سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بسته حقوقي براي شناخت عناصر تشکیل دهنده دعوا

يك دعواي حقوقی، كم از يك بازي شطرنج ندارد؛ با اين تفاوت كه ريگي به كفش هيچ‌ یک از دو حريف بازي شطرنج نيست، اما در پرونده‌هاي قضايي معمولا يكي از دو طرف دروغ مي‌گويد يا بخشي از واقعيت را پنهان مي‌كند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، یکی از شباهت‌های بازی شطرنج و دعوای حقوقی این است که طرفين دعوا بايد به خوبي از مهره‌هاي خود استفاده كنند از آنجا که دعوا نیز مانند شطرنج دارای عناصری است، در ادامه قصد داریم شما را با آنها آشنا کنیم.

وقتي شخصي براي احقاق حق خود به دستگاه قضايي مراجعه مي‌كند تا حق تضييع يا انكار شده خود را مطالبه كند، يك دعواي حقوقي را آغاز کرده است. طرفين اين اختلاف را نیز اصحاب دعوا مي‌گويند. اصحاب دعوا به دو دسته كلي تقسيم مي‌شوند؛ يا اصالتا وارد دعوا شده‌اند كه در اين صورت به آنها «اصيل» مي‌گويند يا اينكه به نمايندگي كسي كه صاحب اصلي حق است وارد دعوا شده‌اند كه به آنها «نماينده يا قائم‌مقام» مي‌گويند. معمولا دعاوي از سوي «اصيل» شروع مي‌شود؛ اما در مواردي نيز دعوا از سوي‌ قائم‌مقام يا نماينده شروع مي‌شود.

شروع دعوا از سوي اصيل

گفتيم كه اگر صاحب حق تضييع يا انكار شده، شخصا وارد دعوا شود به او اصيل مي‌گوييم. شخص اصيل خودش ممكن است عناوين مختلفي داشته باشد. او ممكن است با عنوان «خواهان»، دعوا را شروع كند. در اين صورت طرف او «خوانده» خواهد بود. غير از اين دو، اگر كسي در جريان دادرسي حاضر شود، «شخص ثالث» خواهد بود. شخص ثالث بعد از اينكه دعواي حقوقي بين خواهان و خوانده شروع شد درگير دعوا مي‌شود. او ممكن است «وارد ثالث» يا «مجلوب ثالث» باشد. در ادامه به بررسي هر يك از اين مفاهيم مي‌پردازيم.

خواهان کیست؟

قبل از آنکه عناصر یک دعوا مشخص شوند اول بايد توجه داشت که دعواي حقوقي و كيفري با هم اختلاف دارند. وقتي پاي جرم و مجازات در ميان باشد، دعوا كيفري خواهد بود و طرفين اين دعوا شاكي و متهم هستند که البته اين موضوع از بحث فعلی ما خارج است. اما اگر موضوع دعوا كيفري نباشد، ما با يك دعواي حقوقي سر و كار داريم كه آغاز كننده آن «خواهان» نام دارد. خواهان یا مدعی کسی است که از دادگاه حقی را برای خود و به ضرر دیگری می‌خواهد. وی این حق را از طریق تقدیم دادخواست به دادگاه یا از طریق داوری مطالبه می‌کند.

اولين شرط براي اينكه ما بتوانيم در مقام خواهان در يك دعوي شركت كنيم، اين است كه در آن دعوا نفع داشته باشيم؛ يعني در صورت اثبات ادعاي ما سودي نصيب ما خواهد شد. دعاوي زيادي در دادگاه‌ها به اين دليل كه خواهان در دعوای مطروحه ذی‌‌نفع نيست، رد شده است. به عبارت دیگر، شخص در صورتی می‌تواند دعوایی را اقامه کند که با اثبات ادعایش نفع و سودی عایدش شود.

