به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران اين معضل که خود چالشي بزرگ در زندگي اجتماعي محسوب مي شود جامعه را در اکثر مواقع به سمت تجرد گرايي سوق مي دهد .
خانواده موفق و خانواده ناموفقدر یك خانواده ی بالنده هر لحظه می توان نشاط و سرزندگی ، اصالت و محبت و علاقه را احساس كرد. به نظر می رسد كه در چنین خانواده ای علاوه بر مغز، قلب و روح هم حضور دارند . افراد با تمام وجود به سخنان همدیگر گوش فرا می دهند و رعایت حال و خواسته یكدیگر را می كنند و برای هم ارزش قایلند و آشكارا محبت خود را ابراز نموده ، یا درصورت لزوم با یكدیگر همدردی می كنند. افراد چنین خانواده ای از خطر كردن ، نمی هراسند ، زیرا هر فرد خانواده متوجه است كه با خطر كردن حتماً اشتباهاتی رخ خواهد داد و اشتباهات ، خود نشانه ای از رشد كردن است، همه ی افراد خانواده احساس می كنند كه از حقوقی برخوردارند ، ضمن این كه كاملاً به یكدیگرعلاقه مندند و برا ی همدیگر ارزش قائلند.
هركس می تواند احساس سر زندگی را در چنین خانواده ای ببیند. حركات بدنها و حالت چهره ها آرمیده است . افراد با آهنگی پر مایه و روشن حرف می زنند. در روابطشان باهم ، هماهنگی وجود دارد . حتی وقتی خردسالند به نظر گشاده رو ومهربان می آیند و بقیه افراد خانواده هم با آنها مثل آدمهای بزرگ رفتار می كنند.
خانواده های مسئله دار و آشفته در اثر ازدواجهای مسئله دار به وجود می آیند. در خانواده ها ی آشفته ارزش خود ، پایین ؛ ارتباط ، غیرمستقیم ؛ قاعده ها خشك و بی روح و ناسازگار و یكنواخت است و پیوند با اجتماع براساس ترس و آرام كردن خشم و سرزنش است .
در خانواده های آشفته و ناراحت ، جو منفی را خیلی سریع و آسان می توان احساس كرد. هر وقت در چنین خانواده ای باشیم به سرعت احسا س می كنیم كه ناراحتیم . گاهی محیط آن چنان سرد است كه گویی همه یخ زده اند ، فضا فوق العاده مؤدبانه است و بی حوصلگی به وضوح روشن و مشهود است .
زمانی دیگر احساس می كنیم كه همه چیز به طور مداوم به دور خود می چرخد و سرگیجه می گیریم ونمی توانیم تعادلمان را بازیابیم . گاهی امكان دارد كه نوعی حالت اعلام خطر احساس شود ، مانند آرامش قبل از طوفان ، و گاهی نیز هوا سرشار از رمز و راز است ، مانند محیط ستادهای جاسوسی.
آداب و رسوم دست و پاگير براي تشکيل زندگي يکي از علل عمده تشکيل خانواده ناموفق در جامعه محسوب مي شود ، چرا که جوانان در ابتداي راه بايد موانعي را از سر راه بردارند که براي آنان نه تنها يک مانع به حساب نمي آيد بلکه به منزله عبور از بلند ترين و صعب العبور ترين کوه ها و ديوار ها است .
امروز و در آستانه توفيقات روزافزون جامعه بشري و نيز کسب مدارج علمي و پيشرفت هاي بسيار جامعه ايراني اين موضوع که چرا خانواده ها به جاي آسان برگزار کردن مراسم مهم ازدواج و ترويج ازدواج آسان قسمتي از مشکلات و دغدغه هاي آينده خانواده هاي جوان را مرتفع ساخته و جلوي مراوده هاي بعدي اين مشکلات را بگيرند .
انتظارات و توقعات جوانان براي ازدواج
در اینجا باید خاطرنشان ساخت انتظارات و توقعات افراد منبعث از عوامل گوناگونی می باشد از جمله: تجربه های قبلی و بخصوص تجربه های دوستان و آشنایان در زندگی زناشویی، روابط فامیلی و خانوادگی افراد و محیطی که در آن افراد رشد کرده اند و بزرگ شده اند.
از طرف دیگر، یکی از اصلی ترین عوامل در میزان و نحوه انتظارات و توقعات به خانواده زن و مرد برمی گردد. همه انسان ها متأثر از روابط خانوادگی که خود دیده ایم و در آن خانواده بزرگ شده ایم، مسائل ریز و درشت و متنوعی را در ارتباط با روابط زن و شوهرها (بخصوص چیزهایی که از والدین خود دیده ایم) به خاطر می سپاریم و یا یاد می گیریم. این یادها و یادگیری ها و پیام ها که همه ما در طول زندگی از خانواده به دست می آوریم در عمق ضمیر ناخودآگاه مان وارد شده و زمانی که خود تصمیم به ازدواج می گیریم همانند یک فیلم در ذهن مان مرور شده و کم کم در زندگی مشترک مان تراوش نموده و به گونه ای خود را نشان خواهد داد.
