سایر زبان ها

صفحه نخست

انتخابات

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نگاهی به فیلم "جا ب جا" آدرس غلط کمدی

همه حجم حضور حمید لولایی در فیلم جا ب جا تنها به نقطه پایانی چند سکانس محدود مي شود که نمایانگر دانش فنی پایین سناریست و ناآشنایی کارگردان با ظرفیت های بالای بازیگری این کمدین است.

باشگاه خبرنگاران؛اگر نگاهی به مجموعه های تلویزیونی یا فیلم های سینمایی ایرانی که تم جابجایی را در همه ابعاد دراماتیزه اش به کار گرفته اند بیندازیم و بخواهیم با نگرشی سهل گیرانه نمره ای به ساخته اخیر کارگردان نفرین دهیم بازهم حایز نمره قبولی نمی شود. دلایل زیر تنها نمایانگر نکاتی است که فیلم را در درجه ای نازل قرار داده است.

استفاده گیشه ای نازل از کمدین ها

اینکه همه حجم حضور حمید لولایی در فیلم جا ب جا تنها به نقطه پایانی چند سکانس محدود شود که هر بار موقعیتی مشابه و بدون خلاقیت از حضور وی را به تصویر کشد نمایانگر دانش فنی پایین سناریست و ناآشنایی کارگردان با ظرفیت های بالای بازیگری این کمدین است. به عنوان نمونه چه دلیلی دارد که هر بار در هنگام ورود لولایی به کارخانه، مهران غفوریان ناگهان در جلوی ماشین وی ظاهر شود و دیالوگ هایی کسالت بار بین این دو کمدین رد و بدل شود؟ سوال دیگر اینکه چرا فیلمنامه منطق روشنی برای خلق کمدی موقعیت از سوی بازیگرانش تدارک نمی بیند؟ و آیا استفاده کلیشه ای و غیر خلاقانه از اکبر عبدی معنایی جز کسب گیشه دارد؟

ناتوانی در بهره گیری از تم جابجایی در خلق کمدی

برای ورود به بحث، طرح این پرسش الزامی است که چرا تمی جواب پس داده چون جابجایی موقعیت های طبقاتی افراد و تغییر شان انسانی که در نمونه هایی چون مکس، مارمولک و نمونه تلویزیونی مرد هزار چهره به خوبی مبین دانش فیلمنامه نویس در تنیدن ابعاد مختلفی از روان شناسی نقش با تاثیرات محیطی این جابجایی است در فیلم جا ب جا تا بدین حد نازل به کار گرفته شده است؟
در پاسخ باید توجه داشت که ورود فیلم به موقعیت های داستانی اش از اساس دچار مشکل است و گرچه گوشه چشمی به نقد ریاکاری های مرسوم و فرصت طلبی های غیراخلاقی برخی افراد از موقعیت ویژه خانواده شهدا و سرداران و ایثارگران داشته است اما درعمل با پرداخت ضعیف کارگردان از سناریوی نیم بند نتوانسته خط و ربط درستی میان فراز و فرودهای داستانش پدید آورد و به عرصه رد و بدل شدن گفته های کلیشه ای، دیده هایی از موقعیت های داستانی بارها نمایان شده و ضعف های بارز در بخشیدن منطق درون متنی و برون متنی به اتفاقات داستانی بدل شده است. 

ساختاری تله فیلمی و نه سینمایی

جا ب جا از فاکتورهایی که بتوان آن را یک اثر سینمایی نامید بی بهره است. صرفا بسط و گسترش یک ایده داستانی به نظر جذاب است که مصالح خلق کمدی را در زمینه ایجاد پیوند ارگانیک میان ذهنیت اجرایی  بازیگران و پنل های سناریویش به درستی به کار نمی گیرد و با تکیه بر همان کلیشه های آشنا در تیپ آفرینی به ویژه با زوم بر نحوه تعریف نقش مادربزرگ که گیتی قاسمی ایفاگر آن است تلاش در خنده گیری ازمخاطبانش داشته است و تا حدودی نیز درجذب مخاطبی که ذائقه و سلیقه سینمایی پایینی دارد موفق عمل می کند اما آیا فروش قابل قبول کد مناسبی برای گذر از معایب و ضعف های این اثر نازل است؟ از ساختار تله فیلمی این اثر نیز باید سخن گفت. زیرا وجه تمایزی میان وجوه بصری این کار و فیلم هایی چون فوتبالی ها، چشمک و پیتزا مخلوط وجود ندارد و ضعف های مشترکی در زمینه تیپ سازی، فیلمنامه، کارگردانی و خلق موقعیت های کمدی درون این فیلم ها مشاهده می شود که می تواند زنگ خطری برای مسئولان باشد تا با غفلت و سهل انگاری زمینه های بازگشت کمدی های نازل را در اختیار سودجویان فرهنگی قرار ندهند.   

يادداشت از : نیما بهدادی مهر

برچسب ها: یادداشت ، فیلم ، سینما ، جا بجا
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.