مناظره خضریان و نقاشی پیرامون هویت انجمنهای و علل انشقاق آن:
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از کرسی آزاد اندیشی:
* مقدمه: اولین انجمن اسلامی دانشجویان در سال 1321 و در دانشکده
پزشکی دانشگاه تهران، ایجاد گردید و دیگر انجمنها، به تدریج در دیگر
دانشکدهها و دانشگاههای کشور، ایجاد شد. این انجمنها، نقش بسیار مهمی در
برهههای تاریخی مختلف مانند کودتای 28 مرداد، نهضت امام خمینی(ره)،
پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی داشتند. بر اساس توصیه امام خمینی(ره) در سال
1358، «دفتر تحکیم وحدت» به منظور مدیریت و راهبری کلان انجمنهای اسلامی
دانشجویان، ایجاد میگردد. در 13 آبان 1378، 18 دفتر از دفاتر 50گانهی
انجمن اسلامی به دلایل سیاسی و تشکیلاتی، از دفتر تحکیم وحدت، اعلام خروج
میکنند و «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل» را ایجاد مینمایند.
بعد از این انشقاق، همواره بین اعضای این دو تشکل، اختلافات هویتی عمیقی
وجود داشته است. لازم به ذکر است که در حال حاضر، برخی از دفاتر انجمنهای
اسلامی دانشجویان، نه عضو «دفتر تحکیم وحدت» هستند و نه عضو «اتحادیهی
انجمنهای اسلامی مستقل» و به صورت منفرد، فعالیت مینمایند//***.
پورتال
تخصصی مناظره و گفتگوی سازمان صداوسیما در عصر سهشنبه، 12 شهریور 1392،
میزبان مناظره جناب آقای علی خضریان (دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمنهای
اسلامی دانشجویان مستقل) و جناب آقای حسین نقاشی (دبیر اسبق انجمن اسلامی
دانشگاه تهران و علوم پزشکی) پیرامون «هویت انجمنهای اسلامی دانشجویان و
دلایل انشقاق آن» بود.
پس از بیان مقدمههایی پیرامون هویتهای تاریخی انجمن اسلامی دانشجویان و بنیانگذاران آن توسط طرفین مناظره، آقای نقاشی گفت: «انجمن
اسلامی دانشجویان، پایه و مایهی هویّتیای دارد که به آموزهها و
اندیشههای روشنفکران دینی باز میگردد؛ جریان روشنفکران دینی اعم از
تیپهایی مثل نهضت آزادی و ملی-مذهبیها و شخص مرحوم دکتر علی شریعتی و
تیپهای روحانیّت مثل آیت الله میلانی و آیت الله طالقانی. بیشائبه و بدون
کوچکترین ابهامی، آقای مهدی بازرگان از پدران و راهبران اندیشهای
مجموعهی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و آبشخور فکری جریان
دانشجویی مسلمان در کشور در دهههای 30 و 40 شمسی بود. آبشخور فکری
انجمنهای اسلامی اینها بودند، نه روحانیّت سنتگرای ولو انقلابی!
انجمنهای اسلامی دانشجویان، بعد از انقلاب اسلامی و در آستانهی بحث تسخیر
سفارت امریکا، نزدیکی بسیار زیادی با روحانیّت سنّتی و انقلابی ما پیدا
میکند و دگردیسی و پشت کردن به پدران بنیانگذار اتّفاق میافتد و نگاه
غربستیزانه، باعث میشود که یک دهه، در واقع در یک برش، انجمنهای اسلامی
دانشجویان به پدران بنیانگذار، پشت کنند و از آبشخور گفتمانی خودشان دور
بشوند».
نقاشی در ادامه گفت: «از اواخر دههی 60
شمسی، با طرح درسگفتارها و سخنرانیهای جدید و تحوّلیافتهای که از طرف
دکتر عبدالکریم سروش در رابطه با مدیریت جامعهی اسلامی، حکومت دینی،
دموکراسی، حقوق بشر و چگونگی نزدیکی و ارتباط آن با آموزههای اسلامی را
طرح میکنند و رفته رفته، سایر افراد دیگری مثل آقای دکتر هاشم آقاجری،
آقای محسن کدیور، آقای شبستری و دیگرانی که به اصطلاح این اندیشهی
روشنفکری دینی را بعد از انقلاب اسلامی و بعد از یک دورهی ده سالهی فطرت
که اتّفاق میافتد، در کنار نیروهای ملی-مذهبی که خودشان را به نوعی
میراثدار اندیشه شریعتی میدانستند، رو میآیند و فضا به گونهای میشود
که دانشجویان انجمنهای اسلامی از آن خاستگاه برش یک دههای دور میشود و
به نوعی به آن آبشخور اصلی و سلف صالح برمیگردد».
