وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ [٣٤:٥٤]
(سرانجام) میان آنها و خواستههایشان جدایی افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هممسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آنها در شک و تردید بودند! ﴿٥٤﴾
سخن در این است که طالبان دنیا چون در آرزوی شهوات فامی و گذران دنیوی هستند وقتی مرگ در رسد آنها را از مطلوباتشان باز می دارد و آنها را دور می کند و به تعبیر قرآن حصاری بلند بین آنها و مشتهیاتشان می کشد و به ناگاه خود را از همه چیز محروم می کند.
چون در سودای لذات باقی و متعالی نبوده اند به کلی در ظلمت فرو می مانند و خداوند می افزاید که اگر تردید دارید نگاه کنید که ما با پیشینیان نیز چنین کردیم و بین آنها و مقصودهایشان فاصله افکندیم.
خداوند ما را در این آیه و آیات بسیار دیگری در قرآن به مطالعه تاریخ فرا می خواند:
تاریخ گورستان آمال و آرزوهای باطل است. مزار نوشته سوکمندی است که برای عاشقان دنیا به جا مانده است. نوشته ای که به خوبی نشان می دهد که چگونه عجوزه محتالۀ و مکاره ای ایشان را به زیور عاریت سحر کرد و جمال عروس یقین را به خیال شبهت پوشاند و «إنهم کانوا فی شکٍ مریب».
مولانا مثل اهل دنیا را چنین آورده است که شخص عاشق آفتابی شود و بر دیواری افتاده است و از درخشش و آب و رنگ آن دیوار در نور آفتاب به اعجاب آید و با آن دیوار عشق ورزد اما چون غروب شود و خورشید عطا و بخشش خود را از زمینیان بازگیرد، آن دیوار سیاه شود و «حیل بینهم و بین ما یشتهون».
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید