آلمان ها با تجهيزات زيادي به دو قدمي روس ها رسيده بودند؛ نيروها يکي يکي در حال فرار بودند؛ فرمانده نفرات باقي مانده را جمع کرد و خطاب به سربازان روس گفت: «تا به حال چندين بار با کمک سکه سرنوشت نبرد را پيش بيني کرده ام؛ هميشه هم درست بوده! سکه مي اندازم؛ اگر رو آمد همه با هم فرار مي کنيم! اما اگر پشت آمد، مي مانيم و به آلمان ها شکست سختي را تحميل مي کنيم.»
سربازان که اوصاف پيش بيني فرمانده در جنگ هاي قبلي را شنيده بودند به او اعتماد کردند. فرمانده سکه را انداخت. پشت آمد! سربازها با روحيه زيادي ماندند و مانع پيش روي آلمان شدند! بعد از تمام شدن غائله، وقتي جسد فرمانده را عقب برمي گرداندند متوجه يک نکته عجيب شدند: هر دو طرف سکه فرمانده پشت بود.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید