نتایج متفاوت انتخاب ریاست جمهوری و شوراهای شهر اسلامی شهر و روستاها از نظر چینش سیاسی در برخی مناطق نظیر دیار مومنان آینده کم و بیش پیچیدهای را به لحاظ نوع تعامل مسئولان و افراد صاحب کرسی در نهادهای مختلف شهرستان از دید صاحبنظران و کارشناسان به تصویر کشیده است چراکه بدون شک مسئولان اجرایی آینده شهرستان دارای سلایق متفاوت سیاسی نسبت به اکثریت حاضر در شورای و شهر کاشان خواهند بود و نمیتوان تعامل و همراهی کامل افراد این دو مجموعه را انتظار داشت.
این یک پیشگویی نیست یک تحلیل ساده و البته واقعگرایانه از وضعیت آینده سیاسی در شهرستان کاشان است؛ از یک سو با توجه به تجربه چند دولت قبلی روی کار آمدن وزیر کشور جدید به معنای تغییر استانداران، فرمانداران و حتی بخشداران است بنابراین تغییرات عمده در ساختار اجرایی و تصمیمسازی شهرستان کاشان دور از ذهن نیست و از سویی دیگر اکثریت اعضای حاضر در شورای شهر کاشان دارای تفکراتی مطابق با دولت جدید و در نتیجه مسئولان آینده اجرایی شهرستان نیستند پس همراهی مسافران قطار آینده پیشرفت کاشان را نمیتوان تضمین کرد.
اما به راستی این گوناگونی سلایق در مجموعههای تاثیرگذار شهرستان کاشان یک فرصت محسوب میشود یا یک تهدید؟ یک چالش در عرصه برنامهریزی و اجرا به شمار میرود یا یک موقعیت طلایی برای بررسی زوایای متعدد طرحها و سیاستگذاریها؟ فراوانی نظرات و تنوع سلیقهها تضارب آرا را به همراه دارد یا تشتت تصمیمگیریها را؟
قصد این گزارش پاسخ قطعی به هیچکدام از این پرسشها نیست بلکه عرضه نقاط تاریک و روشن یا همان نیمههای پر و خالی لیوان این چینش متنوع از سلایق و تفکرها است تا مسئولان آینده شهرستان بتوانند از این موقعیت برای توسعه و پیشرفت کاشان بزرگ بهره برده و تهدیدها را با تعامل یکدیگر به گوهر فرصت تبدیل کنند.
نیمه پر:
*در سه دهه اخیر نشان داده شده که حاکم شدن یک طیف سیاسی موجب بروز سیاستگذاریهای یک جانبه و به نوعی استبداد رای از سوی مسئولان و صاحبان قدرت میشود این امر به خصوص در منطقهای چون کاشان به دلیل جامعهای سنتیتر، داشتن اختیارات گسترده مسئولان در سطح مدیریت شهرستان و البته عملکرد محتاط رسانههای محلی و غیرمحلی به تصمیمگیریهای یکسویه منجر میشود حال آنکه با توزیع قدرت هر چند غیر قابل قیاس این آفت مدیریتی تا حد زیادی از بین میرود.
*به طور معمول گروه پیروز و حاکم موفقیتها را به نام خود سند زده و قلم انکار روی شکستهایش میکشد و در سوی مقابل گروهی که به لحاظ اجرایی و سیاسی منزوی است تمام اقدامات مثبت صورت گرفته را کماهمیت و حتی نوعی ضعف قلمداد میکند و اشتباهات طیف حاکم را زیر ذرهبین غلو و سیاهنمایی قرار میدهد حال آنکه به تقسیم شدن اکثریتها و اقلیتها در طیفهای از نظر بینش سیاسی و اجتماعی جریانها و اشخاص هیچ طرفی نمیتواند افتخار پیروزی یا نکوهش خطا را به طور کلی تقصیر دیگری بیاندازد.
