آغاز هفته دولت
به مناسبت انفجار دفتر
نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام و انقلاب و
دو اسوه علم و تقوا، شهید محمدعلی رجایی، رییس جمهور و محمدجواد باهنر،
نخست وزیر که نمونهای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی
مردم با فعالیتها و بیان اهداف و برنامههای آینده دولت، هفتهای به نام
هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور میباشد.
علت
نامگذاری چنین هفتهای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود
که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس
انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند.
تولداحمد رائض هنرمند گرانقدر میناکاری، مینیاتور و تذهیب (1298ش)
استاد
حاج احمد رائض هنرمند گرانقدر میناکاری، مینیاتور و تذهیب در شهر
هنرپروراصفهان به دنیا آمد. احمد رائض عاشق هنربود و در12سالگی به شوق
آموختن نقاشی به شاگردی استادانی چون حاج منصورُ المُلک درآمد. بدین ترتیب
ایشان رموزنقاشی و تذهیب کاری را فراگرفت. استاد احمد رائض موضوع کارهای
مینیاتور خود را از خمسه نظامی انتخاب می کرد که جزو دشوارترین موضوعات
نقاشی بشمار می رود. ایشان پس ازپیروزی انقلاب اسلامی مدتها سرپرست کارگاه
مینیاتور و مینای وزارت فرهنگ و آموزش عالی بود. استاد رائض
درسال1959میلادی درنمایشگاه بین المللی بروکسل جایزه دوم نمابشگاه را
دریافت کرد.
درگذشت محقق و مترجم معاصر استاد "محمد پروین گنابادی" (1357 ش)
استاد
محمد پروین گنابادی در سال 1282 ش به دنیا آمد و از کودکی فراگیری علم را
آغاز کرد. وی پس از استفاده از محضر ادیب نیشابوری در مشهد، به معلمی روی
آورد و مدتی نیز به فعالیتهای سیاسی پرداخت. استاد گنابادی از سال 1328 از
طرف وزارت فرهنگ، مأمور بررسی کتابهای درسی شد و همزمان، پس از آشنایی با
علامه علی اکبر دهخدا به جرگه همکاران او در تهیه و تنظیم لغتنامه پیوست.
از جمله آثار استاد گنابادی میتوان به ترجمه مقدمه ابن خلدون، تصحیح کشف
الاسرار میبُدی و تاریخ بلعمی و تألیف پرورش اراده، اندیشهها و فن مناظره
اشاره کرد. وی سرانجام در دوم شهریور 1357 در 75 سالگی درگذشت.
تولد "ابن ازرق فارقی" محدث و فقیه عرب(510 ق)
ابن
ازرق فارقی، در اوان جوانی به آموختن فقه، حدیث، لغت و تفسیر قرآن روی
آورد و از آن جا که به تاریخ علاقهٔ بسیار داشت به فراگیری تاریخ و مطالعه
در این زمینه پرداخت. از سوی دیگر، فارقی در سفرهای متعدد به مناطق مختلف،
با اوضاع تاریخی و اجتماعی تودههای مردم و همچنین آداب و رسوم آنها در
جوامع گوناگون آشنا شد. این سفرهای آموزنده، تاثیری شگرف در او برجای گذاشت
و در واقع بخش اعظم مندرجات کتاب "تاریخ الفارقی" ثمرهٔ مشاهدات و
یادداشتهای او طی این سفرهاست. ظاهراً تنها اثر باقی مانده از این مورخ
مسلمان، همین کتاب است و انگیزهٔ اصلی مؤلف از تالیف آن، ارایهٔ گزارش
تاریخی، سیاسی و فرهنگی از اوضاع مردم و جغرافیای ادوارگذشته تا اواسط قرن
ششم هجری بود.
شهادت مبارز انقلابی سید علی اندرزگو (1357ش)
سیدعلی
اندرزگو از فعالان مبارزه مسلحانه علیه حکومت پهلوی، در 1318 ش. ـ ماه
مبارک رمضان ـ متولد شد. در 23 سالگی مبارزه مسلحانه علیه شاه را آغاز کرد.
