سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

"شهدا" مدال افتخار ایران/

برگ افتخار تاریخ کشورمان را در "قدمگاه خوبان" ورق می‌زنیم

به پاس قدردانی از این افتخار آفرینان در "قدمگاه خوبان" تلاش کردیم تا پای ناگفته‌های اسناد زنده هشت سال دفاع مقدس بنشینیم و بار دیگر برگی از افتخارات تاریخ کشورمان را ورق بزنیم.

به گزارش گروه ویژه‌نامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران، در "قدمگاه خوبان" از ایران می‌نویسیم، از سال‌های افتخار، ایستادگی و حماسه؛ ایران یعنی گلی که از میان خاکستر تاریخ پر فراز و نشیب و پرسوز و گداز جهان هستی سر برآورده و اینک چنان خورشیدی زرین بر جهان و جهانیان می‌تابد.


 
این پوپک با پرهای رنگارنگ سبز و سپید و سرخش اینک بر فراز دوران ایستاده و نظاره‌گر اعتلای جوانانش است.  
 
میهنم این پرنده خوش الحان دورپرواز که گاهی در اوج پریده و گاهی پروبالش را شکستند و در خون جوانانش نشانده‌اند اینک با همان بال‌های خونین، پرخاطره و تنی زخمی از کوران تاریخ آرام آرام به بهبود و التیام زخم‌های کهنه‌اش می‌اندیشد، آرام آرام بال می‌گیرد و در ابتدای راهی است بلند تا پروازی آرمانی را شروع کند.

 

اندک اندک غرور از دست رفته‌اش را می‌‌یابد و گذشته در اوجش مقابل دیدگان روشنش تداعی می‌شود،‌ گذشته و غروری که به تزویر به گونه‌ای مغلوب به نمایش می‌آمد و در فضایی پوچ، بی‌محتوا و بی‌اساس در حال رشدی کاذب بود، در فضایی که از آن گذشته طلایی فقط تعصب و تاج‌گذاری و دبدبه دیکتاتوری‌های حکومت‌های پادشاهی ما را به رخ این پرنده خوش الحان تاریخ می‌کشید و فریاد می‌زد که این گذشته شماست.
 
در دوران سیاه ستم‌شاهی میهنم آرام آرام فراموش می‌کرد که کیست یا چیست، فراموش می‌کرد که بال و پری هست از برای پرواز، یادش رفته بود ‌آسمانی هست و پریدنی.  
 
آرام‌ آرام سیاهی‌ها،‌ خاطرش را از آن همه افتخار می‌شستند که ناگهان به قول مصطفی رحماندوست "پیری خداجوی برداشت فریاد" پیری مهربان و فهیم،‌ امامی بزرگوار و دانا، فرزانه‌ای بی‌نظیر در هیبت انسانی روحانی،‌ معلمی بزرگ که چشم شرق و غرب را خیره ساخت و گردن‌کشان سیه روی تاریخ را در بهت و حیرت فرو گذاشت در حالی که خودش به آرامی قدم برمی‌داشت و در طول حیاتش جز با خداوند با کس دیگری معامله نکرد.

 

میهنم چون ققنوسی از میان آتش‌ها و خون‌ها به یکباره زاده شد، موج ملت به جوش آمد و خروشان شد،‌ بانگ برداشت و در پی راهنمایی‌های امام خود بنیان چندین هزار ساله ستم را از این مرز و بوم برچید.  
 
لیکن تولد دوباره ما و میهن‌مان برای برخی سنگین و تحمل‌ناپذیر بود چرا که زمستان 57 ریشه‌های آنان را نیز از خاک ایران برکنده بود.  
 
سیه‌رویان تاریخ این فرشتگان مرگ،‌ این بار دست‌شان از آستین جلادی خونخوار بیرون آمد تا هشت سال مردم آزاد و آزاده‌مان را به خاک و خون بکشد تا مگر خواب شیرین فتح سه روزه تهران را در روان پریشان صدام حسین تعبیر کنند، لیکن حکایت زنان و مردان گمنامی که در مواجهه با غول جنگ دیگر به خاطر نداشتند از چه نژاد و قومی هستند همه را به نام سپاه ایران می‌شناختند، کابوس مادام‌العمر این وحشی بی‌خرد شد، ملت یکی شدند و به اشاره فرزانه جماران چون الوند در برابر توطئه‌ای که یک سمتش شرق کمونیست و سمت دیگر غرب امپریالیسم،‌ به همراه منافقین کوردل و تروریست و در معیت جهالت و تحجر کشورهای نوپای عربی بود، ایستادند.
 
شهیدانمان ایستادند و ایستاده مقاومت کردند تا جنگ تمام شد و آنچه بر جای ماند شهدایی بود که از خویشتن دنیای خود دست شسته بودند.

برای فرزندان‌شان،‌ همسران‌شان، والدین‌شان و... تنها میراث‌شان صبر و استقامت بود، آنان رفتند تا به جهان ثابت کنند که ایران ماندنی است، آنان به پیام امام‌شان لبیک گفتند، ایستادند تا نهال جوان ایران خم نشود.
 
شهدای زنده‌مان این جانبازان غیور که عمری است سند زنده و شاهد عیان جنایات جنگی در برابر ملتی هستند که خم نشدند، اسرایی که زجر شکنجه را به جان خریدند و دوری از داشته‌هایشان را به بهای سربلندی ایران فدا کردند و سال‌ها در چنگ دژخیمان بعثی به سر برده و با افتخار به آشیانه سربلند خود بازگشتند.  
 
اکنون این پرنده سبز و سپید و سرخ به پرواز در آمده است با مدالی افتخار آمیز که با خون شهدا بر روی آن نگاشته شده است "زنده باد ایران اسلامی".

 

به پاس قدردانی از این افتخار آفرینان در "قدمگاه خوبان" تلاش کردیم تا پای ناگفته‌های اسناد زنده هشت سال دفاع مقدس بنشینیم و بار دیگر برگی از افتخارات تاریخ کشورمان را ورق بزنیم.  
 
این مقطع را با مروری بر سخنان شهید والا مقام دکتر مصطفی چمران آغاز می‌کنیم:
 
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

«(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند!، بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند»
 
شهدا، هدایای ملتی قهرمان به خدای بزرگ، برگزیدگان شایسته مردمی،‌ گلهای سرسبد تاریخ  
 
مگر ممکن است که ملتی آزاده و مستقل گردد بدون آنکه بهترین عزیزانش را قربانی کند.
 
خدايا تو را شكر مي‎كنم كه حسين را آفريدي، اي خداي حسين تو را شكر مي‎كنم كه راه پرافتخار شهادت را در جلوي پاي روندگان حق و حقيقت گذاشتي.

اي حسين، دلم گرفته و روحم پژمرده، در ميان طوفان حوادث كه همچون پر كاه ما را به اين طرف و آن طرف مي‎كشاند، مأيوس و دردمند، فقط برحسب وظيفه به مبارزه ادامه مي‎دهم و گاهگاهي آنقدر زير فشار روحي كوفته مي‎شوم كه براي فرار از درد و غم دست به دامان شهادت ميزنم تا از ميان اين گرداب وحشتناكي كه همه و انقلاب را فرو گرفته است لااقل گليم انساني خود را بيرون بكشم و اين عالم دون و اين مدعيان دروغين را ترك كنم و با دامني پاك و كفني خونين به لقاء پروردگار نائل آيم....

اي حسين، روزگار درازي بود كه هر انقلابي را مقدس مي‎شمردم و نام او را با ياد تو توام مي‎كردم و قلب خود را مي‎گشودم و انقلابيون را در قلب خود جاي مي‎دادم و به عشق تو او را دوست مي‎داشتم و به قداست تو او را مقدس مي‎شمردم و در راه كمك به او از هيچ فداكاري حتي بذل حيات و هستي خود دريغ نميكردم...



اما تجربه، درس بزرگ و تلخي به من داد كه اسلحه و كشتار و انقلاب و حتي شهادت به خودي خود نبايد مورد احترام و تقديس قرار گيرد، بلكه آنچه مهم است انسانيت، فداكاري در راه آرمان انسان‌ها، غلبه بر خودخواهي و غرور و مصالح پست مادي و ايمان به ارزش‌هاي الهي است.

اي حسين، امروز نيز تو را تقديس مي‎كنم، اما تقديسي عميق‎تر و پرشورتر كه تا اعماق وجودم و تا آسمان روحم به تو عشق مي‎ورزد و تو را مي‎خواهد و تو را مي‎جويد.

اي حسين، دردمندم، دلشكسته‎ام، و احساس مي‎كنم كه جز تو و راه تو داروئي ديگر تسكين بخش قلب سوزانم نيست.... اي حسين! در كربلا، تو يكايك شهدا را در آغوش مي‎كشيدی، مي‎بوسيدي، وداع مي‎كردي، آيا ممكن است،‌ هنگاميكه من نيز به خاك و خون خود مي‌غلطم، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاري و عطش عشق مرا به تو و به خداي تو سيراب كني؟

دکتر مصطفی چمران

انتهای پیام/
برچسب ها: خاکستر ، تاریخ ، جهان
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۱
نرجس
۱۵:۴۴ ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
متن زیبایی بود.
مهدی
۱۴:۴۷ ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
بی جهت نبوده که امام می فرمودند دلم برای چمران تنک شده...
یازهرا
حسن نژاد
۱۳:۴۹ ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
واقعا جانبازان سندهای زنده تاریخ این کشور هستند.درود خدا بر صبر و بزرگی آنان
سید
۱۳:۴۸ ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
روح بلند و ملکوتی شهید بزرگوار دکتر چمران عزیز با پیامبر و اهلبیت و مخصوصا سید الشهدا ( علیهم السلام ) محشور باد . امین . برای شادی روحش صلوات .
رسول مددی
۱۳:۰۸ ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
سلام با سپاس فراوان از باشگاه خبرنگاران، لطفا نام نویسنده این متن ذکر شود.
مینا
۱۱:۲۹ ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
بسیار زیبا نگاشته شده