شرط دوم اين است كه خواهان بايد اهليت داشته باشد؛ يعني به سن بلوغ رسيده و علاوه بر آن از صلاحيت عقلي لازم برخوردار باشد. بنابراين محجوران نمی‌توانند برای اقامه‌ حق خود راسا اقامه دعوا كنند. در صورتي كه حداقل‌هاي فوق وجود داشته باشد، در اين صورت مي‌توانيد روانه دادگاه شويد و با ارايه دادخواست، دعواي حقوقي را به عنوان خواهان شروع كنيد که در صورت وجود ساير شرايط اين دعوا به جريان خواهد افتاد.

خوانده را بشناسید

در شطرنج دعواي قضايي، در مقابل خواهان، «خوانده» قرار مي‌گيرد. بنابراين خوانده شخصی است که دعوا علیه او اقامه شده است. در يك دعواي حقوقي نتيجه‌اي كه در انتها با صدور راي دادگاه ايجاد مي‌شود، بر خوانده تاثير مي‌گذارد. همان طور كه در مورد خواهان گفتيم كه بايد در دعوا ذي‌نفع باشد و نتيجه دعوا در مورد او موثر باشد؛ در مورد خوانده نيز به همين ترتيب است.

اگر دعوا ارتباطي به شخصي كه با عنوان خوانده در دادگاه حاضر شده نداشته باشد، قرار رد دعوا صادر مي‌شود. در حالي كه خواهان ادعاها و دلايل خود را در دادخواست مطرح مي‌كند، خوانده فقط در جلسه دادرسي حاضر می‌شود و بعد از آن مي‌تواند از خود دفاع كند. البته اگر خوانده از خود دفاع نكند يا حتي در دادگاه حاضر نشود، اين موضوع مانع از رسيدگي و صدور حكم نخواهد بود. در چنين شرايطي، اگر ابلاغ واقعي شده باشد، خوانده معمولا محكوم مي‌شود و خواهان به ادعاي خود مي‌رسد.

رد پای شخص ثالث

از ديگر مهره‌هاي یک دعواي قضايي، «شخص ثالث» است. چنين شخصي ممكن است به دلايل مختلفي وارد يك دعوا شود. بنابراين همانطور كه از عنوان شخص ثالث برمي‌آيد، فردي است غير از خواهان و خوانده كه در دعوا شركت مي‌كند. توجه داشته باشید که نام شخص ثالث در دادخواست نبوده و بعدا به دعوا اضافه شده است.

یادتان باشد که در بيشتر مواقع، دعوای اصلی بین خواهان و خوانده شروع می‌شود و معمولا با مشارکت همین دو نفر به پایان می‌رسد. شخص ثالث به دو طريق متفاوت وارد دادرسي مي‌شود. گاهي خود او داوطلبانه و با اختيار خودش وارد دعوايي مي‌شود كه بين چند نفر در جريان است و گاهي اصحاب يك دعوا شخصي را مجبور مي‌كنند كه وارد دعواي آنها شود. در حالت اول، به شخص ثالث «وارد ثالث» و به دعوايي كه او مطرح مي‌كند، «دعواي ورود ثالث» مي‌گويند. به شخص دوم «مجلوب ثالث» و به دعوايي كه او مطرح مي‌كند نیز «جلب ثالث» مي‌گويند.

صرفا جهت اطلاع

شخص ثالثي كه از موفقيت يا شكست يكي از طرفين دعوا منتفع يا متضرر مي‌شود، می‌تواند در حين دادرسي و با تقديم دادخواست وارد دعوا ‌شود، اما چرا بايد چنين اتفاقي بيفتد؟ پيش‌بيني اين حق براي آن است كه ممكن است يك دعوا بين دو نفر به جريان بيفتد و در انتها حق شخص ديگري را هم ضايع كند.

