به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ همچنا ن در بازیگری زیگزاگ می رود. تا می خواهیم از بازی او در برف روی کاج ها و سعادت آباد حرف بزنیم ، یکباره چشممان را باز می کنیم و با چه خوبه که برگشتی رو به رو می شویم!
معلوم نیست مترو معیارش برای انتخاب این آخری چه بوده و حالا بعد از این مسیر غریب، او در هیچ کجا ، هیچ کس نقش دختری را بازی کرده که از نظر شخصیتی و رفتاری،حداقل پنج – شش سالی از خودش کوچک تر است و آن پختگی ای را که در چهره ی افشار وجود دارد،ندارد.
در واقع معضل اصلی، تضاد رفتاری او ( که مختص فیلمنامه است) با چهره و حرکات اوست. مهناز افشار با نوع نگاه هایش مدام دلواپسی ، تشویش ، ترس و دلهره را تداعی می کند.
تناقض اینجاست که چنین رفتاری بدون پیش زمینه است و معلوم است که حرکات او تا پیش از شروع دلهره از سر شیطنت و طغیان بوده.
آنچه که نقش می خواهد یک جور رها شدگی و غلیان احساسات است که اگر چه می تواند متنوع باشد اما بیشتر از هر چیز مواجهه ی شخصیت را با مشکلات تازه برملا می کند.
مهناز افشار در این فیلم به قدری مسلط است که انگار هر روز سعی می کرده آدم هایی را فریب بدهد، دروغ های شاخدار بگوید و به راحتی از مخمصه نجات پیدا کند. بنابر این ترس و دلهره اش در اینجا بی معنی است. در یک کلام تکلیف نقش در مرحله ی تحلیل دچار مشکل شده است./ص
منبع: ماهنامه دنياي تصوير