل باشد من آن را خريداري خواهم كرد. نبايد گرفتار اين بازي ها شويم. نخبگان نفت هم اين مسايل را مي دانند اما نمي دانم چرا سكوت كردهاند. چرا ورود نمي كنند؟ چرا تاكيد نمي كنند كه با توجه به عقب افتادگي مان در ميادين مشترك ما بايد دستگاه دريايي وارد كنيم. آنها كه مي دانند ظرف 5/3 سال كل مبلغ دكل از محل كار بازگشت داده مي شود.متاسفانه در اين مدت حتي يك نفر از نخبگان اين صنعت هم به كمك ما نيامد. شايد آنها مي گويند چرا وارد اين ماجرا شويم و نام ما را در ليست مخالفين ساخت داخل قرار بدهند. آنها تحمل اين هجمه ها را ندارند. در حالي كه ما مسووليم و نخبگان بايد ورود كنند. يك نفر به طور رسمي نيامد و به من كمك كند. همه آقايان در جلسات خصوصي از من حمايت مي كنند اما به صورت علني نه! ما مي گوييم قرارداد ننگين تركمنچاي، اين كه کشورهای دیگر منابع و ذخایر نفت و گاز مشترک ما را مي برند هم مانند قرارداد تركمنچاي است. منابع زيرزميني مان را دارند مي برند و ما ساكت نظاره گر هستيم در حالي كه بايد هرچه سريع تر اقدام كنيم و نگذاريم اين اتفاق نامبارك گسترش پيدا كند. بي ترديد تاريخ درباره ما قضاوت خواهد كرد. من چون نظام را دوست دارم فرياد مي زنم و نمي گذارم منابع مان را ببرند حالا يك سايت و چند روزنامه هم اتهام بزنند، من كوتاه نمي آيم. اصلاً سوال جدي من اين است كه چرا ما به جاي ساخت دكل حفاري كه فرآيندي پيچيده است سراغ لوله هاي حفاري نمي رويم و اين كالاي استراتژيك را نميسازيم؟ مصرف لوله هاي حفاري بسيار بالاست و همچنان ما از چين وارد مي كنيم. چرا جار حفاري را نمي سازيم؟ چرا Kellyرا نمي سازيم؟ چرا انواع تانگ و آچارهاي حفاري را نمي سازيم؟ چرا لوله جداري را بايد وارد كنيم؟ چه طور است كه سازنده مدعي دكل مي گويد كه من لوله حفاري نمي سازم اما دكل را مي سازم؟! عربستان هم اكنون دارد لوله حفاري را به بهترين نحو مي سازد. پوشش داخلي لوله را هم مي سازد، ما چه كرديم؟ عربستان ادعاي دكل سازي ندارد اما ما داريم!! قطعاً مدعيان دكل اصلاً لوله حفاري را نديده اند چرا كه ساخت لوله حفاري نيازمند كارخانه اي به طول 5 كيلومتردر 2 كيلومتر است كه تاسيس اين كارخانه هم 15 سال زمان مي برد.من تقاضا دارم كه لوله حفاري بسازيد، بعد ادعاي دكل سازي كنيد.