مثلا دو نفر بر سر ملكي اختلاف داشته باشند، در حالي كه بخشي از اين ملك متعلق به نفر سومي باشد. اگر راه ورود اين نفر سوم را ببنديم و اجازه دفاع به او ندهيم، در پايان راي دادگاه ممکن است به حقوق او آسيب بزند. بنابراین قانون، حقی را برای شخص قرار داده که به موجب آن بتواند در دادرسی دخالت كند. شخص ثالث با دو حالت وارد دعوا می‌‌شود یا مستقلا حقی را برای خود قایل است که به او «وارد اصلی» می‌گویند یا اینکه خود را در مُحق‌شدن یکی از طرفین ذی‌نفع می‌داند که وی را «وارد ثالث تبعی» می‌نامند.

بررسي يك دعواي فرضي

براي اينكه با مفهوم وارد ثالث اصلي، وارد ثالث تبعي، خواهان و خوانده بيشتر آشنا شويد، يك پرونده فرضي را برای شما مطرح مي‌كنيم. فرض كنيد رضا، دعوايي به عنوان خريدار عليه محمد به عنوان فروشنده مبني بر صدور حكم به انتقال رسمي مبيع آغاز كرده است.

پژمان شخصي است كه مبايعه‌نامه‌اي در دست دارد كه تاريخ آن قبل از اين قرارداد است و در صورت صحيح بودن آن، قرارداد ميان رضا و محمد اعتباري نخواهد داشت. با ورود این شخص، دعوای مدعی اصلی رد مي‌شود و دادگاه بر اساس مبایعه‌‌نامه وی که مقدم است، به محکومیت مدعی و در نهایت به نفع وارد ثالث حکم خواهد کرد که به این فرد، شخص ثالث اصلی مي‌گویند.

در این حالت ممكن است پ‍ژمان خود را مالك زمين نداند؛ اما اين ملك را از محمد اجاره كرده باشد. در اين صورت اگر محمد محكوم شود، او هم بايد ملك را تخليه كند، بنابراين به نفع اوست كه محمد برنده دعوا شود. البته او می‌تواند براي جلوگیری از ابطال اجاره‌نامه خود در دعوا شرکت کند و در این حالت او وارد ثالث تبعی است. خوب است بدانید که برای رسیدگی به دعوای ثالث، تسلیم دادخواست جداگانه توسط ثالث ضروری است، اما هميشه قاضي مجبور نيست كه به دعواي اصلي و ورود ثالث با هم رسيدگي كند. او در صورتي لازم است به اين كار تن دهد كه شرايط زير وجود داشته باشد:‌

1- هدف وارد ثالث، تبانی و تأخیر در رسیدگی به دعوا نباشد.

2- بین دو دعوای اصلی و ورود ثالث منشأ واحد یا ارتباط کامل وجود داشته باشد. بنابراین ورود شخص ثالث در تقويت موضوع يكي از اصحاب دعوا يا ورود ثالث تبعي، مانند حالتي است كه يكي از حريفان در بازي شطرنج با رساندن سرباز خود به خانه آخر، وزير را وارد ميدان مي‌كند.

آن روی سکه

جلب شخص ثالث در مقابل ورود ثالث قرار دارد. خواهان يا خوانده هر كدام مي‌توانند درخواست كنند كه شخص ثالثي به دعوا وارد شود. بنابراين وقتي شخص ثالث مجبور به مشارکت در دعوای مطروحه به منظور محکومیت یا تقویت جایگاه یکی از اصحاب دعوا شود، جلب شخص ثالث اتفاق افتاده است.

در نتيجه بايد يكي ازمهره‌هاي ديگر در شطرنج دعواي قضايي را مجلوب ثالث بناميم كه ممكن است با ورود خود جريان دادرسي را تغيير دهد و آن را زير و رو كند.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
مهروز آگنج
۲۲:۳۴ ۰۵ مهر ۱۳۹۲
سلام متشکرم مفید بود اما خیلی مختصر. بهتر بود بیشتر به جزییات دعوای ورود ثالث اشاره میشد متاسفانه مطلب در این مورد خیلی کم است و سوال فراوان