گفتم «الان خانه شمال وجنوب شهر يک قيمت است. شما خانه قلهک را بفروش. برو پايين شهر خانه بخر که جلوي شايعه ها را هم بگيري». داشت مسواک مي زد. مسواکش را که زد، گفت:«اين مسواک من چند مي ارزد؟» گفتم:«هيچي. مسواک مستعمل که قيمتي ندارد.» گفت:«به خدا تمام دنيا اندازه اين مسواک براي من ارزش ندارد. اما اين کار نوعي فريب کاري است. مردم بايد من را همين طوري که هستم بپذيرند نه کمتر، نه بيشتر.»
داستان هايي درباره شهيد دکتر بهشتي. ص۱۳۷
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید