سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قهرمانی: بله، از دایی پول خواستم/اگر از این سناریو بیرون بیایم خوش اخلاق تر می شوم

محسن قهرمانی سفره دلش را پهن کرد و از کودکی همه خاطراتش را گفت از جمله اینکه از مادرش کتک می‌خورده و الان دو هفته است که خواهرانش برایش سفره نذر می‌کنند و نحوه لاغر شدنش و...

من قبل از شروع رقابت های فصل لیگ برتر با دایی تماس گرفتم و خواهش کردم به یک نفر که نیازمند است کمک کند...
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، محسن قهرمانی در گفت‌وگو با مجله تماشاگر سفره دلش را پهن کرد و از کودکی همه خاطراتش را گفت از جمله اینکه از مادرش کتک می‌خورده و الان دو هفته است که خواهرانش برایش سفره نذر می‌کنند و نحوه لاغر شدنش و...

او هنوز هم چهره خبرسازی است. قهرمانی در این مصاحبه داستان پول خواستن از دایی را تعریف کرده است:

آقای قهرمانی ، شما با علی دایی برای دریافت یک مبلغ مالی تماس گرفته بودید و دایی جواب رد داده بود؟ اگر دوست دارید به این سئوال جواب بدهید اما حتما صادقانه.

بله . من تماس گرفته بودم. دروغ نمی گویم.

توضیح می‌دهید؟
من نه هفته پیش و دو هفته پیش ، قبل از شروع رقابت های فصل لیگ برتر با دایی تماس گرفتم و خواهش کردم به یک نفر که نیازمند است کمک کند. در مشهد این آدم آبرودار است و نیاز به کمک داشت تا یکی از مشکلاتش را حل کند. دایی هم قبول نکرد و تمام. اتفاقا بازی اول لیگ پرسپولیس و تراکتورسازی را من قضاوت کردم. خوب آقای دایی آمده می‌گوید چون به قهرمانی جواب رد دادم دارد این کارها را انجام می‌دهد. اگر قرار بود اذیت کنم چرا بازی اول این کار را نکردم؟ چرا باید صبر کنم الان انتقام بگیرم؟ بازی اول یک پنالتی برای پرسپولیس گرفتم و با همین پنالتی تراکتور را شکست داد. خیلی از کارشناسان هم می‌گفتند که به ضرر تراکتور سوت زدم. چرا آن جا من رفیق بودم بعد این جا رفیق نبودم؟ این حرف ها به نظرم اشتباه بزرگی است که در حق یک انسان مرتکب می‌شوند. من نمی خواستم بحث را باز کنم اما واقعا انسانیت ، فدا شد این وسط.

فکر می‌کنید آخر و عاقبت این موضوع چیست؟
من هفته پیش در جمعی بودم که آقایان مسئول هم حضور داشتند. یکی از عزیزانی که سابقا مدیرعامل یک باشگاه هم بوده و الان هم ارتباط خوبی با فدراسیون دارد روی تخته با انگشت برای من سه حرف X Y Z را کشید و گفت ببین از سه طرف برای تو برنامه دارند. یک سناریو برای تو درست کرده‌اند که حذف بشوی. من همین جا می‌گویم. اگر از این سناریو بتوانم سربلند خارج شوم ، حتما به کارم در این حوزه ادامه می‌دهم و سعی می‌کنم البته در زمین مسابقه کمی خوش اخلاق‌تر باشم تا شاید همین یک‌دندگی من ، بهانه‌ای نشود برای دعواهای بعدی...
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.