او در 1349 ش. به اصرار برادرانش با تغییر نام به «شیخ عباس تهرانی»
ازدواج کرد. در 1351، یکی از دوستانش توسط ساواک بازداشت شد و در زیر شکنجه
به ارتباطش با اندرزگو اعتراف کرد و وی ناچار از چیذر به قم رفت. او در قم
متوجه شد که ساواک در سراسر کشور در پی اوست، اما با این حال از مبارزه
علیه حکومت شاه مأیوس نشد و به تهیه پول و اسلحه پرداخت. اندرزگو از قم به
تهران و سپس به مشهد رفت و در مشهد به زابل و از آنجا همراه همسرش، به
افغانستان رفت و پس از یک ماه با تغییر چهره به ایران بازگشت. اندرزگو
علاوه بر تغییر چهره، از نامهای مستعار، گذرنامههای متعدد و 24 شناسنامه
استفاده میکرد. اندرزگو بین قم، تهران و مشهد تردد میکرد. وی پس ازمدتی
راهی مکه شد و از آنجا به نجف رفته و با امام خمینی ملاقات کرد.
سیدعلی
اندرزگو پس از نجف، دو ماه در سوریه و لبنان به سر برد و در لبنان
دورههای فشرده آموزش نظامی را سپری کرد و با هدف ترور شاه به ایران
بازگشت، اما قبل از آن که نقشه خود را عملی سازد به دام مأموران ساواک
افتاد. سیدعلی اندرزگو، در آستانة افطار روز 19 رمضان 1357 ش. که راهی منزل
یکی از دوستانش بود، به محاصره مأموران ساواک افتاد. مأموران ابتدا او را
از ناحیه پا زخمی کردند. در این فرصت، اندرزگو که نقش بر زمین شده بود، با
خوردن کاغذهای حاوی شماره تلفن دوستان و نزدیکانش و آغشته کردن بقیه مدارک
به خون خود و نابود کردن آنها، مانع از آن شد که نشانی کسی به دست ساواک
بیفتد. شهید اندرزگو در ماه مبارک رمضان 1318 ش. متولد و در ماه مبارک
رمضان 1357ش. با زبان روزه به شهادت رسید. از وی 4 فرزند به نامهای مهدی،
محمود، محسن و مرتضی باقی مانده است.
مهاجرت علمای تهران به ری،معروف به مهاجرت صغری (1323ق)
در
اثر فراگیر شدن ظلم و فساد و فقر و قحطی، در اواخر سلطنت مظفرالدینشاه
قاجار، علما که از وضع موجود بهشدت رنج میبردند، جهت اصلاح اوضاع و فشار
به دولت، تصمیم به مهاجرت از تهران به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام
در شهر ری گرفتند. این سفر که در ۲۲ آذرماه ۱۲۸۴ش برابر با شانزدهم شوال
سال ۱۳۲۳ هجری قمری صورت گرفت، به مهاجرت صغری شهرت یافت و در ابتدا شامل
دو هزار نفر بود. پس از چند روز، به تعداد متحصنین افزوده گشت و از ده هزار
تن فراتر رفت. وعاظ و خطبا دائماً بر منبر رفته و از استبداد حکومت
عینالدوله صدراعظم وقت، سخن میگفتند و خواستار تشکیل عدالتخانه میشدند.
مظفرالدینشاه با مشاهده وخامت اوضاع، درصدد حل قضیه برآمد. شاه قاجار
سرانجام با خواسته آنان که تأسیس عدالتخانه در کلیه شهرهای ایران، اجرای
قوانین اسلام در سراسر کشور، عزل موسیو نوژ رئیس بلژیکی گمرک ایران و نیز
عزل علاءالدوله حاکم ظالم تهران، موافقت نمود. این تحصن سرانجام در ۲۲ دی
۱۲۸۴ش به پایان رسید و با ادامه مبارزه توسط علما و مردم، مظفرالدینشاه
مجبور شد فرمان مشروطه را در چهاردهم مردادماه ۱۲۸۵ش امضا کند.
مرگ "لئو پولْدْ بیسْمارْکْ" صدراعظم پروس معروف به "صدر اعظم آهنین" (1898م)
پرنس
اوتوفون ادوارد لئوپولْدْ بیسْمارکْ، در اول آوریل 1815م در خانوادهای
قدیمی در پروس (آلمان) به دنیا آمد. وی در سال 1859 به عنوان سفیر کبیر
پروس به سنپترزبورگ در روسیه و سپس پاریس رفت و پس از آن برای احراز مقام
وزارت امور خارجه و ریاست کابینه، به پروس فراخوانده شد. پس از مراجعت به
پروس و به دست گرفتن قدرت توسط بیسمارک، وی به قصد تشکیل امپراتوری نیرومند
آلمان، با اتریش جنگی به راه انداخت و کلیه امیرنشینهای منطقه را با پروس
متحد ساخت. بعد از پیروزی در جنگ با فرانسه، به عنوان صدر اعظم آلمان
انتخاب گردید و در حدود دو دهه سال در این مقام از گردانندگان اصلی سیاست
اروپا بود.
بیسمارک حل و فصل قضایای سیاسی و رفع اختلافات و مشکلات را
در میان خون و فولاد جستجو میکرد که به همین جهت، او را صدر اعظم پولادین
یا آهنین نام نهادهاند. بیسمارک کارهای زیادی در زمینه آبادانی آلمان
انجام داد که ملی کردن راه آهن، تشکیل ارتش نوین، تجدید نظر در قوانین،
جلوگیری از تجمع سرمایهها و مبارزه با کمپانیهای عظیم سرمایهداری از آن
جملهاند. بیسمارک در حدود 20 سال در مقام صدر اعظمی آلمان، این امپراتوری
را اداره کرد و تحول عظیم اجتماعی در آلمان ایجاد نمود. اتوفون لئوپولد
بیسمارک در 24 اوت 1898م در 83 سالگی درگذشت.
روز ملی و استقلال "اوکراین" از اتحاد جماهیر شوروی سابق (1991م)
روسیه
از اواسط قرن هفدهم میلادی، اشغال اوکراین که تحت تصرف لهستان بود را آغاز
کرد و تا پایانِ قرن هجدهم، بخش اعظم خاک این کشور را تحت سلطه خود
درآورد. پس از انقلاب کمونیستی شوروی، اوکراین استقلال یافت، اما در سال
1922م به عنوان یکی از جمهوریهای شوروی به این کشور ملحق شد. البته
اوکراین از آن زمان تا استقلال خود، از حق رأی در سازمان ملل برخوردار بود.
تا سالهای پایانی دهه 1980م، تحرکات استقلال طلبانه در اوکراین چندان قوی
نبود. اما با آغاز روند استقلالطلبی در جمهوریهای شوروی، اوکراین نیز
خواستار استقلال شد و سرانجام در 24 اوت 1991م به آن دست یافت. اوکراین با
بیش از 603 هزار کیلومتر مربع مساحت، در ساحل دریای سیاه واقع شده است.
پایتخت اوکراینْ کِیف نام دارد و جمعیت این کشور در حدود 51 میلیون نفر
میباشد که اکثریتِ آنان، ملیت اوکراینی داشته و از تیره نژادی سفید هستند.
24 اوت، همزمان با روز استقلال اوکرایْن، به عنوان روز ملی این کشور نیز
گرامی داشته میشود.
مرگ "فردریک نیچه" فیلسوف شهیر آلمانی و واضع نظریه ابرمرد (1900م)
فردریک
ویلْهِلْمْ نیچه، فیلسوف معروف آلمانی در 16 اکتبر 1844م در لایْپْزیک
آلمان به دنیا آمد. نیچه در فلسفه پایههای تازهای نهاد. او معتقد بود
اخلاق معنا ندارد و هر کس، نوعی اخلاقیات را برای نجات و پیروزی خودش در
این دنیا پیش میگیرد. در هر حال، همه، خود را میپرستند و این یک قانون
طبیعی است. بنابراین بشر باید پرستش خویش را به اوج خود برساند. وی معتقد
بود که مردم دنیا دو دستهاند: یکی زیردستان و دیگر بالادستان و خواجگان.
اصالت و شرف متعلق به خواجگان است و آنها غایت وجودند و زیر دستان، ابزار و
وسیلهای برای اجرای اغراض ایشان هستند. همچنین با طرح نظریه اَبَرمرد،
معتقد بود که غایت وجود، پیدایش مرد برتر یا ابرمرد است و ترتیب زندگانی و
اصول اخلاقی باید چنان باشد که مرد برتر ظهور کند. نیچه بر این اعتقاد بود
که تقدس و شفقت با روح مهاجم مرد برتر ناسازگار است و باید تا دیر نشده
است، اندیشه دموکراسی را نابود ساخت.
او
توصیه میکرد که خطرناک باش و چنان زندگی کن که گویی در حال جنگ هستی.
میکروب مرگآور فلسفه وی، به بسیاری از اَبَرمردهای کذایی قرن بیستم سرایت
کرد و اندیشههای نژادپرستانه فراوانی را شکل داد، به طوری که بسیاری از
دیکتاتوریهای معاصر، حواریون نامقدس نیچهاند. نیچه دارای آثار مهم و
متعددی میباشد از جمله کتاب چنین گفت زرتُشت، که نیچه در آن اغراض و عقاید
خویش را به صورت افسانهای درآورده است که قهرمانش زرتشت است. ده سال آخر
عمر نیچه در بیماری و بحران جسمی و روحی سپری شد تا اینکه در بیست و چهارم
اوت 1900م در پنجاه و شش سالگی درگذشت.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید