سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اعترافاتي درباره "عشق شيشه اي" و "اسپاگتي در هشت دقيقه"

چند سال پيش هنگام نمايش عمومي عشق شيشه اي و اسپاگتي در هشت دقيقه با پوزخند از مقابل سينماها عبور مي كردم.

باشگاه خبرنگاران- چند سال پيش هنگام نمايش عمومي عشق شيشه اي (رضا حيدر نژاد 1379) و اسپاگتي در هشت دقيقه (رامبد جوان 1384) با پوزخند از مقابل سينماها عبور مي كردم سري تكان مي دادم و زير لب درباره فيلم هايي كه وقت انرژي و سليقه مخاطب را به هدر مي دادند غر مي زدم.

سالها گذشت تا اين كه چندي پيش فرصتي دست داد و هر دو فيلم را بار ديگر ديدم و دريافتم با وجود ضعف هايي كه دارند آن قدر هم كه پيش تر فكر مي كردم «ضعف، سطحي و كم مايه» نيستند، بلكه برعكس هر دو فيلم لحظه ها و شوخي هاي جذابي هم دارند مانند صحنه كوتاه عبور زنده ياد خسرو شكيبايي (در حضوري افتخاري به نقش يك سوپر استار) از مقابل پرويز پرستويي (در نقش يك سياهي لشكر به نام جلال) در عشق شيشه اي و نگاه حسرت بار جلال به او كه خندان سوار خودرويش مي شود و با حركات چشم و ابرو به جلال اشاره مي كند. يا صحنه عاشقانه اي در اسپاگتي... كه پدرام خجالتي بالاخره بر ترديدهايش غلبه و علاقه اش را به گلشيد ( سارا خوئيني ها) ابراز مي كند كه به سيلي زدن گلشيد به پدرام منجر مي شود و پدرام با همان سيلي از خواب مي پرد و گلشيد به او مي گويد كه بچه ها گم شده اند. 

هر دو فيلم همچنين در رديف فيلم هاي نقيضه/ هجو (parody) قرار مي گيرند و از ظرفيت هاي اين ژانر دست كم گرفته شده در سينماي ايران بهره برداري مي كنند عشق شيشه اي هجويه اي بر اكشن هاي ايراني دهه هاي 1350 و شصت است و همچنين اداي ديني است به جمعي از چهره هاي آشناي نقش هاي فرعي (سياهي لشكر ه يا آن طور كه در فيلم گفته مي شود كتك خورها) اين ژانر كه با از سكه افتادن «فيلم هاي بزن بزن» و افزايش سن حالا به خاطره هايم پيوسته اند اسپاگتي.... نيز قواعد ژانر كمدي رمانتيك را نقض مي كند ( به ويژه در صحنه هاي مبالغه آميز ابراز عشق مفاخر زاده شياد به گلشيد) و در يك فصل به نسبت طولاني هم زد و خوردهاي قهرمانان زن بيل را بكش را دست مي اندازد. 

اين يك اعتراف صادقانه بود كه دليلش هر چيزي مي تواند باشد (پا گذاشتن به ميان سالي و محافظه كار شدن گذشته گرايي يا دلسرد شدن از كيفيت فعلي فيلم ها) اما اين دليل خيلي مهم نيست بلكه برعكس نتيجه اي كه به آن رسيده ام (دست كم براي خودم) اهميت بيشتري دارد؛ اين كه شايد لازم باشد فيلم هاي كمتر قدر ديده تاريخ سينماي ايران را دوباره مطالعه كنم شايد فيلم ها صحنه ها يا لحظه هاي خوبي وجود داشته باشد كه به دلايل مختلفي ناديده مانده اند و چون اين نتيجه گيري ممكن است چند سال بعد شامل فيلم هاي زمان حال نيز بشود لازم باشد از همين امروز كمي مهربان تر و دقيق تر باشم./ي2

نويسنده:حميدرضا مدقق

منبع:ماهنامه فيلم.
برچسب ها: عشق شیشه ای ، سینما ، مدقق
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.