سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دخترها حتما بخوانند؛

ده سال طول کشید تا عاشق چادرم شوم

واقعا نمی تونستم هدیه حضرت فاطمه (س) را کنار بگذارم. الان حدود 3 ساله که عظمت چادر را فهمیدم. میشه گفت عاشق چادرم شدم.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، راستش خجالت می کشم بگم خیلی طول کشید تا عاشق چادرم بشم. چون به نظرم چادر انقدر زیباست که شخصی که اون رو به عنوان حجاب انتخاب می کنه زود جذب می کنه. ولی برای من تقریبا 10 سال طول کشید تا زیباییش را بفهمم.

از سال اول راهنمایی خودم شروع کردم به چادر سر کردن. دوستانم که مانتویی بودند فکر می کردند به خاطر خانواده،  چادر سر می کنم. وقتی متوجه می شدند انتخاب خودمه تعجب می کردند. دیگه از مادرم هم بیشتر به چادر مقید بودم. البته این تقید نه به خاطر علاقه بود و نه به خاطر اجبار خانواده. خیلی ذوق و شوق برای چادر سر کردن نداشتم. گاهی اوقات حتی خودم هم از این همه تداوم تو چادر سر کردنم تعجب می کردم. ولی یه چیز رو خیلی خوب می دونستم انتخاب من، انتخاب درستیه.

هر چند هنوز از ته دل چادر رو دوست نداشتم، اما واقعا نمی تونستم هدیه حضرت فاطمه (س) را کنار بگذارم. الان حدود 3 ساله که عظمت چادر را فهمیدم. میشه گفت عاشق چادرم شدم.


و اما ماجرای چادری شدنم:

اولین بار که چادر زدم، همون اولین روز رفتن به دوره ی راهنمایی بود. مدرسه ما چادر رو اجباری کرده بود ولی اکثر بچه ها وقتی می خواستند وارد مدرسه بشند چادر سر می کردند و وقتی هم که خارج می شدند چند خیابان بعد چادرشون رو در می آوردند.

البته بعضی از دخترها یه کم انصاف رو رعایت می کردند و مسیر خونه - مدرسه رو چادر سر می کردند ولی در موارد دیگه چادر سر نمی کردند. من از این حرکت دوستام خوشم نمی اومد. این کار رو یه جور دورویی می دونستم.


یه روز سال دوم یا سوم راهنمایی، معلم دینی که از بچه ها پرسید : " به نظرتون چرا بعضی از بچه ها فقط برای مدرسه چادر سر می کنند؟"، یکی از همون بچه ها گفت: "برای اینکه تو خیابون خیلی بمون متلک می گند"

من تعجب کردم. چون تو اون مدتی که من چادر سرم می کردم یک یا دو بار برام این اتفاق افتاده بود و من خیلی راحت از این اتفاق گذشته بودم در حالیکه بدون چادر این اتفاق بیشتر و بدتر می افته!

بعدها که به رفتار همون دختر توی خیابون  توجه کردم دیدم واقعا طرز چادر سر کردنش متلک گفتن داره. از طرز چادر زدنش راحت می شد فهمید که چادر را فقط برای مدرسه زده. خب مشخصه که بهش متلک میگند. اون وقت بنده خدا دلیل این متلکا رو به خاطر چادر می دونست نه طرز چادر سرکردن خودش! این چیزها را می دیدم و می فهمیدم که اگر مشکلی هست از رفتار خودمونه نه از چادر.


خلاصه در ظاهر من به اجبار مدرسه چادری شدم ولی دائمی شدن چادر سرکردنم به دلیل مطمئن بودن از درستی راهم بود. الان حدود 3 ساله که عظمت چادر را فهمیدم. میشه گفت عاشق چادرم شدم.

باز اتفاق خاصی برام نیفتاد که عاشق چادر شدم. این که گفتم سه سال پیش، یه زمان تقریبی بود برای تغییر احساسم. ولی شاید تجربه محیط دیگر باعث این تغییر احساس شد. تجربه زندگی با هم اتاقی هایی در خوابگاه.  هم اتاقی هایی با عقاید متفاوت اما با ظاهری یکسان و بعد عوض کردن اتاق و زندگی کردن با هم اتاقی هایی که تقریبا هم عقاید و هم ظاهر یکسان داشتیم. اینجا بود که متوجه تفاوت عقاید حتی بین افراد چادری شدم.

کسانی که اول باشون هم اتاق بودم چادری بودند (یه اتاق 7نفره و همه چادری!!!) بعضی به خاطر محیط خانواده، بعضی به خاطر محیط شهرشون و بعضی با اختیار خودشون چادر داشتند. ترم دوم از هم اتاقی های اولم جدا شدم. اواخر سال دوم بود که دیدم 3 تا از اونا دیگه کامل چادرشون رو برداشتند.

تو دانشگاه دخترایی بودند که در طول دوره دانشگاه اول چادر م سرمی کردند ولی بعد از یکی دو سال دیگه چادرشون رو برداشتند. و بودند دخترایی که با مانتو وارد دانشگاه شدند و بعد از مدتی چادر را برای حجابشون انتخاب کردند.

من اول فکر می کردم کسانی که با همون ظاهر وارد دانشگاه می شوند با همون ظاهر دوره دانشگاه رو تمام میکنند. این اتفاق ها رو که دیدم متوجه شدم که هدیه حضرت فاطمه(س) رو نگه داشتن واقعا لیاقت می خواهد و ترسیدم نکند حالا که من احساس خاصی نسبت به چادر ندارم من هم جزو کسانی بشم که این هدیه رو از دست بدم.شاید این ترس باعث شد که حجاب رو سفت و سخت تر بگیرم و سفت و سخت تر گرفتن باعث تغییر احساسم شد.

تازه من توی خانواده ای بزرگ شدم که درسته به خیلی چیزها مقیدند ولی با مقیدتر شدنم به حجاب، بعضی جاها به من ایراد می گیرند. مثلا تو مهمونی های خانوادگی من جلوی اقوام همچنان با چادر هستم.

اوایل مادرم و یا فامیل بم می گفتند "دیگه تو خونه برا چی چادر میزنی؟"  منم می گفتم :" شما برای چی تو خیابون چادر می زنید؟" می گفتند: " خب خیابون با خونه فرق می کنه" می گفتم " نامحرم، نامحرمه. فرق نمی کنه آشنا باشه یا غریبه. تازه تو خونه بیشتر در حال نشست و برخاستیم. امکان داره بیشتر جلب توجه بشه" اینا رو که گفتم،دیگه بم کاری ندارند.

تازگی ها کتاب "مسئله حجاب" رو خوندم. این کتاب بیشتر رو احساسم اثر گذاشت.

به هر حال توفیق خدا بود که چادر زدنم تداوم داشت و از خدا می خواهم همچنان لیاقت حفظ هدیه حضرت فاطمه(س) رو داشته باشم. چون هر لحظه شیطان در کمین است که این هدیه را از ما دخترها بگیرد.

اما یه نکته را نباید فراموش کرد. اگه تو این مدت خدا توفیق نمی داد و توی چادر سر کردنم تداوم نداشتم، واقعا نمی دونستم الان چه وضعیتی داشتم.

این مطلب رو برای دوستایی فرستادم که در گیر و دار انتخاب نوع حجابشونند. دوست عزیزم! اگه چادر را انتخاب کردی، بعد دیدی احساس خاصی پیدا نکردی، به راهت ادامه بده.

مطمئن باش راهت درسته. وقتی چادر را برای رضای خدا انتخاب کنی، دیگه مهم نیست تو خوشت بیاد با نیاد. قرار نیست تو از حجابت لذت ببری. قراره خدا از تو راضی باشه.

عاقبت بخیر و سر بلند باشید

التماس دعا


برچسب ها: باشگاه ، شبانه ، حجاب ، چادر
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۱
منتظر
۲۰:۰۹ ۱۶ مهر ۱۳۹۳
خیلی عالی بود همین راهو ادامه بدبد چه در زندگی چه درسایت
میدونین وقتی حرف شما رو کسی تاثیر داشته باشه چه اجری برای شما مینویسند
باران
۱۸:۰۴ ۲۷ شهريور ۱۳۹۲
لطفا اگه دلایل قشنگ تری برا چادری شدن دارید بگید!چ پسرا چدخترا...
ریما
۰۲:۴۲ ۱۸ شهريور ۱۳۹۲
سلام منم چادریم وچادر به شدت بهم احساس امنیت میده و میخوام با چادر سر کردن به همه نامحرما بگم هیچ کدومتون حق نگاه کردن به من رو نداره
ناشناس
۱۱:۰۴ ۱۳ شهريور ۱۳۹۲
سلام ، من یک دختر چادریم .
امید
۰۰:۳۷ ۱۲ شهريور ۱۳۹۲
پسرها هم باید درست رفتار کنن ودرست برخورد کنن هرگونه توجه به بی حجاب اونو به هدفش نزدیکتر میکنه ضمنا اگه یه مرد واقعی باغیرت که همه خانمهای عاقل قبولش دارن بخواد ازدواج سالم داشته باشه هیچگاه مایل نیست ناموسی انتخاب کنه که چشم چشم چرانها رو جلب کنه .
ومطلب اخر اینکه به ندرت پیدا میشه مردی به بی حجابی توجهی کنه به مناسبت انسانیت اون زن مگر ارضامفت ودور انداختن طرف اینو مطمئن باشید
سامان
۲۳:۲۵ ۰۹ شهريور ۱۳۹۲
عشق به خدا اون کسی که تو رو افرید و به تو سلامتی عقل روزی امنیت و... هزاران نعمت داده اونی که عاشق بندگانشه بزرگترین هدف و لذت دنیاست وقتی برا رضایت معشوقت زندگی میکنی دیگه چادر که چیزی نیست سختترین کارها برات آسون میشه
شیما
۱۲:۲۱ ۰۹ شهريور ۱۳۹۲
خداراشکربالاخره بین اینهمه مطلب توسایتتون به مسئله حجاب هم پرداختید.خداکنه پرباربشه واستمرارداشته باشه.انشاالله
نوع دوست
۱۱:۰۲ ۰۹ شهريور ۱۳۹۲
اگر کمي انصاف و وجدان داشته باشيم، حس نوعدوستي ايجاب مي کنه از پوشش کاملتر و مناسبتري برخوردار باشيم.
در خلقت خداوندي هر انساني منحصر به فرد است لذا براي جلوگيري از مقايسه کردن هم نوعان و به رخ کشيدن زيبايي ها شايسته است خانمها از پوشيدگي مناسب برخوردار باشند.
هرچه خانمي پوشيده تر باشد دانايي و شعور بهتري از خود به نمايش مي گذارد.
fz MASAF
۰۱:۵۰ ۰۹ شهريور ۱۳۹۲
عالی بود...تا چادری نباشی نمیفهمی چه حالی داره....ما که بش بدجوری افتخار میکنیم...فقط به عشق سید علی!!!!
محسن
۲۱:۵۰ ۰۸ شهريور ۱۳۹۲
مطلبتون در مورد حجاب خیلی خوبه و نشون از اهمیت شما به این موضوعه. اما بنظر من باید در زمینه حجاب خیلی ریشه ای تر کار کنیم.

(عفت زن و غیرت مرد)؟!
هموطن
۱۵:۳۶ ۰۸ شهريور ۱۳۹۲
خدا عاقبتتون رو به خیر کنه
ناشناس
۱۵:۰۷ ۰۸ شهريور ۱۳۹۲
لطفا از این جور مطالب تو سایتتون بیشتر بگذارید
عاطفه
۱۱:۲۹ ۰۸ شهريور ۱۳۹۲
اگه کسی رودیدیدکه عاشق حجاب شده یاهر چیز دیگه که خدادستورداده مطمئن باشین امام زمان براش دعا کرده و موردلطف اقاقرار گرفته امااگه برعکس شد وازراه خدا فاصله گرفت باید نگران بشه
پرستو
۰۱:۰۸ ۰۸ شهريور ۱۳۹۲
خيلي ممنون به خاطر سايت خوبتون(از ته ته دلم گفتم) اگه ميشه زير صفحه باشگاه شبانه مثل بخش علمي پزشكي لينكي بذاريد كه مطالب قبلي رو بشه خوند البته با تعداد صفحات 15تا20صفحه تا مطالبي مثل همين پست رو از دست نديم حداقل نظرمو بذاريد تو سايت چقد نظر بدم تو همه پست ها ولي شما نذاريدش
بازم ممنون