به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ به نقل از مهر، موزه سینمای ایران سال آینده وارد دومین دهه از زندگی خود میشود اما هنوز بخشهایی از این موزه چون تالار کودکان و پژوهشکده تکمیل نشده و در بخش افتخارات و جوایز هم جای سینماگران افتخارآفرینی چون اصغر فرهادی و مجید مجیدی خالی است.
در یک سال اخیر برخی دلایل سیاسی باعث شد تا به درخواست نهادها جوایز تعدادی از سینماگران از این موزه جمعآوری شود که جنجالیترین آنها دستور جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی دولت دهم برای جمع آوری جوایز محسن مخملباف بود اما موارد دیگری هم پیش از آن وجود داشته که به گفته مدیر موزه سینما رسانهای نشدند و موزه در مقابل آنها تا جایی که میتوانسته ایستاده است. هر چند جوایز مخملباف به مخزن موزه منتقل نشده و در میان غرفه های دیگر به صورت پراکنده چیدمان شدهاند اما همین مساله در تصمیم برخی از سینماگران برای اهدای جوایزشان به موزه تاثیر داشته است.
به دلیل سکوت های بسیاری که تا به حال مدیران موزه سینما داشته اند و به بهانه تعلل اصغر فرهادی و سینماگران دیگر برای اهدای جوایزشان تلاش کردیم گفتگویی با محمدحسن پزشک مدیر این موزه ترتیب دهیم تا در مورد موزه سینما و مشکلاتش اطلاعات بیشتری کسب کنیم.
اتاق کار محمدحسن پزشک در ساختمان کناری عمارت باغ فردوس، به موزه ای از تصاویر مدیران گذشته تبدیل شده و با حوصله هر چه بیشتر عکس های همه مدیران سینمایی دوره های گذشته و حال را بنا به سمتی که داشته اند دسته بندی کرده است. با وجود شیوه مکالمه دشواری که بیماری حنجره چندی پیش برایش ایجاد کرده به تمامی پرسش ها پاسخ می دهد و می گوید پس از بیماری و سکوت سه ساله به اصرار جعفری جلوه با همه دلهره هایی که از مدیریت یک مجموعه کوچک داشته مدیریت موزه سینما را پذیرفته است و حالا با گذشت هفت سال همچنان با عشق به این عمارت رسیدگی می کند.
پزشک در این گفتگو از مشکلاتی که موزه سینما با آنها روبروست، از کمبود بودجه و حتی قطع شدن این بودجه های مقرر شده توسط وزارت ارشاد تا مشخص نبودن مهلت تخلیه موزه سینما سخن گفت که حاصل قسمت اول این گفتگو را میخوانید.
*آقای پزشک اتاق کار شما با این عکسهای مدیران سینمایی و هنرمندان به موزهای کوچک بدل شده است. این چیدمان دلیل خاصی دارد؟
- هنرمندان همواره در ویترین هستند و مردم آنها را می شناسند. کسانیکه فرهنگ و هنر را بیشتر می شناسند با فیلمنامهنویسان و کارگردانان هم آشنایی دارند. مردمی که از نگاه فنیتر به سینما نگاه می کنند صدابردار، تدوینگر، صداگذار و فیلمبرداران را هم می شناسند. آنها که از وجه اقتصادی به سینما نگاه می کنند با تهیه کنندهها و مدیران تدارکات هم آشنایی دارند اما در جامعه ما جماعتی تحت عنوان مدیران سینمایی وجود دارند که قربانی می شوند.
عکس این قربانیان را می توانید روی دیوارهای این اتاق ببینید. من به این عکس ها که نگاه می کنم عبرت های بسیاری می گیرم چراکه در زمان مدیریت هر یک از این افراد حضور داشتم. از سال 62 که سید محمد بهشتی مدیریت فارابی را برعهده گرفت به عنوان مدیر برنامهریزی در کنارش حضور داشتم. بعد از آن به عنوان خزانهدار و قائم مقام فارابی و سپس به عنوان قائم مقام شرکت توسعه فضاهای فرهنگی به فعالیت ادامه دادم.
من که تا پیش از آن در رشته اقتصاد و سازمان مدیریت تحصیل کرده و به عنوان مدیر عامل کفش ملی و مدیربنیاد مستضعفان و مسکن فعالیت داشتم از سال 62 در عرصه سینما ماندگار شدم. در زمان سیف الله داد به اصرار، مدیرعامل فارابی شدم که دو سال و اندی بیشتر تحمل نکردم و دوره کوتاهی موسسه فرهنگی خصوصی راه انداختم اما دوباره به وزارت ارشاد بازگشتم تا اینکه حنجرهام نابود شد.
