به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، صحنه درد کشیدن و تقلای او برای ادامه مبارزه با حریف اکراینی و دست خالی ماندنش از این رقابتها، چیزی نیست که به این زودی از یادها برود.
یزدانی حالا در آستانه رقابتهای جهانی بوداپست به تشک کشتی بازگشته است. او در رقابتهای انتخابی قدرتمندانه بر حریفان داخلی پیروز شد. ابتدا حامد تاتاری و سعید امیری را با نتایج 7 بر صفر و 8 بر صفر شکست داد و در نهایت در دو کشتی فینال مقابل جعفر دلیری با دو پیروزی 6 بر 3 و 5 بر 2، صاحب دوبنده تیم ملی شد تا در یک رقابت جهانی دیگر بخت خود را برای کسب مدال بیازماید. گفتوگوی جام جم با ملیپوش دسته 96 کیلوی کشتی آزاد خواندنی است.
رضا یزدانی به حق خود در کشتی ایران و دنیا رسیده است؟جواب دادن به این سوال کمی سخت است. اما واقعا از روزی که صاحب دوبنده تیم ملی شدم،نشد در مسابقهای شرکت کنم و دست خالی به کشورم برگردم. این در حالی است که طی این سالها در شرایطی از حضور در بعضی مسابقهها محروم شدم که در رقابتهای داخلی همه رقیبانم را شکست داده بودم، اما هر بار به دلایل و بهانههای مختلف کنارم گذاشتند. گرچه نمیخواهم به گذشته برگردم اما معتقدم اگر به همه رقابتهایی که حقم بود اعزام میشدم بی تردید الان تعداد مدالهایم بیشتر از الان بود. به همین دلیل میگویم حق من از کشتی ایران و دنیا بیش از اینها بود. البته من در دو المپیک بیمدال ماندم؛ یکی پکن 2008 و دیگری لندن 2012. در پکن با بی تجربگی مدال را از دست دادم و در لندن هم که همگان اوج بدشانسی و مصدومیتم را دیدند، مسابقاتی که به بدترین خاطره زندگی ورزشیام تبدیل شد.
با وجود اینکه به قول خودتان چندبار به ناحق از تیم ملی دورماندید، اما بندرت دست به انتقاد زده و وارد مسائل حاشیهای شدهاید. هر بار با قدرت هرچه تمام تر به کار خود ادامه داده و دوباره به تیم ملی برگشتید. چه انگیزهای چنین سمت و سویی در کشتی به شما داده است؟جوابی که میخواهم به این سوال شما بدهم به هیچ عنوان شعار نیست بلکه حرف دلم است. واقعا من اگر تنها برای دل خودم کشتی میگرفتم شک نداشته باشید در برخی شرایط که برایم پیش آمد تشک مبارزه را بوسیده و کشتی را کنار میگذاشتم. اما چه کنم که محبت مردم اجازه چنین کاری به من نداده و نمیدهد. من به پشتوانه روحی مردم در صحنه قهرمانی ماندهام، چون وظیفه خودم میدانم دینم را به مردم ادا کنم، بنابراین از مبارزه برای رسیدن به افتخار و سربلندی کشورم از هر چیز میگذرم.
بخشی از این حمایتهای مردمی را بتازگی دیدیم که درخواستهای زیادی از کادرفنی تیم ملی شد تا فرصت دوباره رقابت انتخابی در اختیار شما قرار گیرد.همینطور است، طبیعی بود من به دلیل مصدومیتی که در لندن برایم پیش آمد بناچار دوره درمانی ده ماهه را پشت سر گذاشتم و به تبع همین احساس مسئولیت و درخواست مردم، خودم نیز از کادر فنی خواستم فرصت دوبارهای را به من بدهند که خوشبختانه این اتفاق افتاد و من در انتخابی مجدد شرکت کرده و توانستم رقیبان داخلیام را شکست دهم.
به آسیبدیدگیات در المپیک لندن و ده ماه دور ماندن از تشک کشتی اشاره کردید. آن روزها و ماهها چگونه بر شما گذشت؟روزهای خیلی سخت و عذابآوری بود. فکرش را بکنید در یک قدمی مدال المپیک که در رویاهای هر ورزشکاری است، آسیب دیدم و تشک را دست خالی ترک کردم. در آن شرایط به لحاظ روحی ضربه مهلکی را بر روح و جسم خویش احساس کردم، گویی همه دستاورد قهرمانی خود را باخته بودم و هیچ چیز در چنته نداشتم. اما در شرایطی که خودم چنین شرایط روحی داشتم، مردم در همه حال به من روحیه میدادند و میگفتند باید برگردی و دوباره کشتی بگیری.
