به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، کمکم انتقادها از کپکام دارد به مرثیههای مناسبتی تبدیل میشود که با عرضه هر بازی نو از این کمپانی، مجدد بر سر زبانم جاری میشود. محض انبساط خاطر مخاطبان عزیز هم که شده، به ذکر همین نکته که کپکام با بستن استودیوی Clover مغزهای متفکر خود را از دست داد و از این رو از آن زمان به این طرف تمام بازیهایش به نوعی از یک طرف بام افتاده و خرابی به بار میآورند، بسنده میکنیم! اما چرا از نسخه جدید انتقاد میکنیم؟
قسمت دوم این سری را که برای یک نشریه بازی نقد میکردم، برخلاف تمام انتقادهایی که از سختیهای آن شده بود، آن را یک مزیت به شمار آوردم و حتی باگها و کاستیهای فنی آن را هم به فال نیک گرفتم.
در پس چند بازی در سبک اکشن که از فرط سادگی، انجامشان به تماشای یک فیلم سینمایی میماند، این کاستیها و چالشهای ناشی از آنها، موهبتی به حساب میآمد. نسخه جدید به جای این که با حفظ عظمت قسمتهای قبل به جنگ کاستیها برود، راه محافظهکاری را انتخاب کرده و چنان بازی شسته رفتهای را تحویل مخاطبان داده که گویا قبل از عرضه نهایی، دو سه هفتهای را در سفیدکننده خوابیده است!
از حق نگذریم، داستان این قسمت واقعا لایق ستایش است، اما گیمپلی بیشترین ضربه را متحمل شده و سادگی مفرط، از آن یک اثر خشک خلق کرده است. داستان بازی پیشدرآمدی بر Lost Planet اول است و حول شخصیتی به نام جیم پیتون میگذرد.
این مرد خانوادهدوست به سیاره E.D.N III اعزام میشود تا به کمپانی ساخت و ساز Neo-Venus در استخراجهایش کمکرسانی کند. دیری نمیپاید که او از حقایق تحقیقات NEVEK در آن سیاره باخبر میشود و همه چیز رنگ و بوی دردسر میگیرد. داستان از روایت خوبی برخوردار است و بهخوبی میتوان با شخصیتهایش ارتباط برقرار کرد.
گویندگان کم نگذاشتهاند، اما گاهی پیش میآید که بازی بیش از حد جدی میشود و گاهی دیگر شوخی را تا مرز بیسلیقگی پیش میبرد. ظاهر بازی نسبت به قبل افت داشته و با وجود انیمیشنهای دیدنی چهرهها، در شمای کلی بازی نمیتوان ارزش بالایی یافت.
یکی از خصیصههایی که «سیاره گمشده» را به آن درجه از محبوبیت رساند، باس فایتهای عالی و عظیم آن بود. دیگر از آن مبارزات پرهیجان خبری نیست و همهچیز از فرط سادگی به آب مقطر طعنه میزند!
رئیسها بهندرت نیاز به پایهریزی استراتژی خاصی برای پیروزی دارند و برآمدن از پس آنها اصلا کار مشکلی نیست. مشکل همیشه حاضر در بازیهای کپکام، یعنی رویاروییهای تکراری و متعدد با چند رئیس خاص، بر این قسمت نیز سایه انداخته و ارزش آن را بیش از قبل تحتالشعاع قرار میدهد.
چنگک که یکی از ابزار مهم بازی بود، در این قسمت فقط در مناطق از پیش مشخص شده قابل استفاده است. در نتیجه بخش اعظمی از ذات استراتژیک بازی نیز قربانی شده است. جامههای مکانیکی شاخص بازی هم فقط در قسمت آنلاین قابل استفاده هستند.
تنها تنوع قابل ذکری که در بخش تکنفره وجود دارد، استفاده از Rig است. نوعی وسیله استخراج معدن که از آن برای به دام انداختن و کالبدشکافی زندهزنده اکریدها استفاده میکنید! خوشبختانه مانند دیگر عنوان بزرگ کپکام، یعنی Resident Evil و زامبیهایش، قلع و قمع کردن آکریدها در این سری هنوز هم جذاب است؛ حتی اگر کپکام کمر بر این بسته باشد که با سوداگری بیرحمانه خود، عزت این عنوان را هم زیر سوال ببرد! از تجربه این قسمت پشیمان نخواهید شد.