سه سال در سکوت به سر بردم تا این که محمدرضا جعفری جلوه به دیدارم آمد و با اصرار او از سال 85 مدیر موزه سینما شدم. در مورد عکس های پشت سرم هم، هنرمندان و سینماگرانی که برای موزه سینما احترام قائل بوده اند در این قاب ها گنجانده شده اند. بهرام بیضایی، مهدی هاشمی، فاطمه معتمدآریا، تهمینه میلانی، عباس کیارستمی، رخشان بنی اعتماد، داریوش مهرجویی، پوران درخشنده، کامبوزیا پرتو، سید محمد خاتمی، غلامحسین کرباسچی، سیف الله داد، احمد مسجد جامعی و محمدرضا جعفری جلوه همه افرادی هستند که به موزه سینما آمده و در این قاب ها ماندگار شده اند.
*با توجه به اینکه شما به عنوان مدیر موزه سینما در برهههای بسیاری ترجیح داده اید در سکوت حرکت کنید و مصاحبه چندانی نداشته باشید می خواهم گذری به تاریخ موزه سینما داشته باشیم که با چه سختی هایی شکل گرفت؟
- داستان موزه سینما مشابه داستان فردی است که قصد داشت باری از شیشه را از دروازه های تهران عبور دهد، نگهبان با چوبی به بار وی کوبید که چه در بار خود حمل می کنی گفت اگر یک ضربه دیگر بزنی دیگر هیچ. من هم به عنوان مدیر مکانی که نه پشتیبانی سیاسی از آن می شود و نه قانونی و نه حتی بودجه ای به آن اختصاص یافته است باری از شیشه همراه داشتم که برای نخوردن چوب به آن نمی توانستم حرفی بزنم و تنها درخواست می کردم که دومین ضربه را آرامتر وارد کنید. علت بسیاری از توضیح ندادنها و سکوت ها همین بود.
زمانیکه از بهشتی خواستند تا به عنوان مدیرعامل فارابی فعالیت نکند به درخواست غلامحسین کرباسچی، مرکز توسعه فعالیت های فرهنگی تهران با ریاست بهشتی شکل گرفت. من به عنوان قائم مقام در این شرکت حضور داشتم و در همین مرکز هم بود که بحث ساخت سه موزه سینما، موسیقی و تئاتر در سال 1373 مطرح شد. موزه تئاتر که محقق نشد اما موزه موسیقی پس از سال ها علی رغم هزینه های فراوان نتوانست کاری از پیش ببرد تا این که در دو سال اخیر و با حضور آقای امیرخانی رنگ و بویی به آن داده شد.
موزه سینما با بضاعت اندک و همت هنرمندان به ویژه جمال امید، عباس کیارستمی و عزت الله انتظامی در ساختمان کوچه پیرنیا افتتاح شد. چهار سال زمان برد که یادگاری ها تاحدودی جمع آوری شوند و در سال 1377 که سید محمد بهشتی رییس سازمان میراث فرهنگی، سیف الله داد معاون سینمایی بود و من هم به عنوان مدیر بنیاد سینمایی فارابی فعالیت می کردم برای در اختیار گرفتن ساختمان باغ فردوس اقدام کردیم.
* و در نهایت در دوران مدیریت شما بر معاونت سینمایی این موزه دارای ساختمان شد...
- سال 81 که من معاون سینمایی شده بودم سرانجام اختصاص ساختمان باغ فردوس به موزه محقق شد. موزه در این دوران حیات تخصصی نداشته و گرایش چندانی هم به موزه شدن نداشت. تا اینکه مرحوم سلیمی، مدیر سابق موزه سینما که نظرات جعفری جلوه را چندان تامین نکرده بود فوت کرد و چند ماهی موزه سینما با سرپرست اداره شد و من برای مدیریت دعوت به کار شدم. ما در موزه سینما هیچ گونه ستادی نداریم و کل ستاد اداری اینجا را من، خانم پهلوان و آقای کاویانی تشکیل می دهیم. دخترها و پسرهایی که در اینجا کار می کنند همه امور موزه را انجام می دهند و در واقع موزه با تعداد کارمندان اندک موزه به بهترین نحو به فعالیت خود ادامه می دهد.
موزه تعریفی دارد و باید متناسب به موضوع آن نسبت به گردآوری اشیا و یادگاری های آن حوزه اقدام شود و از آنها محافظت به عمل آید، این اشیا را مرمت و بازسازی کنند و در معرض دید عموم و کارشناسان قرار دهند و موزه به عنوان حوزه ای فرهنگساز اعلام موجودیت و اطلاع رسانی کند. ما پس از جمع آوری اشیا، شروع به جمع آوری تاریخچه وسایل موزه کردیم تا این اشیا با داشتن این تاریخچه به وسیله ای ارزشمند تبدیل شوند. عمارت باغ فردوس در سازمان میراث فرهنگی کشور به ثبت رسیده است و همه بناهای این چنینی بودجه ای دارند اما هیچ سازمانی در مورد ساختمان موزه سینما بودجه ای در اختیار ما قرار نمی دهد. شهرداری دیوارهای این ساختمان را خراب می کرد ما کلی سر و صدا کردیم که وزارت ارشاد که ساختمان تحت تملک آنها است مانع این تخریب شود اما طی تماسی تلفنی گفتند شما کاری نداشته باشید. نگهداری این ساختمان تخصص و بودجه می خواهد که دوستان میراث فرهنگی با تمام آشنایی که با ما دارند تنها در زمینه امور علمی و تخصصی به ما کمک می کنند و باید بودجه آن را از طریق دیگری تامین کنیم.