نقاشی همچنین گفت: «آن
چیزی که دوستان ما، در واقع آقای خضریان و دوستان ما در انجمنهای اسلامی
مستقل میفهمند و میگویند و سعی میکنند آن را پررنگ کنند، برشی از تاریخ
انجمنهای اسلامی دانشجویان است که من به آن اشاره کردهام؛ برش سال 1358
تا سال 1368! چگونه کسی میگوید، انجمن اسلامی دانشجویان هستم و ارتباطش را
با این عقبهی تاریخی، قطع میکند و میگوید فقط یک برش 58 تا 68 و این
هست و لا غیر! باید مشخص بشود که کسی که میگوید انجمن اسلامی دانشجویان
مستقل، قرابتش با روشنفکری دینی چیست؟! با معنای واقعی دموکراسی چیست؟ با
بحث حقوق بشر چبست؟ انجمنهای اسلامی دانشجویان، فقط یک برش 58 تا 68
نبوده!».
آقای خضریان نیز در پاسخ گفت: «من خیلی
خوشحالم چون آقای نقاشی، نکتهای را فرمودند که من باید سالها تلاش
میکردم تا این را اثبات بکنم! آن هم این است که دوستانی که عقبهی فکریشان
به امثال آقای نقاشی برمیگردد، خیلی از سال 58 تا 68، یعنی از دوران
حاکمیّت حضرت امام، خوششان نمیآید! این برای من خیلی لذّتبخش بود که
توانستم این حرف را در این جلسه بشنوم! این جلسه، بسیاری از مشکلات بخش
هویّتهای انجمنهای اسلامی دانشجویان در قالب اتّحادیّه انجمنهای اسلامی
دانشجویان مستقل را شفاف کرد! نکتهی دوم این که ما دقیقاً بر اساس همین
برههی تاریخی که برههی تاریخی انجمنهای اسلامی هم هست و بر اساس نگاه
حضرت امام که من نفهمیدم که باید حضرت امام را یک روحانی روشنفکر بدانیم یا
ندانیم، با برخی از تفکّرات آقای بازرگان مشکل داریم! حضرت امام طرح
کردند! ما که نمیتوانیم در این داستان حضرت امام را کنار بگذاریم! یعنی با
آقای سحابی، با آقای بازرگان و با هر کدام از دوستانی که ایشان از آنها
نام بردند، مرجعیّت رفتاری و فکری ما با آنها، گفتمان حضرت امام خواهد
بود».
خضریان در ادامه گفت: «ما بزرگترین روشنفکر دینی
تاریخ اسلام را حداقل در دوران معاصر، حضرت امام میدانیم! اتّفاقاً همان
برههی تاریخیای که ایشان سعی میکند نادیده بگیرد را برههی صحبت کردن
حضرت امام، ترویج تفکّرات حضرت امام و این مسائل میدانیم که دارد اتّفاق
میافتد و ایشان که میگوید این مقطع را حذف بکنیم! یعنی استعفای آقای
بازرگان را که با اعتراض بچههای دفتر تحکیم وحدت و در اعتراض به تسخیر
لانهی جاسوسی اتّفاق میافتد را ایشان میخواهند نادیده بگیرند! یعنی
سخنان حضرت امام در خصوص نهضت آزادی را ایشان میگوید که ما نادیده بگیریم!
یعنی سخنان حضرت امام در مورد افرادی مثل سحابی و دوستان ایشان که در آن
جریان بودند را ما باید نادیده بگیریم! یعنی ما باید همهی اینها را کنار
بگذاریم!».
خضریان با مخاطب قرار دادن آقای نقاشی گفت: «آقای
نقاشی! اتّفاقاً من از شما خواهش میکنم، شما در دانشگاهها این را بیان
کنید و بفرمایید که دوستان، حضرت امام را کنار بگذارند و با آقای سروش و
اینها... . شما اگر این تابلو را بالا بگیرید، ما از شما ممنون میشویم!
آن چه که شما در این جا بیان کردید را به دوستانتان در دانشگاهها بفرمایید
که علناً همین را بیان کنند و از حضرت امام، نکتهای را بیان نکنند؛
اتّفاقاً ما از این نکته، استقبال میکنیم! اگر حضرت امام، یک فرد غیر
روشنفکر دینی است، مال ما! اگر شما، حضرت امام را یک روحانی سنّتی
میدانید، مال ما! آقای نقاشی! ما خریدار حضرت امام هستیم! حضرت امام مال
ما و آقای سروش هم مال شما! نکتهای ندارد! این را عهد بکنیم که چنین
اتّفاقی، بیفتد! ما قول میدهیم که هیچ وقت از آقای سروش حرف نزنیم! اصالت
پدرها و آبا و اجداد این جریان مال شما و حضرت امام مال ما! شما قول بدهید
که آن جریان مال شما و شهید همتّی که در انجمن اسلامی علامه طباطبایی بوده،
مال ما! آن جریان مال شما و شهید باکری انجمن اسلامی تبریز مال ما! آن
جریان مال شما و شهید علم الهدای فردوسی مشهد، مال ما! ایرادی ندارد! ما سر
این، با هم دعوایی نداریم! اصلاً حرف ما این است که شما بگذارید اینها
مال ما بماند! انجمن اسلامی این دههای که دارید میفرمایید مال ما، انجمن
اسلامی آبا و اجدادش مال شما! ما قول میدهیم که هیچ وقت ورود به امثال
آقای سروش و آقای مجتهد شبستری و آقای بازرگان و اینها نکنیم! من همین جا
این را به شما قول میدهم! علناً هم دارم اعلام میکنم!».
