سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مشهد/

آمده‌ام تا حال و هوای حرمت را با خود به يادگار برم

باز هم صاحب کرامت و معرفت بر سر من منت نهاده و توفیق بزرگي را به من عنایت کرده‌است. گام‌هایم را آرام‌تر مي‌كنم.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مشهد، آن‌قدر برایم بودن در حرمش غرورانگیز است که دوست دارم از تمام لحظاتش به بهترین نحو استفاده کنم. نواي مدح‌های سرورانگیز مداح در تمام صحن طنين انداخته است. خيلي بايد خدا را شاكر باشم از اين‌كه در اين روزهاي مزين به نام دهه كرامت توفيق حضور در اين قطعه از بهشت را نصيبم كرده است. به یاد دوران کودکی‌ام مي‌افتم. تولد امام رضا(ع)، همیشه مرا به یاد چراغ‌های رنگی، پرده‌های سفیدآویزان از در و دیوار حرم و گل‌های رنگارنگ زیبای روی ضریح می‌انداخت.

همیشه با مادرم شب میلاد امام رضا(ع) به حرم می‌آمدم و این سؤال در ذهنم تکرار می‌شد! از خودم مي‌پرسيدم: یا امام رضا! برای تولدت چه هدیه‌ای بیاورم؟ کوچک‌تر که بودم، مادرم می‌گفت: امام رضا(ع) نیاز به هدیه ما ندارد. ولی اين سال‌ها با او پیمان بستم در شب ‌میلاد ‌که برای عرض تبریک می‌آیم با خود کوله‌بار گناهانم را در ورودی صحن‌هایش بگذارم بعد وارد شوم.

اين بار به حرم آقا آمده بودم تا با چند زائر کمی به صحبت بنشینم و حرف دل آن‌ها را گوش دهم. شاید زیباترین لحظات زیارتم زمانی بود که حرف‌های گوهربار آنان را به رشته تحریر درمي‌آوردم.

همیشه با خودم تکرار می‌کردم یا علی بن موسی الرضا(ع)! می‌شود، در میان صحبت با زائر نيت من را هم ميهمان نگاه مهرآمیز خود كني؟

مهر بیکران پدری مهربان بر من تابیده است

دختر بچه‌اي‌ كه به نظرم مي‌آيد 4-5 سال دارد، با چادر سفیدرنگش در گوشه‌اي از رواق دارالهدايه نشسته و مشغول بازي است. کنارش مي‌نشينم. مادرش‌ می‌گوید: «حدود 17 ساعت راه را از اصفهان تا به اينجا به عشق امام رضا(ع) آمده‌‌ام. حس و حال معنوی‌ مشهد، در روزهاي تولد امام رضا(ع) افزون می‌شود. گويي از لحظاتی‌كه وارد آن مي‌شوي و چشمانت به بارگاه آقا مي‌افتد تمام وجودت لبريز از آرامش و شادی مي‌شود». اشک گونه‌هايش را نوازش مي‌دهد: «مهمان امام رضا(ع) شدن آن هم در این زمان حس افتخار و غرور را به آدمی می‌بخشد. آقا ملجأ تمام بي‌پناهان‌ و درماندگان هستند. مگر مي‌‌شود، هنگام تولدش مرا از اين درگاه نااميد و دست خالی برگرداند. هميشه احساس مي‌كنم او مانند پدري مهربان از من مراقبت مي‌كند. من به دریای کرامت و رحمت امام رضا(ع) بسیار امیدوارم

تلخ و شيرين وداع

وقتي كه گفت‌وگويم با خانم اصفهاني تمام مي‌شود، مداح رواق دارالهدایه شعری را می‌خواند كه مضمونش این است: مهمان امام‌رضا(ع) شدن توفیق والایی است که امام رضا(ع) به انسان عطا می‌کند.

گوشم به صداي مداح دوخته شده بود كه خانمي به گمان اين‌كه من به دنبال جايي براي نشستن مي‌گردم مرا در كنار خودش جاي مي‌دهد. از ميان صحبت‌هايش متوجه مي‌شوم كه لحظات آخر زيارتش را تجربه مي‌كند. از من مي‌خواهد كه برايش دعا كنم و من هم از او مي‌خواهم كه دقايقي صبر كند تا هم‌كلامش باشم. حرف‌هايش را از همين لحظه‌هاي وداع با امام شروع مي‌كند: «لحظه‌هاي وداع با امام رضا(ع) هر چند خيلي غريب و تلخ است، اما فكر مي‌كنم كه در اين لحظه تمام غصه‌هايم به پايان رسيده است. آرام و سبك‌بار شده‌ام» به یاد مادرش مي‌افتد و مي‌گويد: « از امام رضا(ع) مي‌خواهم كه خودش مادرم را حفظ كند

عشق به امام رضا(ع)، عشقی معنوی و والاست

خانم جواني كه از ورامين به زيارت آقا مشرف شده هم مي‌‌گويد: «امام‌رضا(ع) را بسیار دوست دارم. آقا تمام زندگي من است. در زندگی‌ام به هرچه دست پیدا کرده‌ام، عنایت ایشان بوده است. هنگامی‌که برای زیارت مشرف می‌شوي، همان لحظاتی است که تمام امید خود را از بشر بریده‌اي و به واسطه‌ی امام رضا(ع) به دنبال حل مشکل هستي. به دیدار امام رضا(ع) كه می‌آیی، آرامشی مي‌يابي كه هيچ جاي ديگر تجربه نكرده‌اي.

زیارت امام رضا(ع) حج فقراست

سرخوش از حال و هواي زائران كوي دوست از رواق بيرون مي‌روم. خانمي نياز به راهنمايي دارد. او را همراهي مي‌كنم، مي‌گويد: مي‌خواهد به ضريح برسد.

« اولين باري است كه به حرم امام رضا(ع) مشرف مي‌شوم. از روستاهاي علي آباد آمده‌ام. در روستاي ما هركه به مشهد مي‌آيد، گويي كه به حج مشرف شده‌است.» پيوسته سرش را به اين سو و آن سو تكان مي‌دهد و از من مكان ضريح را مي‌پرسيد. دستش را به آرامي گرفته‌ام. لحظات برايش خيلي دير مي‌گذرد. رو به من مي‌كند و مي‌گويد: «مي‌داني من چندين سال است كه آرزوي ديدار امام رضا(ع) را دارم؟! هنگامي‌كه تشنه‌ي ديدار كسي باشي، صبر معنا ندارد

چشمانش كه به نور ضریح روشن مي‌شود، تمام صورتش باراني است.

به خودم مي‌آيم. اينكه در درياي كرامتش غوطه‌ورم و ر خواب غفلت. حالا متوجه مي‌شوم كه برای تولد آقا چه هديه‌اي بايد بیاورم. باید بهترین نیت خود را با جامه‌ای از اخلاص بپوشانم و تقدیم کنم. مثل این زن روستایی كه بهترین هدیه را برایش آورده بود/س ....

برچسب ها: هوای ، حرمت ، یادگار
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.