با تمام این تفاصیل هر چه زوجین در ارتباط با احساسات شان صادقانه و بی پرده و پیرایه صحبت کنند، حمایت بیشتری از یکدیگر
داشته و به هم قوت قلب بیشتری خواهند داد. این مفاهمه و گفتگوی صادقانه باعث خواهد شد تا اختلاف نظرها به صورتی شفاف و بدون پرده پوشی روشن شده، سپس برای آنها دلایلی پیدا شده و زن و مرد با هم و به کمک هم راه حل مناسبی جهت تداوم زندگی مشترک پیدا کنند. واقعیت این است که همه زن ها و مردها انتظار دارند همسر آینده شان سازگار بوده، ارزش هایی مشابه ارزش های آنها داشته باشند و باعث و مایه شادی و خوشبختی آنها بشوند.
نکته مهم در رسیدن به ازدواج موفق، فهم انتظارات و توقعات قبل از دست یازیدن به امر ازدواج و در طول زندگی مشترک است. بنابراین جای شک نیست که اگر انتخاب صحیحی داشته باشیم سلامت روحی و جسمی زوجین توأمان تأمین خواهد شد و لازم است زن و مرد برای انتخاب همسر خود، بسیار بیشتر از انتخاب خانه و شغل و ثروت اهمیت قایل شوند و وقت بگذارند.
تفاهم، محور زندگی
تفاهم عبارت است از: توانايي تحمل تفاوت ها يعني همدیگر را فهمیدن و علّت رفتارهای همدیگر را درک کردن و به دیگری در سلیقه ها و باورها و رفتارهای شخصی اش حق دادن.
در زندگی برای رسیدن به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ادواج، زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آنها تفاهم هر چه بیشتر را در زندگی فراهم آورند. زن و مرد باید به رغم تفاوت های فردی خود (که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان است) یکدیگر را درک کنند، زبان یکدیگر را بفهمند، تفاوت در سلیقه ها را بشناسند و در در عین تلاش برای خودسازی و تکامل، یکدیگر را همان گونه که هستند بپذیرند. از جلوه های تفاهم می توان به روحیه مهرورزی و گذشت، حُسن خلق، بردباری، گفتگو، انتقاد دلسوزانه و مُدارا اشاره کرد.
*جدايي و انواع آنبه طور کلي جدايي در خانواده هاي ناموفق به دو نوع صورت مي گيرد :
1. خود خواسته 2. تحميلي
در نوع اول زوجين به صورت تعامل و البته پس از سير مراحلي از زندگي مشترک و آنگاه که به زعم خود به آنجا مي رسند که ديگر قادر به ادامه زندگي مشترک نيستند به صورت توافقي از يکديگر جدا مي شوند .
اما در نوع دوم و تحميلي آن خانواده ها به دلايل مختلف که عمده آن دلايل دخالت مخرب ديگران در زندگي مشترک آنهاست يکي از زوجين خود را در بن بستي مي بيند که متاسفانه تنها راه برون رفت از اين بن بست را جدايي تشخيص مي دهد .
*قبح زدايي از طلاق متاسفانه در جوامع امروزي و حتي در جامعه ايراني شاهد عملکرد معکوس جوانان و خانواده ها در امر ازدواج هستيم و اين عملکرد ضعيف و معکوس به جاي آسان سازي ازدواج به آسان سازي طلاق انجاميده است .
قبح زدايي از مقوله طلاق که روزگاري اکثر مردم از شنيدن نام آن متاثر و متاسف مي شدند امروزه به صورتي نرمال و عادي در بين جامعه پيشرفته امروزي و البته بيشتر در طبقات روشنفکر اتفاق مي افتد .
زدودن قبح منفي طلاق از اذهان عمومي امروزه از طرق مختلف از جمله دشمني به نام ماهواره و رسانه هاي گروهي ديگر به نحوي کاملا برنامه ريزي شده و با ايجاد جاذبه هاي ديداري و القاي آزادي هاي پوشالي پس از جدايي به افکار عمومي صورت مي گيرد .
متاسفانه اين دشمني و جنگ رسانه اي تا آنجا پيش مي رود که اگر فردي در جامعه هدف اين رسانه ها از زشتي و ناپسند بودن امر طلاق سخن به ميان آورد اطرافيان او را فردي امل خطاب کرده و وي را از ميان خود ترد مي کنند .
حال بايد ديد که کدام دستگاه و يا نهاد اجتماعي براي مقابله با اين قبح زدايي به ميدان خواهد آمد و اگر آمده است چه برنامه هايي براي اين مقابله در دست اقدام دارد ؟
عقيل توحيديان