*گرچه یکپارچگی قدرت به معنای حذف امر نظارت روی دستگاهها و نهادهای متشکل از جریان حاکم نیست اما تمرکز قدرت در عمل میتواند زمینهساز نوعی مسامحه، غفلت از اصل پاسخگویی و همچنین کمرنگ شدن نظارت در برخورد با عدم اجرای صحیح قوانین نهادها و تخلفات اداری، اجرایی و اقتصادی شود چراکه ناظران متصل به بدنه جریان حاکم گاهی میان منافع حزبی و سیاسی و الزامات قانونی در بهترین حالت طریق میانه را در پیش میگیرند حال آنکه با قسمت شدن قدرت در میان مجموعههای مختلف به صورت بالقوه ناظری دقیق در سمت مقابل شکل میگیرد که منتظر کوچکترین تخطی طیف روبهرو است بنابراین اصل نظارتی و پرسشگری بدون صدور هیچ بخشنامه یا گماردن مراقبی به حد ایدهآل خود ارتقا مییابد.
نیمه خالی:
*در سالهای گذشته در برخی دورهها به خصوص در سطح شهرستان کاشان شاهد بودیم که وجود تفکرات گوناگون و حاکم شدن جریانهای از نظر بینش سیاسی متفاوت نه تنها موجب تضارب آرا و حاصل شدن تصمیمی برآمده از خرد جمعی نشد بلکه تشتت آرا و به نوعی متناقض بودن سیاستها را به بار آورده است و منجر به افراطیگری و استبداد رای به شیوهای غیرسودمندتر از نوع نخست یعنی حاکم شدن جریانهای همسو شده است.
*با قدرت گرفتن گروهها و احزاب سیاسی غیر همفکر در مجموعههای تاثیرگذار در هر منطقهای مانند کاشان آن مجموعه نماینده آن فکر و سلیقه خاص سیاسی میشود بنابراین میکوشد تا با ثبت عملکردی مثبت از خود به حق بودن تفکر و گرایش سیاسی خود را به اثبات برساند در این شرایط تنور رقابتها حتی از نوع غیرسالم میان مجموعهها و نهادها داغ میشود به این معنا که جریانهای حاکم در مجموعهها میکوشند شرایط عملکردی شایسته را برای تفکر مخالف خود در مجموعهای دیگر دشوار سازند تا سلیقه حاکم بر آن نهاد را مقصر اصلی ناکامیها معرفی کنند بنابراین این بینش موجب میشود که در این دو ماراتن، دوندگان یا همان جریانها تنها به رسیدن زودتر به خط پایان رضایت افکار عمومی بیاندیشند و در این میان از هیچ کاری حتی تنه زدن به رقیب خود دریغ نورزند.
در این شرایط شاهد سنگاندازی مجموعههای تاثیرگذار در محدوده وظایف یکدیگر هستیم و با توجه به همپوشانی داشتن مسئولیتها در برخی شهرستانها مانند کاشان این مشکل بیش از پیش خود را نمایان میسازد که در نهایت موجب کندی آهنگ توسعه و پیشرفت در آن منطقه میشود.
*قرار گرفتن گروهها و جریانهای غیرهمسو در مجموعههای مختلف و قرار گرفتن آن در موقعیت نظارت و پرسشگری اگر از دریچه انصاف نگذرد میتواند مبدل به نوعی مچگیری و عیبجویی بیش از حد شود چراکه هر طیفی در صدد بر میآید با یافتن انحرافات و اشتباهات هر چند جزیی از مجموعه بر آمده از جریان مقابل خود تصویر آن نهاد و یا به عبارت دیگر آن طیف سیاسی را بیشتر مخدوش کند و حتی در این میان ممکن است جریانها با عینک بدبینی و بزرگنمایی خطاهای طرف مقابل را بنگرند.
این رصد کردن تنگنظرانه ضعفها به مانند جراحی است که تنها به یافتن عیبها میپردازد و تلاشی در جهت برطرف کردن علل بیماریها نمیکند در این صورت نه تنها خطاها و اشتباهات اصلاح نمیشوند بلکه قدرت ریسکپذیری مسئولان برای عدم دچار شدن به خطاهای اجتنابناپذیر مدیریتی و محاکمه نشدن در دادگاه بدون هیئت منصفه جریان مقابل تا حد زیادی پایین آمده و عینیت بخشیدن به ظرفیتهای بالقوه آن منطقه کاری دشوار به نظر میرسد.
آنچه گفته شد تنها برشهای سفید و سیاهی از وضعیت پیش روی منطقه کاشان در عرصه اجرایی و برنامهریزی شهری به زعم خبرنگار فارس در کاشان است حال تشخیص انتخاب این که بهرهگیری از کدام بخش میتواند دستاورد بیشتری برای این منطقه با تمدن هفت هزار ساله داشته باشد بر عهده مسئولان است./ج1