سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شعر:

قصدکردم که بگیرم نفس دشمن را...

اين شعر شرح حال رزمندگان آرزومند شهادت است.

به گزارش ويژه‌نامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران، در دوران جنگ رزمنده‌هاي حضور داشتند كه همگي به عشق شهادت در خطوط مقدم جبهه‌ها خاظر مي‌شدند اما براي همه اين توفيق حاصل نمي‌شد.



شعر زير شرح حال رزمندگان آرزومند شهادت است:



قصدکردم که بگیرم نفس دشمن را
و جگرگاه ستم را بدرم یادت هست‌

خواهر کوچک من تند قدم بر می‌داشت‌
گریه می‌کرد که او را ببرم یادت هست‌

گریه می‌کرد در آن لحظه عروسک می‌‌خواست‌
قول دادم که برایش بخرم، یادت هست‌

راستی شاعر همسنگرمان اسمش بود...
اسم او رفته چه حیف از نظرم یادت هست‌

شعرهایش همه از جنس کبوتر، باران‌
دیرگاهی است از او بی‌خبرم یادت هست‌

آن شب شوم، شب مرده، شب دردانگیز
آن شب شوم که خون شد جگرم یادت هست‌

توی اروند، در آن نیمه شب با قایق‌
چارده ساله علی،‌ همسفرم یادت هست‌

ناله‌ای کرد و به یک باره به اروند افتاد
بعد از آن واقعه خم شد کمرم یادت هست‌

سرخ شد چهره اروند و تلاطم می‌کرد
جستجوهای غم‌انگیز ترم یادت هست‌

مادرش تا کمر کوچه به دنبالم بود
بسته‌ای داد برایش ببرم یادت هست‌

بعد یک ماه، همان کوچه، همان مادر بود
ضجه‌های پسرم، هی پسرم یادت هست‌

چارده سال از آن حادثه‌ها می‌گذرد
چارده سال! چه آمد به سرم یادت هست‌

توی این صفحه به این عکس کمی دقت کن‌
توی صف از همه دنبال ترم یادت هست‌

لحظه‌ای بود که از دسته جدا افتادم‌
لحظه‌ای بعد که بی‌بال و پرم یادت هست‌

اتفاقی که مرا خانه‌نشین کرد افتاد
و نشد مثل کبوتر بپرم یادت هست‌


خدابخش صفادل


انتهاي پيام/


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.