سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قم/ و اینک پایان میهمانی فرا رسیده است؛

خدایا در آخرین لحظه‌های رمضان، قنوتم را به ملکوتت برسان

بارالها در لحظه‌های پایانی، قنوت مرا به ملکوتت برسان و بشنو صدای بنده پر از گناهت را که نادم و پریشان به سویت دست گدایی دراز کرده است.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران قم، میهمانی آداب دارد، ابتدا باید پاک و منزه و بی‌آلایش باشی تا بتوانی وارد میهمانی بزرگی شوی و باعث سربلندی و افتخار میزبان باشی.

خدا دعوت می‌کند کسی که کائنات از آن اوست اگر دعوتش را پذیرفتی باید دلت را از اغیار تهی سازی و وارد شوی و نیت کنی برای دلت، دلی که معلوم نیست بر آن چه گذشته اینک باید صاف و ساده شود چون آبی آسمان.

میزبان خداست، اویی که همه وجودمان از اوست، بندگان را فراخوانده تا یک ماه میهمان باشند آرام و با متانت معبود خویش را صدا بزنند و تمام حرف‌های ناگفته را با او نجوا کنند و اگر کوله بار گناهان بین خالق و مخلوق پل‌ها را از هم گسسته است آباد شوند پل‌هایی که استواریشان منتهی به آرامش و ایمان می‌شود.

نام میهمانی رمضان است، ماهی که در آن نسیم، دعوتنامه‌ها را یک به یک به دل‌های عاشق می‌رساند، دل‌هایی که حرم خدا هستند از یکدیگر پیشی می‌گیرند برای قرب بیشتر به معبود یگانه.

میهمانی زیبایی است، فقط تویی و خدا، و اگر نیتت خالص باشد نه نیرنگی در میان است و نه ناخالصی و گمراهی، فقط و فقط رحمت است و لطف بیکران، خداوند می‌آمودزدت که چگونه عشق بورزی و راهت را به سوی ایمان تغییر دهی.

رمضان روزهایی دارد مملو از روشنایی و آفتابی که می‌تابد و نمی‌سوزاند و شب‌هایی که در آن العفو میگویی و رقم می‌خورد تقدیری که می‌تواند برایت خانه‌ای از سعادت بنا کند و تو را ببرد به جایی که جز خدا را نبینی و بدانی که تنها اوست که کریم بی‌منت است.

اما هم اکنون به روزها و شب‌های پایانی رسیده‌ای و باید ببینی توشه‌ات چیست؟ چقدر از این دریای رحمت برای خودت مروارید‌های درخشان اندوخته‌ای و چه توشه‌ای برای ادامه راه داری؟

اینک خدا را صدا بزن!

خدایا پایان این میهمانی است تو که مرا را فراخوانده‌ای، تویی که مرا به درون خودت پذیرفته‌ای و به خانه‌ات راه داده‌ای، تشنه محبتم، مرا کنار خودت بنشان و جرعه‌ای از رحمتت بنوشان، منی که جز تو مرشدی ندارم و چشمان به خاکستر نشسته‌ام تنها در پی توست.

میدانم معصیتم بیشتر از عباداتم بوده، اما لطف تو بیش از آنچه تصور می‌شود شامل حالم است، مرا از آنانی قرار ده که دل‌های حزین و غمگینشان تنها با یاد تو شاد می‌شود و آرام می‌گیرد.

در تلاطم تردید و وسوسه به بهترین طریق هدایتم کن که تو راهنمایی.

به پرونده سیاه خویش می‌نگرم و می‌بینم که چه ستم‌هایی به خودم روا داشته‌ام، پس وای بر من اگر تو مرا در پناه غفرانت نگیری و همچون طفلی که راه گم کرده دست نوازش بر سرم نکشی.

بارالها! مرا زبانی ده که کلامش از روی صدق باشد و دلی که مشتاق تو باشد و تنها تو را طلب کند ای بی‌نیازترین.

این ماه چه زیبا فرصتی بود برای طی طریق گمگشته‌ای چون من، و اما تو؛ معبودم دست مرا بگیر و در این ماه که خودت آن را ماه کرامت و فضل نامیده‌ای و در لحظه‌های پایانی قنوت مرا به ملکوتت برسان و بشنو صدای بنده پر از گناهت را که نادم و پریشان به سویت دست گدایی دراز کرده است./س

یادداشت: سمانه روشنایی

برچسب ها: قم ، خدایا ، آخرین ، لحظات ، ماه ، رمضان ، قنوت ، ملکوت
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.