باشگاه خبرنگاران،"يكشنبه خونين" و "يونايتد 93" را از "پل گرين گرس" ديدهايم.
"گرين گرس" توانايي بينظير بودن و بيهمتايياش را در فيلمهاي مستندگونهاش ثابت كرده است. "گرين گرس" در "كاپيتان فيليپس" به جاي اينكه بر روي تغيير مسير يك كشور تمركز كند، سعي دارد داستان زندگي دو شخصيت را نشان دهد، متأسفانه "گرين گرس" جاي مانوري ندارد، او به داستان "ريچارد فيليپس" وفادار مانده و بدين گونه فيلم را به روندي سرد و بيروح تبديل كرده است.
اجراي قوي بازيگران نقش اول و همچنين به نمايش گذاشتن شخصيتهاي سهلانگار باعث جذاب شدن فيلم شده است.
اما سعي "گرين گرس" در اين بوده است كه صحنههاي اكشن فيلم را افزايش دهد.
"آوريل 2009، دزدان دريايي سومالي به كشتي مائرسك آلاباما حمله ميكنند.
كاپيتان "ريچارد فيليپس"، با بازي "تام هنكس"، شجاعانه از خدمهي كشتياش دفاع ميكند، با رهبران دزدان دريايي ارتباط برقرار ميكند كنترل موقعيت را در دست ميگيرد و خونسردي خود را حفظ ميكند.
"كاپيتان فيليپس" به فاصله ارتباط برقرار كردن با رهبر دزدان دريايي و اعضاي اين گروه، تيتر روزنامهها ميشود.
فيلمهاي قبلي "گريس گرس" برگرفته از داستانهاي واقعي بودند؛ مثل "يكشنبهي خونين" و "يونايتد93". هر دو مايههايي از تراژدي دارند و در صحنههايي، فيلم را قابل توجه ميكنند. چون اين فيلمها به ما اين اجازه را ميدهند تا آدمها را درگير حوادث واقعي ببينيم و انسانها فقط تكههايي از تاريخ نيستند. اين فيلم به حوادث، روح ميبخشند و آنها را از اتفاقاتي كه در كتابهاي تاريخي و تيترهاي خلاصه شده روزنامه جدا ميكند. اگر تماشاگر از داستان "كاپيتان فيليپس" آگاهي نداشته باشد مطمئنا فيلم بهتري را تماشا خواهد كرد. چون مخاطب فقط سرنوشت دو مرد را شاهد است حتي "گرين گرس" نتوانسته شخصيت آنها را به تماشاگر معرفي كند، چون تمركز وي روي حركات شخصيتها و نه احساساتشان بوده است.
"يكشنبهي خونين" و "يونايتند 93" بازيگران بزرگ و صحنههايي دارد كه داستان را به واقعيت نزديك كردهاند اما "كاپيتان فيليپس" بيروح و خشك است./ص