به گزارش
باشگاه خبرنگاران، قزاقها دوره طولانی شکلگیری را با حضور اقوام و ملل متعددی طي کردهاند، این ملت در تاریخ اروپا-آسیا جایگاه خاصی دارد و یکی از اقوام قدیمی سرزمین مذکور میباشد. قزاقها وارث میراث فرهنگی همه ملل هستند که در شکلگیری آن سهيم بودند، بنابراین قزاقها از لحاظ فرهنگی یکی از غنیترین ملتهای اروپا-آسیا میباشند.
مراسم جشن قزاقها به مناسبت تولد پسر به خاطر آن که زندگی و بهزیستی کوچنشینان به بردباری، نیرو و زیرکی بستگی داشت، این صفات را در کودکان از اوان طفولیت پرورش دادند. لذا آیین قزاقها به هر صورت با تولد کودک، دوران نوجوانی و سن بلوغ وی ارتباط داشت. مثلا در "شیلده خانه (جشن تولد پسر) افراد بابضاعت از میهمانان دعوت شده که نه تنها از اهالی روستای خویش بلکه از روستاهای مجاور نیز میبودند پذیرایی مفصلی میکردند، مناظره شاعران و مسابقه آوازهخوانان را بر پا نموده و به کودک نام شخص محترم روستا را اهدا میکردند.
قزاق نسل خود را از طریق "خط مردانه" یعنی از پسرها مشخص میکند، آنها "نیمره" (نوه) را فقط به شرط آنکه اگر او از پسرش به دنیا آمده باشد ميپذيرد و آن کودکی که از دخترش به دنیا آمد "نیمره" حساب نمیشود آن را" ژیین" (دختر زاده) مینامند. کودک "ژیین" را "ژیینشار" مينامند. و آن به این علت است که طبق قانون آنها دختران خود را میتوانستند فقط به ازدواج افرادی از قبیلههای دیگر درآورند بنا بر این آنها نتوانستند بچگان دختران را به عنوان اخلاف مستقیم نسل خانواده حساب کنند.
بچه "نیمره" (نوه) "شوبیره" یعنی نبیره؛ بچه نبیره "شوپشیک"، بچه "شوپشیک" "نیمنه" و خلف او "توا ژات" نام دارد. (این دیدگاه متعلق به زمانهای گذشته بوده که بیشتر قزاقها زندگی صحرانشینی داشتهاند و در حال حاضر این نگرش به ندرت در بین آنها یافت میگردد.)
در خانواده قزاق در سن بلوغ چنین حوادثی را جشن میگرفتند: "بِسیکّه سالو"، مراسم خوابندن نوزاد در گهواره با آرزویی که او زود بزرگ شود و به مانند یک پهلوان سالم و قوی باشد.
مراسم "توساو کِسو" (اولین گامهای کودک) این روز بر طبق آیین قزاقها به خیمهای که در آن کودک اولین بار قدم زد "آق ساقال" (ريش سفید) پیرمرد محترم روستا را دعوت میکردند تا وی نخهای سیاه و سفید را که پاهای کودک را با آن بستند با کمک قیچی بزند.
"آتقا اوتیرغیزی" (سوار کردن پسر بر اسب) در مراسم سنی کردن، پدر و مادر پسر پنج و هفت ساله به سیاه چادر خويش ملا دعوت میکردند و ایشان مراسم سنی کردن را انجام میداد. بعد از آن پدر و مادر پسر به ملا سخاوتمندانه پاداش میدادند سپس به طبق آیین باید ("توی") جشن بگیرند.
عروسی ملی قبل از ازدواج, نامزد زن برادر بزرگش را پیش دختر محبوبش میفرستاد تا رضایت وی را در خصوص ازدواج بگیرد. چنین مراسم تصادفی نبود. چون طی قرنها آیین سخت صحرا نمیگذاشت که دختر و پسر جوان به طور علنی با هم ملاقات کنند.
در روز تعیین شده خواستگاران به خانه عروس با هدایا و شیرینی میآیند طرف عروس از میهمانان پذیرایی نموده و یکی از بستگان نامزد به انگشت بینام عروس انگشتر میزند بعد از این مراسم نشان دادن عروس شروع میشود این شروع عقد کنان است.
آوازهخوان "دومبرا" (اسباب موسیقی ملی) مینوازد و ترانههای ملی "توی باستار" ( آغاز جشن ) خوانده میشود تنها قوم و خویشان نامزد به رقص میپردازند بزرگان روستا در حق جوانان دعای خیر میکنند و روز دقیق جشن عروسی را تعیین میکنند.
شب آستانه (جشن عروسی) , دختران در خانه عروس جمع میشوند وشبنشینی آنها تا سحرگاه طول میکشد در این مدت دیگران مشغول تهیه غذاهای جشن عروسی هستند: "باوورساق"، "شِلپِِِیک"، شیرینیهای گوناگون و "قوورداق" درست میکنند.
بامداد فردا فامیلهای نامزد به خانه عروس میآیند و عروس را داخل حیاط میبرند ازجلو صف یکی از نزدیکان عروس جا میگیرد برادر تنی عروس بر کمر خواهر چارقد میبندد تا او برای شوهر زن وفادار و مطیع وبرای پدر و مادر عروس مودب باشد.
بعد از آن عروس با پدرو مادرش خداحافظی میکند عروس را با سر و صورت پوشانده به اطاق اصلی راهنمايی میکنند که در آنجا قوم و خویشان و همسایگان نامزد جمع شدهاند روسری عروس را با نوک "دومبرا" در میآورند و صورت عروس را باز میکنند عروس به نشانه احترام تعظیم میکند. میهمانان همه با هم ترانه مخصوص این مراسم "بِت آشار" را میخوانند.
انتهاي پيام/