نقاشی نیز در پاسخ گفت: «من
فکر میکنم که بخشی از بحثی را یا من بد مطرح کردم یا ایشان درست متوجّه
نشدند که من فکر میکنم گزینهی دوم است! انجمنهای اسلامی دانشجویان بر
بحث امام و خط امام، سبقت داشتند! این مجموعهها در سال 1321 به وجود آمده و
بحث گفتمان امام، سالها بعد شکل گرفته! مقصود من این نیست که آن برهه
باید حذف بشود! من میگویم که آن برهه، جزئی از برههها بوده و انجمن
اسلامی دانشجویان مستقل، فقط آن برهه را میچسبد و مابقی را حذف میکند!
اتّفاقاً این ایراد من به شما است! نه این که من بگویم آن برهه را باید حذف
کرد! مگر میشود برههی تاریخیای را از یک مجموعهای با 70 و اندی سال
قدمت، حذف کرد؟!».
نقاشی در ادامه گفت: «من معتقدم که
انجمنهای اسلامی دانشجویان، رویکردشان مبتنی بر آموزههای روشنفکری دینی
بوده و تأکید میکنم بر این که به امام، هم در برش 58 تا 68 و هم در
برشهای بعدی، لااقل در برخی از انجمنهای اسلامی، به عنوان زعیم سیاسی و
دینی اعتقاد داشتند و اتّفاقاً معتقد بودند فتاوا و رویکردهای مترقی امام
در خیلی جاها، راهگشای حتی انجمنهای اسلامی دانشجویان بوده ولی به آن
آموزگاران اولیه هم، همچنان پایبند بودند و به نظرم نمیشود آنها را حذف
کرد! نکتهی بحث این است که ما در تفسیرها از امام، ولایت فقیه و قانون
اساسی، با هم مشکل داریم! انتقاد ما به جریانهای تشکلهای راست و از
جملهی انجمنهای مستقل این است که تفسیرهای تمامیّتخواهانه دارید و وقتی
شما امام را نام میبرید، به عنوان یک چماق نام میبرید! به خاطر این که
طرف مقابل را منکوب کنید و کسی دیگر نتواند بحث را ادامه دهد! ما معتقدیم
که یک هویّت تاریخیای پشت انجمن اسلامی دانشجویان وجود دارد که دوستان ما
در انجمن اسلامی مستقل، آن را به یغما بردهاند! ما هیچوقت با جامعهی
اسلامی دانشجویان یا جنبش عدالتخواه دانشجویی، مشکل هویّتی به معنای تیتر و
لیبل نداشتهایم اما با انجمن اسلامی دانشجویان مستقل، مشکل وجودی داریم».
خضریان نیز در پاسخ گفت:
«نظر نهایی با مخاطب است! انجمنهای اسلامی دانشجویان در قالب اتّحادیّهی
انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، انشقاقی است در مجموعهی دفتر تحکیم
وحدت! در 13آبان 78، 18 دفتر انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاههای کشور
از دفاتر عضو دفتر تحکیم وحدت یا دفاتر مستقل و تازهتأسیس، در قالب
اتّحادیّهی انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، اعلام موجودیّت میکند!
یعنی این طور نبود که مثلاً در دانشگاه شهید چمران، انجمنی باشد و انجمن
اسلامی دانشجویان مستقل بیاید و در کنارش تأسیس بشود! این طور نبوده!
انجمنهای اسلامی عضو دفتر تحکیم میآیند این اتّحادیّه را تأسیس میکنند و
بر مبنای همان بحثی که شما میفرمایید، بر مبنای دموکراسی، دانشجویان به
این انجمن اسلامی رأی داده بودند! آقای نقاشی! دانشجویان، به انجمن
اسلامیای رأی داده بودند که نمیخواستند در دفتر تحکیم باشد! چه ایرادی
دارد؟! چرا شما دموکراسی را تا آنجایی که خودتان قبول دارید، میپذیرید؟!
آنجایی که دانشجویان بر خلاف نظر شما رأی میدهند، دموکراسی نیست؟!
بنابراین ما نرفتیم هویّتی را از جای دیگری بیاوریم».