*اشاره ای به بودجه موزه سینما در میان صحبت های خود داشتید. چطور موزه می تواند تنها با فروش بلیت موزه و سالن سینما هزینه های خود را تامین کند؟
- فراموش کردم که اول مصاحبه این موضوع را باز کنم تا با سوالات دردناک غصه دارم نکنید. متاسفانه غصهدارترین سوال را از من پرسیدید. هیچ کجای دنیا یک موزه نمی تواند با بلیت بازدیدکنندگان هزینه های خود را تامین کند زیرا بلیت متناسب با قیمت و ارزش موزه نیست. در واقع مبلغی که از ورودیه موزه کسب می شود یک صدم هزینه ها را هم نمی تواند تامین کند. تا دو سال قبل وزارت ارشاد رقمی که در آخرین سال یعنی زمان جعفری جلوه 300 میلیون تومان بود به ما اختصاص می داد که برای هر ماه می شد 25 میلیون که در همان زمان هم هزینه پرسنل های من 30 میلیون تومان بود. دو سال است که همین بودجه اندک وزارت ارشاد هم قطع شده است. رقم مختصری برای اختصاص به موزه، شورای شهر تصویب کرده بود که سال گذشته موفق به دریافت آن شدیم اما امسال که در نیمه سال قرار داریم هنوز موفق به دریافت این رقم از شهرداری نشده ایم.
با توجه به این اوضاع و اینکه من هم بنا به ظرفیتی می توانستم کمکهایی را به اینجا اختصاص دهم مجددا درخواست کمک کردیم تا اینکه یک سالن سینما در داخل موزه برای ما ساختند. یکی از منابع درآمد فروش بلیت سینما است. از سوی دیگر تلاش کردیم تا از فضای بیرونی موزه به عنوان فضای انتظار سینما استفاده کنیم و بخشی از محوطه را به پذیرایی هایی از جنس کافه اختصاص دهیم که بخش عمده ای از هزینه ها از محل این کافه ها تامین می شود.
*تنها سه سال از مهلت 15 سالی که هنگام اختصاص عمارت باغ فردوس به موزه سینما پیش بینی کرده بودند باقی مانده صحبتی مبنی بر تخلیه موزه سینما مطرح نشده است؟
- در زمانی که صفارهرندی جایگزین مسجد جامعی در پست وزارت ارشاد شد نسبت به توافقنامه موزه سینما تجدیدنظر کردند و توافقنامه ای دو ساله امضا شد. در حال حاضر اگر توافق نامه 15 سال ملاک باشد 3 سال دیگر فرصت داریم و اگر هدف توافقنامه دو ساله دوره صفارهرندی باشد همین حالا هم می توانند اسباب و وسایل ما را به خیابان انتقال دهند. آرزوی من این است که حتی اگر قراردادی وجود نداشته باشد هیچ مسئول و وزیری نگوید که موزه سینما باید ساختمان را تخلیه کند چراکه موزه از خود هیچ ندارد و اشیا از آن سینماگران است و از این ساختمان چه استفادهای بهتر از موزه سینما می توان داشت.
*زاون قوکاسیان از سوی موزه سینما مشغول ضبط تاریخ شفاهی سینمای ایران است. پیش از او سینماگران دیگری ضبط این تاریخ را برعهده داشتند. هم اکنون تاریخ شفاهی در چه مرحله ای است و قرار است چگونه مورد بهره برداری قرار گیرد؟
- تاریخ شفاهی سینمای ایران یکی از سرمایههای بزرگ در حوزه سینما است و طی 4 سال تلاش با بیش از 300 نفر از سینماگران مصاحبه شده است. 17 نفر از این تعداد فوت کرده اند که اگر از آنها مصاحبه نمی شد همه خاطرات آنها زیر خاک میرفت. برخی از سینماگران بیش از 18 جلسه در مورد پیچیده ترین و پنهانترین موضوعات سینما تا آشکارترین مسائل صحبت کرده اند و به دلیل اعتمادی که به مجموعه داشته اند و فضایی که برایشان ایجاد کردیم از خصوصی ترین مسائلشان تا فنی ترین امور کاری خود سخن گفته اند.
همه این فیلم ها به صورت خام هستند و باید به حد نصابی برسند تا براساس موضوع یا شخصیت و یا تاریخ دسته بندی شوند. امیدوارم به زودی هیات تحریریه ای از اهالی علمی سینما، مدرسان و اهالی مطبوعات تشکیل دهیم که این فیلم ها را بازبینی و به صورت مناسب طبقه بندی کنند تا آن را به صورت دیجیتال منتشر کنیم.