در حالی که خیلی از مسئولان در این مدت به من لطف داشتند، اما متاسفانه از وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که متولی اصلی ورزش هستند، حتی یک تماس هم با من گرفته نشد و جویای احوالم نشدند. به هر حال گویا این مسائل در ورزش ایران طبیعی است و همواره قهرمان زنده را عشق است. به هر حال از برخی افراد نیز بیش از این نباید توقع و انتظار داشت.
انگار این ماههای بیتوجهی، بد جوری دل شما را به درد آورده است.
وزیر سابق ورزش متاسفانه در شرایطی که همگان دیدند من چطور در عین شایستگی و با بدشانسی مدال المپیک را از دست دادم هیچ توجهی به من نکرد، چون حرف دلم مبنی بر ناتوان بودنش در اداره کردن ورزش را بارها به زبان آوردم. او به برخی ورزشکارانی که در المپیک مدال هم نگرفته بودند پاداش داد، اما دریغ از یک احوالپرسی خشک و ساده از من. من نمیگویم چرا به دیگران پاداش دادند، بلکه حرفم این است چرا باید با من چنین برخوردی کنند؟
آن هم در حالی که فدراسیون کشتی در نامه کتبی خود برای تخصیص جایزه به کشتیگیران نام مرا هم درج کرده بود، فقط روی نام من قلم قرمز کشیدند. به هر حال فکر نکنم دیگر حرف زدن در این رابطه فایدهای داشته باشد، چرا که خوشبختانه امروز فرد توانمندی به نام صالحی امیری سرپرست وزارت ورزش و جوانان شده و یقین دارم با توجه به شناختی که از این مدیر توانمند دارم، او بخوبی از عهده هدایت ورزش ایران بر خواهد آمد.
کمتر کسی در جامعه ورزش از سرپرست وزارتخانه شناخت دارد. شما از کجا با او آشنا هستید؟چند سالی است او را میشناسم و مطمئن باشید شما هم پس از چندماه با من همعقیده میشوید که مدیر توانمندی است و از عهده هدایت ورزش بر میآید. همانطور که الان از توانمندی این مدیر توانمند مازندرانی میگویم، همان روزهای اولی که آقای عباسی به وزارت ورزش آمد نیز گفتم او این کاره نیست و همه دیدند که چه بر سر همه فدراسیونهای ورزشی و مجموعه ورزش آورد. نمونه بارز آن هم فدراسیون کشتی است که حال و روزش بر همه مشخص است. به هرحال امیدوارم هر چه زودتر وضع فدراسیون مشخص شود و کشتی بتواند بدون هیچ دغدغهای به کار خود ادامه بدهد.
بگذارید به تشک کشتی برگردیم. از المپیک لندن به عنوان بدترین خاطره زندگی ورزشی خود یاد کردید؛ کشتی در مرحله نیمه نهایی مقابل حریف اکراینی و آن آسیبدیدگی شدید...
برای جبران تجربه تلخ المپیک پکن به لندن رفتم و حریف اصلی خودم را که گادیسوف روس بود در همان مبارزه اول شکست دادم. در حقیقت با برد گادیسوف در یک قدمی مدال طلای المپیک قرار داشتم و حتی هیچ یک از روسها باورشان نمیشد او به من باخته است.
بعد از گادیسوف، کشتی گرفتن با دیگر حریفان کار سختی برای من نبود و تقریبا شانس زیادی برای گرفتن مدال طلا داشتم. چون کشتیگیر آمریکایی که مدال طلا را گرفت در جام جهانی حریف من بود و من آنجا او را راحت شکست داده و مطمئن بودم اگر در لندن با او کشتی بگیریم، بازهم او را شکست خواهم داد. به هر حال سخت است رقیبان اصلی را شکست داده باشی و در یک قدمی مدال طلا، آسیبدیدگی همه رویاهایت را برای کسب مدال طلای المپیک هیچ و پوچ کند.
چرا با وجود دردی که از ناحیه پا داشتید، به ادامه مبارزه اصرار داشتید؟خب واقعا نمیخواستم دست خالی برگردم، چون تجربه تلخ پکن برایم کافی بود.در حقیقت نمیخواستم این بار مدال المپیک را به همین راحتی از دست بدهم و شرمنده مردم بشوم.
هرچند همه از آسیبدیدگی شما بشدت ناراحت شدند اما همان موقع عنوان شد یزدانی به دلیل بیاحتیاطی خودش اینگونه مصدوم شد و در حقیقت مصدومیتش کهنه و مربوط به پیش از المپیک بوده است همینطور بود؟به نکته خوبی اشاره کردید. بله من در فینال لیگ یعنی چهار ماه مانده به المپیک دچار کشیدگی شدید رباط صلیبی شدم و طبیعتا زمانی برای انجام عمل جراحی هم نداشتم. در نتیجه با فیزیوتراپی و تاحدی که بتوانم کشتی بگیرم این آسیبدیدگی را مداوا کردم. به هر حال این یک حادثه بود و ممکن است برای هرکس پیش بیاید، مطمئنا هیچکس به اندازه خودم دلش نمیخواست مدال المپیک آن هم از نوع طلایش را بگیرد که متاسفانه نشد.
طولانی شدن دوره درمان باعث شد به هرجهت نتوانید در موعد مقرر در رقابتهای انتخابی تیم ملی شرکت کنید، اصولا نظر شما درباره پیکارهای انتخابی چیست؟به نظر من بهترین و عادلانهترین گزینه برای انتخاب ترکیب تیم ملی رقابتهای انتخابی است. هم شایستهترین فرد صاحب دوبنده تیم ملی میشود و هم در جوانان این انگیزه باقی میماند که میتوانند به تیم ملی برسند، در غیر این صورت انگیزهها نابود شده و کشتی در سرازیری قرار میگیرد.
فکر میکنید بیتوجهی به رقابتهای انتخابی در سالهای گذشته باعث ایجاد شکاف عمیق بین نفرات اول و دوم هر وزن شده یا دلایل دیگری هم وجود داشته است؟معتقدم پیش از هر چیز برای پر کردن این فاصلهها باید به نفرات دوم و سوم هر وزن و جوانان هم میدان داده شود. این درست که در رقابتهایی مثل مسابقات جهانی بحث حیثیت و اعتبار تیم ملی مطرح است و باید با ترکیب اصلی به میدان رفت، اما در دیگر رقابتها که به این اندازه مهم نیست، میتوان به دیگران میدان داد تا بتدریج آبدیده شده و در هر وزن چند کشتیگیر شاخص و خوب داشته باشیم.
اینها نکاتی است که مثل روز روشن است. جای دوری نمیرویم، در چند سال اخیر متاسفانه فرصتهای ارزشمندی چون حضور در رقابتهای بینالمللی روسیه را - که سرشار از بار فنی و حضور کشتیگیران خوب است از دست دادهایم - بهطور مسلم در چنین شرایطی کشتی ایران باید درجا بزند و از روسیه عقب بیفتد.
فکر نمیکنید کاهش علاقه مردم به کشتی باعث بروز چنین وضعی شده است؟
اینطور بگوییم بهتر است که بیتوجهی به کشتی باعث کاهش علاقه شده است، وقتی علاقه کاهش پیدا کند طبیعی است در نهایت به این حال و روز میافتیم.در این شرایط بی توجهی، حتی کشتیگیران شاخص نیز انگیزه خود را برای کشتی گرفتن از دست دادهاند چه برسد به جوانانی که هنوز در ابتدای راه هستند و از همه اینها بدتر کسانی که از دور وضع را میبینند طبیعتا به ورزشی روی نمیآورند که چیزی جز تمرینات سخت و طاقتفرسا و بیتوجهی به دنبال خود ندارد.
همانطور که گفتم خود من به خاطر مردم کشتی میگیرم و گرنه هیچ انگیزهای برای ادامه فعالیت در این رشته ندارم. مقصر هم مسئولانی هستند که با بیتوجهی به ورزش اول ایران، تمام انگیزهها را از بین بردهاند. خلأ بزرگ بین نفرات اول و دوم به خاطر همین مساله است وگرنه به لحاظ استعداد، کشتی ایران مشکلی ندارد.
البته باید پذیرفت تغییر پیاپی قوانین کشتی از سوی فیلا هم در این بیعلاقگی موثر بوده است.بله، اما خوشبختانه قوانینی که بتازگی تصویب شده است، جذابیت را به کشتی برمیگرداند؛ چرا که کشتی را به سمت مبارزات تکنیکی سوق داده و در نتیجه مردم از کشتی لذت میبرند و دیگر کشتی مثل تنیس شامل سه ست نیست.
بهطور طبیعی در این سالها با مربیان زیادی کار کردهای. فکر میکنید کدام یک بیشترین نقش را در موفقیت شما داشتهاند؟نمیشود به این پرسش، پاسخ روشن و شفافی داد. من از زمانی که کشتی را زیر نظر استاد محمود اسماعیلپور شروع کردم تا به حال با مربیان زیادی از جمله سبحان روحی و در تیم ملی با مربیانی چون اکبر فلاح، محسن کاوه، عباس جدیدی، غلامرضا محمدی، رسول خادم و منصور برزگر کار کردهام که بهطور قطع همه برای من زحمت کشیده اند و من قدردان زحمات تک تک آنها هستم.
اما میگویند ارتباط شما با منصور برزگر و رسول خادم بسیار صمیمانه است و به عبارتی چیز دیگری است.
با آقا رسول که همه کشتیگیران دوست او هستند و از تجربیات ارزشمند او بهره میبرند، در مورد استاد برزگر هم باید بگویم طی چند سالی که با او کار کردم خیلی چیزها آموختم و هنوز هم با ایشان در ارتباط هستم، طوری که قبل از همین رقابتهای انتخابی اخیر با ایشان مشورت کردم.
از جمله خصوصیات رضا یزدانی که هم نقطه ضعف و هم نقطه قوت او در کشتی محسوب میشود، احساسی بودن اوست. بهطوری که همین موضوع گاه چنان روحیهای به شما میدهد که هر حریفی را شکست میدهید و برعکس، وقتی آزرده خاطر باشید آن یزدانی همیشگی نیستید.به نظر من برای همه ورزشکاران همینطور است و لازمه موفقیت، آمادگی همزمان جسمی و روحی است؛ طبیعتا من هم وقتی به لحاظ روحی و جسمی در اوج باشم بهترین کشتیهایم را به نمایش میگذارم.
سبک کشتی گرفتن رضا یزدانی یک سبک خاص و منحصربهفرد است. چه شد این سبک را برای کشتی انتخاب کردید؟دقیقا یادم نیست از چه زمان این سبک و سیاق کشتی گرفتن را در پیش گرفتهام، شاید مردم از این نوع کشتی گرفتن من لذت برده و من به آن عادت کردهام؛ اما به هرحال همان طور که گفتم من به عشق مردم کشتی میگیرم و دوست دارم مردم از کشتیهایم لذت ببرند. به همین دلیل، این نوع کشتی برای خودم هم جذاب و جالب است، چون مردم هم از آن راضی هستند.
کشتی را تا چه زمانی ادامه خواهید داد، بهعبارتی سقف آرزوهای شما در کشتی کجاست؟جای مدال المپیک را در کارنامه خود خالی میبینم و امیدوارم شرایط بهگونهای رقم بخورد که تا المپیک 2016 برزیل در خدمت تیم ملی باشم. میخواهم در برزیل با طلای المپیک از کشتی خداحافظی کنم؛ البته تا آن موقع سه مسابقه جهانی هم در پیش داریم و دلم میخواهد در این مسابقهها هم برای کشورم افتخارآفرین باشم.
از جمله این رقابتها، پیکارهای جهانی بوداپست است و طبق معمول انتظار از یزدانی چیزی جز کسب مدال نیست.خدا را شکر توانستم در رقابتهای انتخابی بخوبی به کشتی باز گردم. تمام هدفم این است که بتوانم در رقابتهای جهانی موفق باشم و ناکامی المپیک را جبران کنم. در کشتی ماقبل پایانی از ناحیه پا احساس درد داشتم، ولی کادر فنی تصمیمشان این بود که زانوبند ببندم و کشتی دوم را با جعفر دلیری بگیرم. بعد از کشتی دوم کمی دردم بیشتر شد، اما خدا را شکر مشکل خاصی نیست.
مصدومیت المپیک هم از ناحیه رباط صلیبی بود، اما این بار بحث رباط داخلی مطرح است. فعلا زانوبند تخصصی سفارش دادهام که دو هفته باید آن را در تمرینات ببندم، اما مطمئنا تا رقابتهای جهانی و بدون مصدومیت و با آمادگی کامل روی تشک حاضر خواهم شد.
امیدوارم بتوانم در رقابتهای جهانی نظر مردم را جلب کنم و کاری را که نتوانستم در المپیک انجام دهم، در مجارستان جبران کرده و آن خاطره بد را پاک کنم.
حرف آخر؟دست همه اهالی کشتی بویژه مازندرانیها و جویباریها را به خاطر همه حمایتهایی که از من میکنند، میبوسم. همه دلگرمی من این عزیزان هستند و امیدوارم در مسابقههای جهانی محبت آنها را جبران کنم.